در شرایطی که مشکلات اقتصادی و معیشتی و بلایای طبیعی از چپ و راست مردم ایران را دربرمی گیرد، دیگر وقتی برای هنر، دغدغه هنری و مشکلات هنرمندان باقی نمیماند.
در ایام پایانی سال گذشته بود که سید حسین سیدزاده مدیرعامل صندوق اعتباری هنر در جمع خبرنگاران عنوان کرد که مستمری هنرمندانی که کهولت سن دارند و عائلهمند هستند، از ۱۵۰ به ۲۵۰ هزار تومان افزایش یافته است.
هرچه فکر می کنم دلیل اعلام این خبر را متوجه نمیشوم! آیا قصد مدیر عامل صندوق هنر نشان دادن تلاش خود بوده؟ آخر این موفقیتی نیست که بشود به تلاشهای قبلش افتخار کرد!
آیا می خواست بگوید که هنرمندان وضعیت اسفناکی دارند و ۱۰۰ تومان هم در جای خود برای آنها پول زیادی است؟ یا قصدش این بود که یکی به میخ و یکی به نعل بزند؟ یعنی هم تلاش خود را برای افزایش مستمری آنها نشان دهد و هم به مسئولین ارشد بگوید به داد جامعهای که هنرمندش در ماه پول خرید دو کیلو گوشت را هم ندارد، برسید؟!
نکته جالب دیگر این است که پس از وقوع سیل در برخی از استانها، وزیر فرهنگ و ارشاد با صدور پیامی از هنرمندان خواست که برای حمایت از سیل زدگان اقدام کنند. در پاسخ به ایشان باید گفت هنرمندان در هر اتفاقی به شیوههای مختلف با مردم همدردی و همذات پنداری کردهاند. آنها خود با برگزاری کنسرت، نمایشگاه هنری، فروش کتاب و درآمد فروش فیلم، به داد هموطنانشان میرسند؛ شما بی زحمت به داد افرادی برسید که یک عمر با صدا و تصویرشان مردم را سرگرم کرده اند، اما در سالهای آخر عمرشان پول اجاره منزلشان را ندارند و دیگران جایزههایشان را به شکل تحقیرآمیز به آنها اهدا میکنند.
در این میان پای درد دل چند هنرمند از رشتههای مختلف هنری نیز نشستیم تا بدانند اگرچه قدرت حل مشکلاتشان را نداریم، اما حداقل میتوانیم آنها را بشنویم و به رشته تحریر درآوریم.
خجالت می کشم حقوقم را بیان کنم
رشید وطن دوست یکی از اساتید موسیقی است که نیم قرن از عمر خود را صرف این هنر کرده است. تخصص این هنرمند اپراست و نزدیک به ۴۰ اپرای درخشان در کارنامه هنری اش دارد.
او که پس از پیروزی انقلاب سرودهای بسیاری خوانده و با فرهاد فخرالدینی و ارکستر ملی نیز همکاریهای پررنگی داشته است، درباره حمایت وزارت ارشاد از هنرمندان اظهار کرد: من ۵۰ سال است که در بدنه ارشاد کار می کنم و حقوقم در ماه ۲ میلیون تومان است. وقتی شخصی مقدار حقوق مرا می پرسد خجالت می کشم که حقیقت را بگویم. وزارت ارشاد هیچ ارزشی برای هنر قائل نیست، تنها کسی که در این مدت به هنرمندان احترام گذاشته و برای آنان ارزش قائل است، عباس عظیمی رئیس موسسه هنرمندان پیشکسوت است.
وی افزود: دست وزارت ارشاد بابت ۱۵۰ هزار تومانی که در ماه به هنرمندان نیازمند میدهد یا بن ۲۰۰ هزار تومانی که به مناسبت عید به ما دادند درد نکند؛ اما باید بگویم ما هنرمندیم، شناخته شده هستیم و این مبلغ را به گدا میدهند نه هنرمند.
مجبورم با ماهی ۲۵۰ هزار تومان زندگی کنم
گیتی معینی هم بازیگر نام آشنایی است که اخیراً با انتشار ویدئو در فضای مجازی به مستمری خود اعترض کرد. وی درباره دلیل انتقاد تند خود گفت: مستمری من ابتدا ۱۲۰ هزار تومان بود که بخشی از آن هم برای اقساط وامی که قبلها دریافت کرده بودم کسر میشد. در سال ۹۷ این مبلغ به ۲۵۰ هزار تومان افزایش پیدا کرد، البته به دلیل شرایط زندگی من، مابقی اقساط که تقریبا ۶۰۰ یا ۷۰۰ هزار تومان بود را بخشیدند.
معینی افزود: عدهای از مردم میگویند خانم اگر نداری پس چطور لباسهای گران میپوشی؟ راستش را بگویم که من ۱۰ سال است مانتو نخریدهام. فرزندانم در مناسبتهایی مانند روز مادر و... برای من لباس میخرند. از طرف دیگر ما مجبوریم ظاهر را حفظ کنیم، زیرا مردم دوست ندارند ما را با وضع ظاهری نامناسب ببینند.
وی ادامه داد: من گوشت نمیخورم؛ چون پول ندارم که گوشت گرم بخرم. بین مردم هم نمی توانم بروم و در صف گوشتهای منجمد بایستم، برای عید آجیل نخریدم، در ظرفهای سفره هفت سین کشمش و مویز و... ریختم. تنها درآمد من همین مستمری وزارت ارشاد است که با جستجوی ساده صحت این حرف برای همه ثابت خواهد شد.
