سحر ولدبیگی در توضیح این عکس نوشت:
آن کس که میلش از اشیای بیرونی روی برمی گرداند، به مکان روح دست می یابد.
اگر روح را نیافت، وحشت تهی بودگی بر وی غلبه میکند و هراس به کرّات او را در تلاشی یأس آلود و میلی کور به تعلقات توخالی این جهان با تازیانه به پیش می راند.
میل بی پایانش او را تحمیق میکند و راه روح خود را فراموش می کند، و هرگز دوباره آن را نمی یابد.
او در پی هرچیزی به راه می افتد، زمام آنها را در دست میگیرد، اما روح خود را نمی یابد، چرا که روح را فقط در خود خواهد یافت.
به راستی که روح او در اشیاء و آدمیان است، اما کوردل بر چیزها و آدمیان چنگ می اندازد، اما نه بر روحش در چیزها و آدمیان.
او از روحش هیچ نمی داند.
چطور می تواند به دور از تعلقات و آدمیان با او سخن بگوید؟
چطور می تواند روح خود را در خودِ میل بیابد، اما نه در اهدافِ میل و خواهش.
اگر میل خود را در تصرف داشته باشد، و میلش مالک او نباشد، آنگاه می تواند بر روحش دست بگذارد،
چرا که میل او تصویر و بیانی است از روحش.