این بازیگر و مدرس تئاتر که دغدغه خشکسالی و کاهش منابع آبی کشورمان را دارد، همزمان با روز دهم آبان ماه که در ایران باستان به عنوان روز بزرگداشت آب و تجلیل از آناهیتا،ایزد بانوی آبها نامگذاری شده است، دلمشغولی خود را درباره مساله خشکسالی بیان میکند.
مهتاب نصیرپور که به دلیل این دلمشغولی، در زمینه آب و خشکسالی مطالعات گوناگونی انجام داده، تاکید میکند آنچه در گفتگوی خود مطرح می کند، نظرات شخصی او به عنوان یک شهروند ایرانی است که دغدغه خشکسالی را دارد.
او در این گفتگو ضمن ابراز تاسف فراوان از خشک شدن دریاچه ارومیه، درباره وضعیت اضطراری دیگر دریاچهها و رودخانههای کشورمان همچون زاینده رود، دریاچه بختگان و رود کارون هشدار میدهد.
نصیرپور با تاکید بر اهمیت توجه به مساله خشکسالی میگوید: همه مردم ما به نوعی اهمیت این مساله را حس میکنند. بویژه با اتفاقاتی که در اطرافمان رخ میدهد مانند فرو نشست زمین و خشک شدن بعضی رودخانهها و دریاچهها همه متوجه شدهایم مساله خشکسالی در کشور ما مقولهای است بسیار مهم که باید به آن توجه کرد.
او با ابراز تاسف از سرعت گرفتن روند خشکسالی ادامه میدهد: باید برای حل این مساله برنامههای بلندمدتی داشته باشیم تا دست کم روند این ماجرا کند شود. خشک شدن دریاچه ارومیه، نتیجه اتفاقی است که در کشور ما در حال وقوع است. زیرا ایران ما با خشکسالی مداومی رو به رو است و شرایط بارش در در سرزمین ما نسبت به مناطق اطرافمان متفاوت است.
این بازیگر اضافه میکند: با توجه به افزایش جمعیت کشورمان در نیم قرن اخیر، مساله خشکسالی از این نگاه هم بسیار مهم است چون متاسفانه ساز و کاری برای تامین امکانات مورد نیاز این جمعیت نداریم. از سوی دیگر تراکم جمعیت در کلانشهرها و کم شدن ساکنان روستاها، مشکلات عمده و عدیدهای را در کلانشهرها ایجاد میکند. چون در این نواحی، شرایطی برای کنترل مصرف آب و سیستم کارآمدی برای فاضلاب نداریم. بنابراین طبیعی است که با ازدیاد جمعیت، مصرف آب بالا میرود. از سوی دیگر ، با کاهش بارشهای سالیانه و سفرههای زیرزمینی آب و خشک شدن دریاچهها و رودخانهها مواجه هستیم.
او با اشاره به کارامد بودن روش نیاکانمان برای حفظ منابع آبی ادامه میدهد: به دلیل تبخیر بیش از حد آب، بخشی زیادی از آبهای سطحی را از دست میدهیم. در حالیکه پیشینیان ما متوجه شده بودند تبخیر آب، باعث کاهش آب سفرههای زیرزمینی میشود. به همین دلیل به جای گسترش آب در سطح زمین، سیستم قنات را راهاندازی میکردند که به کمک آن ،آب را از سطح زمین به زیرزمین میبردند تا از تبخیر آبها جلوگیری کنند.
این هنرمند ابراز تاسف میکند: ما کل این سازو کار را کنار گذاشتهایم و برعکس رفتار میکنیم. به طوری که در 40، 50 سال اخیر به سدسازی روی آوردهایم. حال آنکه با ساخت سد، گویی آب را در دیسی بزرگ پهن و به ساحت آسمان پیشکش کنیم. معلوم است که این آب خیلی راحتتر و سریعتر تبخیر میشود. از طرف دیگر، به جای حفظ بستر رودخانهها که در شکل اولیه خود سبب نگه داشتن سفرههای زیرزمینی میشده، این مسیرها را هم از بین بردهایم و به جای آن سدهایی ساختهایم که کاملا برخلاف راه حلی بود که اجداد ما پیدا کرده بودند.
