مهراوه شریفینیا با انتشار این عکس نوشت: سوال: جمعهی خود را چگونه گذراندید؟
جواب:
به نام خدا
ساعت ۹ از خواب بیدار شدیم، با اینکه یخ کرده بودیم کولر را خاموش نکردیم، انگار که با خودمان لج کرده باشیم ترجیح دادیم به یخ کردن ادامه دهیم!
مردادِ امسال به طرز عجیبی گرمای طاقتفرسای همیشگیاش را از دست داده است! هرچند هیچوقت دوستش نداشتیم، اما امسال هر از گاهی ابرهای پاییزی را به آسمان هدیه کرد که باعث شد ما هم گهگاه لبخندی نثارش کنیم. با این وجود، تمام که بشود، شور و نشاط بیشتری به ما تزریق میشود، میتوانیم به استقبالِ دوستداشتنِ شهریور برویم و از روزشمارِ رسیدنِ فصلِ محبوبمان لبریز از شوق شویم.
چای دم کردیم، دو عدد هل و گل محمدی در قوری انداختیم تا از عطرشان مست گردیم، لباسهای شسته شده را پهن کردیم، به گلها آب دادیم، برگهای زردشان را جدا نمودیم و به حجم زیاد کارهای عقبافتاده فکر کردیم.
بعد طبق معمول تصمیم گرفتیم به جای فکر کردن به کارها، آنها را به دستهایمان محول کنیم و بیخود دلشوره نگیریم، به قول مادرجان چشم میبیند و میترسد ولی دست انجام میدهد.
نمیدانیم چه شد که هوس صبحانه کردیم! درِ یخچال را باز کرده و دیدیم تخممرغ داریم، کمی بیشتر گشتیم و چهار عدد گوجهفرنگیِ خوشقیافهی بیمزهی گلخانهای هم یافتیم، با کمک رُب برای خودمان املتی طبخ کردیم به غایت خوشمزه و البته کمی شور (برای اینکه دلتان نخواهد)!
در کنار املتِ شورِ خوشمزه خیارشور هم گذاشتیم چون به نظر ما املت را باید با خیارشور خورد حتی اگر شور باشد.
این روزها اکثر میوهها و صیفیجات درشت و خوشرنگاند، ظاهرشان تو را وسوسه میکند ولی هیچ مزهای ندارند، انگار ذاتشان را که میوهی خوشمزه بودن است فراموش کردهاند!
ما همیشه دنبال میوههای غیر گلخانهای میگردیم که درون خوشمزهای دارند، مثل خیار بوتهای که وقتی از وسط میشکنیاش، صدایش، تُرد بودنش را گواهی میدهد و بوی خوشش همه را به هوس میاندازد. اما، وقتی به اجبار و به دلیل نداشتن زمان، میوه را تلفنی سفارش میدهیم مجبور میشویم با این گلخانهایهای خوشقیافهی پوک بسازیم...
باید پشت دستمان را داغ کنیم و در شرایط بحران دیگر هرگز سراغ سفارش تلفنی نرویم تا مجبور به تحمل گلخانهایها نشویم.
نه میوههایش به درد میخورد نه صیفیجات و نه آدمهایش...
پینوشت:
۱.به دلیل عدم تطابقِ ظرفیتِ نوشتاریِ اینستاگرام با مقدارِ رودهدرازی من، بقیهی مطلب یعنی دلیل وجودِ دیویدی و گلدانها در کانال نوشته خواهد شد.
نتیجهی هشت سال وبلاگنویسی همینه دیگه.