مجید میرفخرایی مدیر هنری و طراح صحنه و لباس برای فیلم «رستاخیر» یادداشتی نوشته که به شرح زیر است:
به کجا میرویم؟
ادب مرد به ز دولت اوست
این سرمشق همیشگی ما در کلاس خط دبستان بود.
ولی اخلاقیاتی که سالها یاد گرفتیم و سرمشق ما بوده
در سینمای ما گم شده است؟
زمانی که به پروژه سینمایی رستاخیز پیوستم
خوشحال بودم که بار دیگر
فضا سازیی زنده میشود که یک اتفاق جهانی است.
یادم امد هنگامی که در کالج بوستون امریکا روز واقعه را به نمایش و تحلیل گذاشتم .یک استاد پاکستانی از من خواست که فیلم را به او بدهم تا در کلاس درس خود مفهوم ان را تدریس کند و گفت نمایش ان درک این واقعه را برای شاگردان سهل تر میکند.
ومن به او نوید دادم که پروژه ای بنام رستاخیز
در راه است که همین واقعه را از زوایای دیگر به نمایش میگذارد و با خوشحالی گفت ما منتظریم.
ولی چه شد؟
نه تنها فیلم رستاخیز مخاطب رسمی خود را پیدا نکرد بلکه سرقت هم شد.
رستاخیز علاوه بر
تاثیر گذاری بر مخاطب در سینمای ایران هم میتوانست تاثیر گذار باشد.
این فیلم میتوانست درهای دیگری را به سینمای
ما باز کند.
رستاخیز نگاه های سینمای منطقه را به ایران معطوف داشت.
همکاری خالصانه چند کشور برای ساخت این فیلم نشانگر میل به ساخت اینگونه فیلم ها با تجربیات سینمای ایران در منطقه بود.
بعد از این فیلم شرکت فیلمسازی کویتی بنام کویت پروداکشن از عوامل این فیلم برای ساخت سریال باب المراد
استفاده کرد.
و در جلسات فیلم سازان کشورهای منطقه تولید کنندگان سینمایی ابراز تمایل میکردند که یک شهرک سینمایی بمرکزیت
سینمای ایران برای اینگونه پروژه های داشته باشند.
واین همه جرقه اش از رستاخیز بود.
تمام شعله های امید به اینده با نا باوری عوامل و دست اندر کاران فیلم بدون هیچ منطقی خاموش شد.
یاد ان روزهایی میافتم که درویش به تنهایی با چه امید و پشتکاری به همه دلگرمی میداد و سختی های پیش رو را برای ما اسان میکرد. و با لاخره با هزاران امید فیلم رستاخیز را به پایان رساند.
و ماهنوز امیدواریم که با نگاهی متفاوت مشکلات رستاخیز حل شود و دست بداخلاقان و سارقان از سینمای ایران کوتاه شود
والسلام