مهراوه شریفینیا بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار پستی در صفحه شخصیاش نوشت:
«خودتو شبیه سنگ نشون میدی.
به موسیقی گوش میکنی و پیاده نمیشی.
دلت تنگ شده.
اشک، آروم و بیصدا یه ردِ سیاه روی گونهات میندازه و شوریش لبات رو خشک میکنه.
با دوتا دستت فرمون رو سفت میگیری،
شبیه اون روزها که امتحان رانندگی داشتی...
صدای معلم رانندگیت میپیچه تو گوشِت:
«دستهات رو درست بگیر، مثل عقربههای ساعت...»
هزارتا خاطره جلوی چشمت رژه میرن.
انگار همه لحظههای خوب و بدِ سالهای دور و نزدیک درست تو همین ثانیه اتفاق افتادن، همینجا، همین فصل، با همین موسیقی، زیر همین بارون، کنار همین پنجره، لبریز از همین حس...
قبل از اینکه مغزت منفجر بشه یه نفس عمیق میکشی،
ماسک بیتفاوتی به صورتت میزنی و استوار و بیاعتنا از ماشین پیاده میشی.
به برگهای نارنجی که زیر پات افتادن نگاه میکنی، امروزم دلت نمیاد روشون راه بری، به خودت فحش میدی که چرا دلت نمیاد؟ پس چرا بقیه دلشون میاد؟!
دو نفر از روبهرو میان و سلام میکنن، با لبخند باهاشون حرف میزنی و صدای خندهَت توی محوطه میپیچه.
فکر میکنی اگه اون همین الان تو رو ببینه، تو دلش چی میگه...؟ اگه همین الان تو رو ببینه حتی ثانیهای فکر نمیکنه چند لحظه قبل توی ماشین، یادش صورتت رو خیس کرده بود.
خودتو شبیه سنگ نشون میدی،
خودتو شبیه سنگ نشون نده»