این مدرس تئاتر، گسترش سدسازی را ناشی از تقلید از غرب میداند و توضیح میدهد: نظر شخصی من این است که دلیل این تغییر رفتار، تقلید از رفتار غربیهاست. در حالیکه منطقه ما متفاوت است. فراموش نکنیم که ایران یک فلات است و سطح خاک ما با دریا فاصله بسیار دارد. از سوی دیگر اطراف کشور ما کوههایی قرار گرفته که سبب شده شرایط کشور ما حتی با همسایگانمان مانند ترکیه، ارمنستان و آذربایجان تفاوت بسیار داشته باشد و باید برای این مرز و بوم، یک راه حل ویژه در نظر میگرفتیم. نباید راهکارهای غربیان را دنبال میکردیم که کاملا برای وضعیت کشور ما اشتباه بود.
نصیرپور در پاسخ به این پرسش که آثار هنری چقدر به موضوع خشکسالی پرداختهاند و هنرمندان چقدر تواسنتهاند در افزایش آگاهی عموم مردم نسبت به این مقوله و مصرف درست آب موفق باشند، میگوید: هیچ! چون متاسفانه در کشور ما از سالهای گذشته مساله خشک شدن دریاچه ارومیه واصولا خشکسالی، یک مقوله سیاسی تلقی شده و پرداختن به آن ممنوع بوده است. بعضی آثار هنری همچون فیلم «آتابای» به این مقوله اشاراتی کردهاند و تصاویری از دریاچه ارومیه گرفتهاند ولی این مساله، عموما سیاسی تلقی شده و میشود.
او از مسئولان میخواهد نگاه خود را نسبت به مقوله محیط زیست تغییر بدهند و تاکید میکند: تا وقتی به پدیدههای محیط زیستی و اجتماعیمان با نگاه و رویکرد سیاسی بنگریم، امکان ندارد بتوانیم برای حال این مشکلات، چارهجویی کنیم. پیش از هر چیز این نگاه باید تغییر کند. اتفاقا برخلاف اینکه چنین مسائلی در جشنوارهها هرگز مورد توجه قرار نمیگیرند، باید مسایلی مانند خشکسالی زیرمجموعه و یکی از عناوین آثار هنری ما در جشنوارهها میبود تا به این مساله پرداخته میشد و اتفاقا باید چنین آثاری مورد حمایت قرار میگرفتند چون با این آثار میتوان توجه عموم مردم را به این مقوله بسیار جدی جلب کرد.
او با تاکید بر اینکه لازم است تک تک ما به مساله خشکسالی بیندیشیم، یادآوری میکند: بخش مهمی از خشک شدن دریاچه ارومیه به دلیل ناآگاهی و کمتوجهی عموم مردمی است که بیرویه چاههای جدید در اطراف این دریاچه حفر کردهاند و متوجه نیستند، حفر این اندازه چاه، چگونه این دریاچه را خشک می کند.
نصیرپور خاطرنشان میکند: باید کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه به صورت رسمی محدود میشد و اجازه بیرویه کشت و کار در این منطقه را نمی دادند. در گذشته، زمینهای اطراف دریاچه ارومیه جزو منابع عمومی بود و صاحبی نداشت ولی در 40، 50 سال اخیر دیدهایم افرادی که رانت داشتهاند، اطراف رودخانهها و دریاچهها را تصاحب میکنند و برای آبادانی آنجا، چاه حفر می کنند و این چاهها آنچنان زیاد شده که این آب بین چاهها و دریاچهای مانند ارومیه تقسیم شده است. این موضوع میتوانسته به دلیل ناآگاهی مردم اتفاق افتاده باشد و اینجاست که کارشناسان باید دعوت میشدند . حتی هنوز هم دیر نیست ولی کمی سختتر است چون این توسعه صورت گرفته. در این وضعیت، مجاب کردن مردمی که اطراف این دریاچه، باغها و زمینهای کشاورزی دارند به اینکه چاههای حفاری شده خود را ببندند و تشویق آنان به استفاده از روشهای نوین صنعتی مانند آبیاری قطرهای ، کار بسیار مشکلی است چون هزینه بالایی میطلبد و اغلب این افراد حاضر به این هزینهکرد نیستند و اینجاست که پای دولت به میان میآید که لازم است از آنان حمایت کند تا کشاورزان بتوانند آبیاری قطرهای را راه بیندازند و بدین ترتیب در مصرف آب صرفهجویی کنند.
