از اواسط سال گذشته خبر تولید اولین سریال شبکه نمایش خانگی به کارگردانی فریدون جیرانی با عنوان «نهنگ آبی» منتشر شد.
فریدون جیرانی از فیلمسازان نسل دوم پس از انقلاب به حساب میآید که در کارنامه کاریاش فیلمها و سریالهای متفاوتی دیده میشود؛ از فیلم پرمخاطب «قرمز» تا فیلم پرسروصدای «من مادر هستم» و سریال موفقی مثل «مرگ تدریجی یک رؤیا» تا مجموعه ناموفق «تعبیر وارونه یک رؤیا».
جیرانی در دو سه سال اخیر به سمت ساخت فیلمهایی با حال و هوای خاص رفته به طوریکه اوج این موضوع به «آشفتگی»، فیلم اخیر این فیلمساز مربوط میشود. انگار جیرانی هرچه بیشتر پیش میرود، بیشتر به سراغ فضای شخصیاش در فیلمسازی میرود و همین روند باعث دورشدن مخاطب عام از آثارش میشود.
شخصیتهایمنفعل
برگ برنده نهنگ آبی در عوامل و ترکیب بازیگرانش بود. فریدون جیرانی با اینکه در چند سال اخیر «تلورانس» زیادی داشته اما به هرحال فیلمسازی صاحبسبک است. لیلا حاتمی و ساعد سهیلی هم که روزهای خوشی را در سینما میگذرانند برای نخستینبار جلوی دوربین یک سریال شبکه نمایش خانگی رفتند. سریال «نهنگ آبی» با تبلیغات وسیع و حواشی عجیب کار خود را آغاز کرد، بهطوریکه ماجراهای پاپاراتزی با سازندگان سریال که بیشتر حربهای تبلیغاتی به نظر میرسید، سبب افزایش توجهات به این سریال شد.
حال پس از انتشار سریال، میتوان به بررسی اثر پرداخت و دید که آیا نخستین تجربه فریدون جیرانی در عرصه سریالسازی موفق بوده یا خیر.
سریال جیرانی ملغمهای از فیلمها و سریالهای موفق جهانی از جمله «آقای ربات» با بازی رامی مالک است؛ سریال تحسینشدهای که جوایز بسیاری را برای خالقینش به همراه داشت.
جیرانی در سریال «نهنگ آبی» شخصیت اصلی داستان را براساس قهرمان سریال «آقای ربات» شکل داده و او را هکری معرفی میکند که قرار است به دردسر بیفتد؛
اما قصه سریال به اندازهای نحیف و فاقد منطق است که به سختی میتوان آن را دنبال کرد.
در اینجا به جای آنکه قصه به آرامی شکل بگیرد و مخاطب به تدریج با آدمهای سریال آشنا شود، به یکباره در یک قسمت، انبوهی از اطلاعات به مخاطب ارائه میشود بیآنکه توجهی به این نکته داشته باشد که قصه باید سیر طبیعی خود را طی کند و مخاطب با شیبی ملایم به درون دنیای فیلمسازی وارد شود.
این اشتباه بزرگ باعث شده تا شخصیتهای سریال فرصتی برای پرداخت شدن نداشته باشند و کاملاً تکبُعدی باشند. شخصیت اصلی داستان به نام آرمین، جوان منفعلی است که ابداً توانایی همراه کردن مخاطب را ندارد و فریدون جیرانی او را تحت هر شرایطی، نادانترین فرد در مقابل دوربین معرفی میکند! برای پرداخت او نیز فیلمساز نیمنگاهی به فیلم «بچه راننده» داشته و حتی شخصیت پدر او نیز برگرفته از فیلم مذکور است.
دیگر شخصیتهای داستان نیز در زمینه شخصیتپردازی، وضعیت بهتری از آرمین ندارند. روند شکلگیری ارتباط آنها با یکدیگر با شتاب و عجله شکل میگیرد و قصه را دچار ضعف میکند.
دخلوخرجنمیخواند
تب سریالسازی در شبکه نمایش خانگی در سالهای اخیر به جایی رسید که بسیاری از سینماییها به سمت این مدیوم روانه شدند. حتی برخی از این سینماگران به دوری یکساله از سینما رضایت دادند، فقط برای آنکه در یک سریال شبکه نمایش خانگی حضور داشته باشند. نامهای بزرگی بهعنوان بازیگر در این مجموعهها دیده میشود.
وقتی در سینما نام بزرگ به میان بیاید، لاجرم پول و سرمایه هنگفت هم پایش به بازی باز خواهد شد. عمده هزینه تولید برخی از این مجموعهها مربوط به دستمزد ستارگانشان بود. اما درکنار این تبادلات مالی قابل توجه این سؤال به وجود آمد که این مجموعهها باید چقدر بفروشند (یا قرارداد ببندند) که لااقل هزینه خودشان را دربیاورند؟ به عقیده کارشناسان در بین سریالهای مشهور این سالها، نهایتاً یک سریال به سودآوری رسیده است و بقیه آنها حتی به سختی هزینه تولیدشان را جبران کردهاند. آمارهای فروش هم طبقمعمول اعلام نمیشود تا درباره دخل و خرج اینکارها مقایسه ای انجام شود.
حالا سؤال اساسی که بین کارشناسان مطرح میشود این است که با این اوضاع، اصولاً سرمایهگذاران به چه دلیلی در این پروژهها سرمایهگذاری میکنند؟
آیا پولها بادآورده دارند؟ آیا برایشان مسائلی مطرح است که از سود مالی هم مهمتر است؟ آیا به عشق همکاری با سلبریتیهای سینما این ریخت و پاش را انجام میدهند؟ یا نکند باز هم پای پولهای کثیف و پولشویی در میان است؟ سؤالات فوق به علاوه چندین سؤال دیگر نکاتی است که در این ماجرا قابل بیان است.
آش این دعوا به قدری شور شده که بعضاً خود اهالی سینما هم که معمولاً کمتر از همصنفیهای خودشان -لااقل در بحث تولید- انتقاد میکنند وارد گود شده و اندک افشاگریهایی بکنند.
چند ماه پیش خبرهایی غیررسمی از دستمزد بازیگران «نهنگ آبی» منتشر شد. بنا بر این شنیدهها لیلا حاتمی برای بازی در این سریال ماهانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان و ساعد سهیلی ماهانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان دریافت میکنند. اگر این مبالغ را در چند ماه بازی این بازیگران ضرب کنیم به رقم قابل توجهی خواهیم رسید.
وقتی یک سریال فقط و فقط برای دستمزد دو بازیگر چنین مبالغی را هزینه میکند، با احتساب دستمزد دیگر بازیگران و سایر عوامل تولید به عددی بسیار بالا خواهیم رسید. تا به امروز نزدیک به نیمی از سریال فریدون جیرانی در بازار عرضه شده و بازتابهای حول آن نشان میدهد برخلاف انتظارات، این مجموعه با شکستی سنگین مواجه شده است بهطوریکه در خبرها اعلام شد لیلا حاتمی از این سریال جدا شده است.
نهنگ آبی تا چند هفته دیگر به پایان میرسد و احتمالاً خیلی زود هم فراموش شود. عوامل دستمزدشان را دریافت میکنند و سراغ پروژههای بعدی میروند؛ اما معلوم نیست دو مجموعه «هنر اول» و «فیلیمو» که سرمایهگذار و تولیدکننده این سریال گرانقیمت هستند، چه خواهند کرد؟ آیا از طریق اسپانسرها از ضرر مالی فرار میکنند یا تا مدتها باید زیر بار تبعات اقتصادی نهنگ آبی کمر خم کنند!