رضا فیاضی که امروز (۱۵ تیر) ۶۶ ساله میشود، اگرچه از دهه ۵۰ خورشیدی، بازیگری را در عرصه تئاتر، تلویزیون و سینما آغاز کرده و در ژانرهای گوناگون به ایفای نقش پرداخته است، اما برای مخاطب عام، بیشتر با هنرنماییاش در آثار کودک و نوجوان شناخته میشود. این آشنایی هم بیشتر مربوط به کسانی است که در دهه ۷۰ پای برنامههای کودک و نوجوان تلویزیون مثل «دنیای شیرین» و «قصههای تابهتا» نشستهاند.
اما رضا فیاضی علاوه بر بازیگری، نویسنده و شاعر هم هست. در عرصه کودک، نویسندگی مجموعه عروسکی «هادی و هدی» یکی از شاخصترین آثار این هنرمند است.
«هادی و هدی» مجموعهای عروسکی به شیوه سیاهپوش (بونراکو) بود که در سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶ به کارگردانی اردشیر کشاورزی روی آنتن شبکه دو تلویزیون میرفت.
اینک، رضا فیاضی که نویسندگی «هادی و هدی» را برعهده داشت، بعد از سه دهه قصد دارد نمایش «هادی و هدی و وروره جادو» را اینبار روی صحنه تئاتر، جانی دوباره ببخشد. این نمایش آبان امسال در تالار هنر روی صحنه خواهد رفت.
گفتوگوی ما با این هنرمند در کافه خبر، اگرچه به بهانه آغاز تولید این نمایش عروسکی بود، اما با توجه به زادروز رضا فیاضی، به کارنامه هنری او به ویژه در عرصه کودک و نوجوان هم پرداختیم.
آقای فیاضی، بسیاری شما را به عنوان بازیگرِ سریالهای کودک و بزرگسال تلویزیون در دهه ۷۰ میشناسند. میخواستم بدانم شما دقیقا از چه زمانی شروع به همکاری با صدا و سیما کردید؟
شروع همکاری من با صدا و سیما و شبکه یک با مجموعهای به اسم «زاغچه کنجکاو» بود که به جرات میتوانم بگویم اولین مجموعه عروسکی بعد از انقلاب بود. ما در این مجموعه با آهنگسازان صاحبنامی مثل بیژن کامکار، کمال طراوتی و... همکاری میکردیم. من علاوه بر نویسندگی، سرودن شعرهای این مجموعه را هم برعهده داشتم.
بعد از آن، من طرح «هادی و هدی» را به شبکه دو ارائه دادم. با اینکه روی صحنه تجربه کارگردانی عروسکی داشتم، اما چون کار تلویزیونی انجام نداده بودم، فکر کردم اگر بخواهم به نتیجه مطلوب برسم، کارگردانیاش را به فردی مثل آقای اردشیر کشاورزی بسپارم که از استادان این عرصه بودند.
خوشبختانه سبک بونراکو هم که برای اولین بار در تلویزیون محک زده میشد، با بازخورد خوبی مواجه شد. تمام مشخصات اصلی کار را من به همراه رضا شمس برعهده داشتیم. شعر ابتدایی «هادی و هدی» هم از خسرو سینایی بود که هیچکس تصورش را هم نمیکند او سروده باشد. آقای سینایی با خانم مریم محمدی (تهیهکننده) آشنایی داشتند و از این طریق با مجموعه همکاری کردند.
در اجرای نمایش «هادی و هدی» هم که آبان روی صحنه خواهید برد، از شیوه بونراکو استفاده میکنید؟
نه، به صورت زنده کار میکنیم.
