انسانها حق حیات دارند، میتوانند نفس بکشند، عاشق شوند و تمام زندگی خود را تبدیل به خاطره کنند. قصههای پژوهشی ورود به عمق آدمها است. این قصهها ممکن است به اندازه یک نقطه باشند، اما نقطهای عمیق که به وجود آدم میرسند. «عاشقانههای خیابان» قصهای پژوهشی درباره عشق و خشم است؛ روایت شخصی مولفین از موقعیت انسانی است که برای زنان دستفروش مترو به وجود آمده است.
«عاشقانههای خیابان» نمایشی است که از دل معضلات اجتماعی و مشکلی قابل مشاهده، اما پنهان بیرون آمده است. این نمایش روایت گر داستانی ساده، اما تلخ و پیچیده است. ما روزانه در مترو و مکانهای عمومی با زنانی مواجه میشویم که از داستان زندگی هیچ کدامشان اطلاعی نداریم و البته بسیاری از ما از این زنان شاکی هستیم که چرا جای ما را در مترو تنگ کرده اند.
هر انسانی دارای یک داستان است، داستان فرزانه «عاشقانههای خیابان» داستانی عاشقانه اما خشن است. او از عشق خود، زندگی روزانه و دردی میگوید که برای همه ما قابل مشاهده، اما غیر قابل درک است، زیرا این عشق، عشقی متفاوت است، عشقی که هر روز آرزوی آن را میکشد.
همه ما فرزانهها را میبینیم و میشناسیم، اما تا چه اندازه از او و فرزندش حمایت میکنیم؟ فرزانه زنی است که هر روز برای زندگی خود میجنگد و شاید از دید بسیاری از ما حق عاشق شدن ندارد، این نظر به بخش مستقیم و آشکار نمایش اشاره دارد، ولی بخش پنهانی آن مسئلهای فراتر از بخش آشکار است. فرزانه زنی است که در اطراف خود و در دنیای روی زمین احساس امنیت ندارد و اگر کارش را به درستی انجام ندهد مورد ضرب و شتم کارفرما قرار میگیرد. او از این دنیای وحشت آور فرار میکند و در دنیای مترو پناه میگیرد و در این دنیا شیفته میشود.
سودجویی برخی افراد از بی پناهی زنان، دنیای فرزانه را تغییر میدهد. او مادر میشود، ولی عشق دنیای آرام خود را فراموش نمیکند.
در کنار دنیای بی پناه این زنان دنیای کودکان آنها نیز وجود دارد. زمانی که مادری برای دستفروشی به مترو و مکانهای عمومی میرود، کودک او نیز در آرامش نخواهد بود، زیرا افرادی که دنیای مادرش را بی پناه کردند دنیای او را نیز بی پناه و دنیای کودکانه را از وی میگیرند.
نمایش «عاشقانههای خیابان» نمایشی تعاملی با تماشاگر است و قصد دارد صدای مردم بی صدا باشد، مردمی که روزانه در مقابل چشم ما در رفت و آمد هستند. این نمایش در میان تماشاگران اجرا میشود و تماشاگران نیز جزئی از بازیگران محسوب میشوند. گروه تئاتر «ب» نمایش «عاشقانههای خیابان» را با مشارکت جمعیت طلوع بی نشانها به اجرا آورده است. جمعیت طلوع بی نشانها آغوشی امن برای زنان و کودکان و افراد کارتن خواب است و در کنار این مجموعه، خانه مادری نیز دنیای آرام در میان دنیای پر تنش برای کودکان میسازد تا آنها را از زشتی دنیا دور و زیباییها را به آنها نشان دهد.
شهرام گیل آبادی پیش از این نیز نمایشهایی با موضوع معضلات اجتماعی را به روی صحنه برده است. نمایش «عاشقانههای خیابان» نوشته محمد چرمشیر و بهمن عباسپور و با بازی رضا یزدانی، سیما تیرانداز، الهام پاوه نژاد و ژاله صامتی هر شب ساعت ۲۱:۱۵ در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.