معینی در پاسخ به اینکه آیا این کم توجهی نسبت به همه هنرمندان اتفاق میافتد یا خیر گفت: خیر، نور چشمیهایی که می دانند چه کار کنند وضع خوبی دارند. من زاری نمیکنم، اما بی انصافی و بی عدالتی در توزیع بودجه و مزایا اتفاق میافتد. مسئولین از نزدیک زندگی مرا دیدند. زمان آقای قالیباف کالابرگهایی به ما میدادند که چند وقت است آن را هم قطع کرده اند. پس از انتشار فیلم اعتراض من در فضاهای مجازی، مردم پیام نوشتند که چرا دروغ می گویی مگر می شود با ۲۵۰ هزار تومان زندگی کرد؟ در پاسخ بگویم نه واقعا نمیشود، اما مجبورم که زندگی کنم.
وی افزود: من ۶ سال بیکار بودم؛ به دلیل نیاز مالی بعد از ۶ سال کار قسم را قبول کردم. ۲ ماه کامل سر فیلمبرداری بودیم، اما در نهایت از کارم راضی نبودم، زیرا کار غم انگیز بود. از این پس محال است که در کارهای غمگین ایفای نقش کنم.
این بازیگر خاطرنشان کرد: تعدای از بازیگران صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند، ما مردم شریف ایران را دوست داریم و از مردم خواهش می کنم که دل آدمها را نشکنند.
آثارم در خانه خاک می خورد
خسرو روشن استاد و خوشنویسی است که ۶۵ سال سن دارد و از سال ۴۸ در این حوزه فعالیت میکند. او هم مانند دیگر هنرمندان از وضعیت اقتصادی و درآمدزایی هنر گلهمند است و میگوید: در جشنوارههای هنری در سطح ملی و بین المللی جایزهای که به هنرمند میدهند ۳ یا ۵ سکه بهار آزادی است. هنرمند با این سکهها و این حجم از مشکلات چه کاری میتواند انجام دهد؟ از طرفی وقتی هنرمندان جوانتر جوایز ما را میبینند، از ادامه فعالیتشان دلسرد میشوند. متاسفانه در جامعه ما هنرمند همیشه مظلوم است.
وی افزود: این مستمری ۱۵۰ تومانی که به ۲۵۰ تومان افزایش یافته است، تقصیر صندوق هنر نیست. مدیر آن مرکز هم در حد اختیارات خود هوای هنرمند را دارد. این ضعف ریشه در مدیریت کلان کشور و دولت دارد. وقتی یک هنرمند نام آشنا در کوچه و خیابان راه می رود و مثلا کودکی از او تقاضای کمک می کند یا باید مبلغ چشمگیری به او کمک کند تا مورد تمسخر مردم قرار نگیرد یا اینکه کمکی نکند. متاسفانه در این میان کسی نیست که بپرسد آیا شما خودتان چیزی دارید که به فرزندانتان بدهید؟
این پیشکسوت خوشنویسی تصریح کرد: من در حال حاضر ۲۵۰ اثر دارم که در خانه خاک میخورند. کل دعای جوشن کبیر را به سبک نقاشیخط نگارش و در چند نمایشگاه رونمایی کرده ام؛ اما دیگر انگیزهای برای برگزاری نمایشگاههای بعدی ندارم. در نمایشگاههای قبلی مسئولین آمدند، قصد خرید داشتند و آثار را قیمت گذاری هم کردند، اما در نهایت یک اثر هم نخریدند.
استاد روشن گفت: درست است که هنرمند با عشق زندگی میکند، اما گناه خانواده هایمان چیست؟ عشق ما به هنر که برای آنها نان و آب نمیشود. امید است مافیای اقتصاد هنر یک روز برچیده شود و هنرمندان بیشتری از پولهای کلانی که در این حوزه رد و بدل میشود مستفیض شوند.
در کنار هنرمندان پیشکسوتی که از چرخه اقتصادی هنر گلهمند بودند، جوانی از خانواده تئاتر هم به انتقاد از جایگاه هنر در جامعه پرداخت.
چون هنر را در جامعه شغل نمی دانند، حمایت از هنرمند به منت تبدیل شده است
علیرضا حاتمی کارگردان جوان تئاتر طی سخنانی اظهار کرد: در مسائلی از جمله بیمه، حقوق و... حمایتها آنطور که باید نیست. هنرمندان مثل کارمندان نیستند؛ از آنجا که هنر را به عنوان شغل در جامعه ما قبول ندارند حمایت از هنرمندان هم به صورت منت شده است. به طور مثال یکی از پیشکسوتان بدلکاری میگفت که ما هیچ بیمهای برای آسیبهایی که در این چند وقت فعالیت خود دچار شده ایم نداشتیم. به نظرم مشکل حمایت از هنرمندان با گزارش و... برطرف نمیشود.
وی افزود: بخشی از این پشتیبانیها مالی است و بخشی هم حمایتی است که مردم باید انجام دهند و نمیدهند. این روزها با سلبریتی پرستی مواجهیم؛ یعنی اگر در یک نمایش یک استاد پیشکسوت بازی کند مردم حتی برای ارضای روحیه هنری آن هنرمند هم هزینهای صرف نمیکنند. در صورتی که در چند وقت اخیر شاهد تئاترهایی بودیم که بلیت آنها فقط به دلیل حضور چهرههای سینمایی بسیار گران بود و مردم هم استقبال می کردند.
حاتمی خاطرنشان کرد: در کنار حمایت مسئولین از هنرمندان حمایت مردمی نیز به بهبود وضعیت آنان و افزایش انگیزه هنرمندان جوانتر کمک شایانی میکند.