مهراوه شریفی نیا بازیگر معروف کشور نیز با انتشار عکسی از دو کبوتر، نوشتهاش را در آن پست منتشر کرد.
" بهش میگم فکر کردن به خاطراتِ بد باید تاریخ انقضا داشته باشه... اینقدر حرفهای منفیِ ده سال قبلِ آدمها رو با خودت حمل نکن. به خوبیهاشون فکر کن، به خاطرههای خوشی که باهاشون ساختی... فقط خاطرههای خوش لیاقت دارن تا ابد تو دلت بمونن.
بهش میگم روحِ آدم توان حمل کردن اینهمه کینه و عصبانیت رو نداره، فوقش یکی دو سال میتونه تحمل کنه، بعد دیگه کمکم باید فراموش کنه که چرا از فلانی دلچرکین بود یا از بهمانی بدش میاومد وگرنه سنگین میشه، کدر میشه، خسته میشه...
آدم باید تا ابد خاطره دوستداشتنی بسازه تا امید تو دلش نمیره...
میگه امید؟ امید به چه دردی میخوره؟ مثلا تو الان امید داری؟ تو که همیشه آخرش غصه خوردی، حالا چهار تا دونه خاطره دوستداشتنی بهت امید میدن؟
میگم آره، زندگی همینه دیگه، زندگی یعنی تجربه، حالا چه آخرش غصه بخوری چه نخوری... مهم اینه که هزارتا خاطرهی دوستداشتنی داشته باشی که فکر کردن بهشون لبخند به لبت بیاره. بین حمل کردن عشق و حمل کردن نفرت، اگه انتخابت حمل کردنِ عشق باشه سبُکبالتری...
میگه برو بابا تو هم دلت خوشه. سبکبال چیه این وسط؟ امید کیلو چند؟ چه جوری میتونی این حرفهای چرند رو بزنی؟ اونم وقتی من حالم از همه به هم میخوره...
من اگه............
حالا ببین............
نمیفهمی که.........
صد بار بهش گفتم ولی.........
تو هم که تو هپروتی بابا......... اه .......
با داد و فریاد در رو میبنده و میره.
من لبخند میزنم، چون تو هپروتم، تو یکی از همون خاطرهها گم شدم "