این روزها مدام شایعه توقیف فیلمهای سینمایی یا سریالهای تولید شده در شبکه نمایش خانگی به دلایل تکراری مثل رعایت نکردن حجاب یا ادبیات سخیف پرسوناژها و نادیده گرفتن هنجارهای فرهنگی جامعه شنیده میشود. اما چقدر این توقیفها موثر است و در زمان درستی محقق میشود؟
اما در این بین موضوع مجموعهای به نام «رالی ایرانی» که این روزها در حال پخش است، موضوع خارج شدن فرآیند یک فیلم از همه قواعد استاندارد فیلمسازی و مقررات اولیه ایمنی و حیاتی و... است. در فصل اول این مجموعه، فرزاد حسنی به عنوان داور مسابقه، رو به شرکت کنندگان (محمدرضا فروتن، الناز شاکردوست، سیروان خسروی و...) میگوید، من پیشنهاد میکنم که همین الان از مسابقه کنار بکشید! او در حالی که متن فیلمنامه را آن لحظه مقابل دوربین در دست داشت، گفت که نویسنده این کار، مالیخولیا دارد؛ قصه یا طرحی که گروه کارگردانی بعدها اذعان کرد کمتر از نیمی از آن را توانسته است اجرا کند!
البته بعدها در تصاویر پشت صحنه که از فیلم بیرون آمد، گلایههای بازیگرانی مثل بهنوش بختیاری از شرایط طاقت فرسا و وحشتناک فیلم منتشر شد و به خاطر یک سانحه در فیلم، الناز شاکردوست مصدوم و ماهها از صحنه بازیگری دور شد اما هیچکس تصور نمیکرد که این قصه در فصل دوم هم ادامه پیدا کند.
سوالی که پیش میآید این است که مدیران برای صدور مجوز ساخت این مسابقه، اخبار پشت صحنه فصل یک را مورد بررسی قرار دادهاند یا نه؟
«رالی ایرانی۲» چنانچه ادعا میکند کاملا واقعی است یا به عبارتی یک رئالیتی شو است که از یک رستوران آرام در شمال شهر تهران شروع میشود و بعد هر گروه از بازیگران ایرانی و یک بازیگر زن لبنانی از مسیرهای مختلف به سمت کمپی در شمال کشور حرکت می کنند. اما از همان آغاز شاهد رفتارهای پرخطر شرکتکنندهها هستیم؛ یک گروه موتورسوار از خانمها و یک گروه موتورسوار از آقایان چنان در جادههای فرعی کشور جولان میدهند که پلیس همه آنها را در مسیر توقیف میکند اما وجود دوربین برای سلبریتیها مصونیت و امکان گریز از قانون را ایجاد میکند.
موضوع تازه آغاز شده است، دقیقا مشخص است که یک بازیگر زن از وحشت هجوم شبانه افراد ناشناس در جنگل وحشت زده گریه میکند و بازیگری دیگر، فیلم را از نیمه رها میکند و میرود و همه اینها مقابل دوربین اتفاق میافتد، اما گروه سازنده چنان دلش قرص است و نگران هیچ توقیف و تذکری نیست که فیلم را بدون بازیگران جا مانده ادامه میدهد.
شنیدهها از افرادی که به گروه خاص تولید این مجموعه اضافه شدهاند، حاکی است در قسمتهای جلوتر میفهمیم که بازیگر زن لبنانی بیآنکه آموزش کافی دیده باشد، فقط برای پیش افتادن در مسابقه، لباس چتربازی میپوشد و از هلیکوپتری در ارتفاع بالا به پایین میپرد و ماجرا ظاهرا ادامه مییابد، چنانچه در تیزرها هم میبینیم همه بازیگران، برای یافتن چیزی شبیه گنج بدون آنکه آموزش غواصی در عمق دیده باشند، مجبور به غواصی میشوند و...
حالا وقتی اخبار زمان تولید فیلم را خوب جستوجو کنیم، میفهمیم که در زمان ضبط فیلم، یکی از بازیگران در حین اجرای مراحل مسابقه دچار حمله قلبی شده و در بیمارستانی در جنوب کشور بستری میشود اما مسابقه متوقف نمیشود! از این به بعد، این دیگر یک مسابقه نیست، یک عملیات خشن و مرگبار است که بازیگران گاه معروف سینما و سلبریتیهای دیگر به هر دلیلی که واقعا نمیدانیم، تن به این رفتارهای غیرحرفهای میدهند و جانشان را به دست یک گروه خشن میسپارند.
باز شنیدهها حکایت از آن دارد که در فصل یک و دو این مجموعه، بعضی از بازیگران مثل محمدرضا گلزار و امین حیایی و... مبالغ بسیار زیادی را برای حضور در این مجموعه طلب و چهرههای دیگر دریافت کردهاند چون معتقدند ممکن است به واسطه هر اتفاقی، دچار مصدومیت یا آسیب جسمی بشوند و تا ماهها بلکه یک سال حضور در هر پروژه دیگری را از دست بدهند.
مشخص نیست در پشت دوربین چه گذشته است اما قطعا این نوع ساخت فیلم-مسابقه در چهارچوب استانداردهای جاری در هیچ کجای جهان نمیگنجد؛ هنوز فراموش نکردهایم که پیمان ابدی یک بدلکار حرفهای و آموزش دیده در حین انجام یک عملیات اسپشیال افکت جان خود را از دست داد و چند تن در پشت صحنه فیلم «اخراجیها» جان باختند... این قصه هر لحظه در پشت صحنه این چنین آثاری اتفاق میافتد. این مسابقه نیست، یک عملیات خشن و مرگبار است که نباید ادامه یابد.