این هنرمند میافزاید: متاسفانه این وضعیت بسیار پیچیده است و فقط هم محدود به دریاچه ارومیه نیست چون با دریاچه بختگان، زایندهرود، کارون و ... هم همین مساله را داریم. اینها مشکلاتی فراگیر در کل ایران است و بهترین راه حل این است که به سنت پیشینیان خود بازگردیم و به فکر به روز کردن آن راه حلها باشیم به جای اینکه کورکورانه رفتار غربیها را در این سرزمین تکرار کنیم.
او با اشاره به اینکه کشورهای اروپایی هم با وجود بارشهای فراوان به فکر حفظ منابع آبی خود هستند، می گوید: حتی در کشوری مانند آلمان با وجود بارشهای بسیار زیاد، برای زنده کردن بستر قدیمی رودخانهها در حال تلاش هستند. یعنی سدها را جمع میکنند و متاسفم که میگویم ما داریم چیزی را قرقره میکنیم که خود آنان متوجه شدهاند اشتباه است و در حال بررسی و یافتن راهحلهای تازهاند.
او با تاکید بر اینکه حل این مشکلات نیازمند عزمی ملی است، یادآوری میکند:اگر مسئولان ما خواهان افزایش جمعیت هستند، این جمعیت باید منابع و ذخیره مصرف داشته باشد. به هر حال جمعیت زیادتر نیازمند امکانات بیشتر است. خوشبختانه در زمینه برق و گاز، روشهای گوناگونی برای تامین وجود دارد ولی برای آب باید برنامهریزی جدی داشته باشیم.
نصیرپور همچنین از همه مردم میخواهد به استفاده درست از آب توجه داشته باشند و میگوید:به عنوان یک شهروند ایرانی از همه هموطنانمان خواهش میکنم به هر شکلی که میتوانند به حل این مشکل کمک کنند. به عنوان نمونه سیستم شیرآلات ما همان سیستمی است که در اروپا رایج است در حالیکه اگر شیرآلاتی طراحی شود که همزمان با آب، مقداری هوا هم با آب وارد لوله شود، هم میزان مصرف آب را کم میکند و هم از شدت جریان آب کاسته نمیشود.
او با اشاره به دیگر راهحلهایی که برای کُند شدن روند گرمایش زمین وجود دارد، تشریح میکند: مثلا شهرداری شرایطی فراهم کند که پشتبام خانههای تازهساز فضای سبز داشته باشد و از سیستم آبیاری قطرهای در آن استفاده شود تا شهری مانند تهران به شهری پر از باغهای معلق تبدیل شود. از آنجاکه حیاط در ساختمانهای جدید در حال منسوخ شدن است، اینجاست که باید شهرداری، سازندگان را مجاب کند که حیاطها را به شکلی دیگر در پشتبامها ایجاد کنند. حتی اگر بخشی از فضای پشتبام به فضای سبز تبدیل شود، فتوسنتزی که اتفاق میافتد، گرمای هوا را کاهش میدهد یا اینکه سیستم آبیاری را تغییر دهند. مثلاآب ظرفشویی از آب فاضلاب تفکیک و دوباره استفاده شود.
به جز اینها، میتوان همه خانهها را موظف کرد که مقابل خانه خود گلدان بگذارند که میزان فتوسنتز را بالا میبرد. تا هم به زیبایی بنا کمک کند و هم به کند شدن روند گرامایش زمین.
به گفته او، تغییر آسفالت به سنگفرش،دیگر راه حل موثر در این زمینه است زیرا آسفالت به دلیل موادی که دارد، خیلی زود گرم و خیلی دیر سرد میشود برعکس سنگفرش و جایگزین کردن سنگفرش به جای آسفالت، سبب کاهش گرمای هوا میشود.
مهتاب نصیرپور در پایان تاکید میکند: راه حل های پیشنهادی من فقط برامده از مطالعات شخصی خودم است ولی مطمئنا کارشناسان، راه حلهایی بهتر میدانند اما متاسفانه گویی در حال حاضر خواست جدی در این زمینه وجود ندارد که امیدوارم این نگاه تغییر کند.