در سریال عروسکی «هادی و هدی» علاوه بر دو کودک داستان، شخصیتهای پدر، مادر، مادر بزرگ و آق بابا (بقال سر کوچه) هم حضور داشتند. قصه هر قسمت ساده بود و پیامهای اجتماعی و تربیتی داشت. آیا در نمایش هم همین محتوا و داستان را شاهد خواهیم بود؟
نه، تغییر پیدا خواهد کرد. داستان نمایش، ترکیبی از واقعیت و افسانه است. قصه از این قرار است که آقبابا برای هادی و هدی قصهای تعریف میکند که نیمه تمام میماند و قرار بر این میشود تا روز بعد ادامهاش را برای بچهها تعریف کند. اما نیمههای شب، صدای ناله میشنوند و با عروسکی روبهرو میشوند که میگوید من قهرمان هستم و وروره جادو من را به این شکل درآورده است و بعد از آن وروره جادو وارد داستان میشود و...
من برای اجرای نمایش «هادی و هدی و وروره جادو» بیشتر روی ضربالمثلها و چیستانها تمرکز کردهام. امیدوارم بتوانم ایدههایم را عملی کنم. هنوز اعضای گروه هنری نمایش «هادی و هدی و وروره جادو» مشخص نشدهاند اما سینا ییلاقبیگی طراح صحنه خواهد بود. شیوه اجرایی نمایش هم براساس طراحی صحنه شکل میگیرد.. موسیقی هم هنوز مشخص نیست اما معمولا با فرید نوایی کار میکنم.
پس دنبال یک تیم کامل خواهید بود؟
بله. واقعیت این است که کار کودک برخلاف ظاهر کوچکش، پرهزینه است. متاسفانه مشکل اصلی ما در تولید کار کودک این است که همیشه یک نگاهی وجود دارد که کار بچههاست و آنچنان هزینهای ندارد.
شما بعد از حدود ۳۴ سال میخواهید «هادی و هدی» را روی صحنه ببرید. خب مخاطبان کودک و نوجوان در این سالها از هر نظر، حسابی تغییر کردهاند. شما چقدر در نویسندگی، کارگردانی و اجرای این نمایش به سمت تغییر خواهید رفت؟
طبیعی است که بعد از این همه سال، هم تجربه من و هم سلیقه بچهای که در حال حاضر میخواهد، مخاطب ما باشد، تغییر کرده است. برای مثال حالا اگر بچهها مجموعه «هادی و هدی» را ببینند، شاید خندهشان بگیرد. اما باید به بچههای این دوره خوراکی بدهیم که با افسانههای ایرانی هم آشنا شوند. مشکلی که وجود دارد، این است که ما برای اجرای تئاتر، همه نوع مخاطبی داریم. یعنی مخاطب ما تفکیک نشده است؛ کودکان، خردسالان و نوجوانان همگی مخاطب ما هستند. بنابراین ما باید ذائقه همه اینها را درنظر بگیریم که واکنش خوبی از سوی آنها دریافت کنیم. برای مثال من دو یا سه سال پیش نمایش «پدر یک دقیقهای» را روی صحنه بردم که اتفاق خوبی برایش افتاد و با بازخوردهای خوبی روبهرو شد. مخاطب من در این نمایش پدران و مادران بودند و آنها با بچههایشان به دیدن نمایش میآمدند که من را کمی نگران میکرد. اما با موسیقی و رنگهای متنوع سعی کردم فضای خوبی برای بچهها به وجود بیاورم.
اما امروز، برنامههای کودک عمر چندانی در خاطره و ذهن کودکان پیدا نمیکنند و زود فراموش میشوند. چرا؟
در این چند سال اخیر مشخص شد که فقط در دو دهه ۶۰ و ۷۰ تلویزیون از لحاظ تولید برنامههای کودک پرملات بود و هنوز هم بچههای آن زمان از برنامههای کودک خاطره دارند. الان بچهها خاطرهای برایشان به وجود نمیآید و عموها و خالهها هم زود از یادها میروند، اما «زیزی گولو» هیچوقت فراموش نمیشود؛ به دلیل اینکه یک کار خلاقانه بود و دارای یک حس خاص و فانتزی بود. به همین دلیل هنوز هم کودکان و نوجوانان دهه ۶۰ من را با آن برنامهها به یاد میآورند و با آن خاطرات زندگی میکنند. اما در حال حاضر این اتفاق نمیافتد.
تا زمانی که دلسوزی نباشد، تولید برنامههای کودک مثل سابق نمیشود. ما آدمهای بزرگی مثل مرضیه برومند، رضا بابک و خیلیهای دیگر را داریم که کار کودک انجام میدادند اما الان نیستند. یا مثل فیتیلهایها که من معرفیشان کردم. ما اول در نمایشی به اسم «ت مثل تئاتر» با هم همکاری کردیم و بعد از مدتی مجید قناد برنامه «فیتیله» را برای شبکه دو تولید کرد.
با این شرایط، پرسشی در ذهن خیلیها از جمله من شکل گرفته که چرا شما این تجربه «هادی و هدی» را در تلویزیون دوباره تکرار نمیکنید و آن را به صحنه تئاتر میبرید؟
گفتم که، شرایط تولید در تلویزیون با دهه ۶۰ و ۷۰ خیلی فرق کرده است. هر بار که طرحی را ارائه دهید، از شما میپرسند اسپانسر کار کیست؛ آخر من اسپانسرم کجا بود؟ (با خنده) تازه کمتر کسی برای کار کودک اسپانسر میشود، به دلیل اینکه تماشاگر خاص خودشان را دارند.
اسپانسر هم پیدا شود، دنبال آن است که با تبلیغات پولش را درآورد. شما این کار را در برنامههای کودک جایز میدانید؟
نه به هیچ وجه. من علاوه براینکه مخالفم، معترض هم هستم. به دلیل اینکه تبلیغات به بچهها ارتباطی ندارد و تمرکزشان را از برنامه کودک میگیرد. اصلا بمباران تبلیغاتی کودکان در همه جای دنیا ممنوع است.
با این عقیده و البته وضعیت این روزهای تلویزیون، ممکن است شما هم یک روز مجبور شوید کار اصلیتان را کنار بگذارید و مجری شوید؟
نه. یک زمانی اجرا یا برگزاری مسابقات برای یک بازیگر افتخار نبود. من فقط یک بار اجرای یک برنامه را برعهده داشتم که شهرام اسدی کارگردانی آن را عهدهدار بود. بعد از آن برنامه به من پیشنهادات زیادی برای اجرا داده میشد که نمیپذیرفتم و با خودم میگفتم این کار خلاقیتی ندارد. منظورم این است که یک دورانی یک چیزهایی برای خودشان وجهه داشتند.
شما علاوه در کارهای کودک، در تعداد زیادی سریال و فیلم سینمایی هم نقش آفرینی داشتهاید؛ از «امیرکبیر» و «آرایشگاه زیبا» گرفته تا «روز وافعه» و «روسری آبی». درباره این کارنامه پُر بار، حرفی، حدیثی یا خاطرهای دارید در پایان گفتوگو برایمان بگویید.
من چند مرحله از زندگیام را خیلی دوست دارم. یکی از سریالهایی که خیلی آن را دوست دارم، «امیرکبیر» است. من در ابتدا قرار بود نقش میرزاآقاخان نوری را بازی کنم که شخصیت دوم سریال بود. مرحوم محمد مطیع هم نقش سفیر روس را برعهده داشت. من در آن زمان جوانترین فرد گروه بودم و به آقای نیکپور (کارگردان) گفتم که نمیخواهم این نقش را بازی کنم و دوست دارم نقش سفیر روس را به من بدهید. آقای نیکپور گفت با آقای مطیع صحبت کن و اگر پذیرفت میتوانی نقش سفیر روس را بازی کنی. من هم رفتم با آقای مطیع صحبت کردم و نقشهایمان را با هم عوض کردیم. بعد از پخش سریال «امیرکبیر»، مردم که من را در کوچه و بازار میدیدند، با همان لهجه سفیر روس صحبت میکردند. در واقع من در نقش سفیر روس به خوبی دیده شدم.