محمد حاتمی: مردم باید حال دل‌شان برای تماشای آثار روی صحنه خوب باشد

با راه‌اندازی مرکز سیمرغ صداوسیما به‌ منظور تولید و احیای تله‌تئاتر پس از حدود یک دهه سکوت و خاموشی این هنر در رسانه ملی، شاید بار دیگر بتوان به بازگشت هنرمندان فعال در این عرصه و دوران اوج و شکوفایی تله‌تئاتر در تلویزیون امیدوار بود. محمد حاتمی ، بازیگر و کارگردان تئاتر یکی از هنرمندانی است که در دهه هفتاد با بازی در مجموعه تله‌تئاترهای «نهضت‌های آزادی‌بخش» به کارگردانی نادعلی همدانی و «تاجر ونیزی» به کارگردانی تاجبخش فنائیان به فعالیت در این عرصه پرداخت.

به نظر شما راه‌اندازی مرکز سیمرغ می‌تواند به احیای مجدد تله‌تئاترهایی با کیفیت بالا در صداوسیما منجر شود؟

امیدوارم که راه‌اندازی این مرکز منجر به چنین اتفاقی شود اما متأسفانه شرایط با دهه هفتاد و زمانی که اوج تولید آثار فاخر تله‌تئاتر بود، بسیار فرق کرده است. در حال حاضر شرایط تغییر کرده است، شما روی هر متنی دست بگذارید باید هزاران تغییر روی آن انجام شود تا از آنتن تلویزیون پخش شود.

با توجه به اینکه این مرکز در ابتدای راه تولید تله‌تئاتر است، چگونه می‌تواند در مسیر شکوفایی قدم بردارد؟

مسیر شکوفایی و نتیجه‌بخش بودن این اتفاق به درایت و شناخت مدیران مربوط این حوزه برمی‌گردد. اینکه این مدیران چقدر به کاری که انجام می‌دهند، اشراف داشته باشند و تا چه حد هنر نمایش را بشناسند قطعاً اهمیت ویژه‌ای دارد، این روزها بیش از هرچیز شاهد کاهش مخاطبان برنامه‌های تلویزیونی هستیم و این‌ها همه به دلیل نبود شناخت کافی مدیران از مخاطبان است، اما با توجه به روند فعلی چشمم آب نمی‌خورد مثل دهه هفتاد بتوانیم تله‌تئاترهای خارجی و ایرانی خوبی را جلوی دوربین ببریم.

با توجه به همه‌گیری کرونا و شرایط فعلی جامعه، پرداختن به تله‌تئاتر می‌تواند کمکی برای ادامه حیات تئاتر باشد؟

قطعاً می‌تواند. من در اوایل همه‌گیری ویروس کرونا طرحی با نام تله‌رادیو بر اساس نمایشنامه «وینپو» نوشته هاینریش بل و با ترجمه حمزه علی‌محمدی به تلویزیون ارائه دادم. این نمایشنامه بر اساس رادیو تنظیم‌ شده و مناسب فرم اجرایی مدنظر من به شمار می‌رفت، به همین دلیل آن را با گروهی از بازیگران حرفه‌ای کار کردم و بارها از تلویزیون پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. این تجربه نشان داد می‌توان در شرایطی به‌جای حضور مخاطبان در سالن‌های تئاتر، مهمان آن‌ها در خانه‌هایشان باشیم.

تولید تله رادیو نیز مانند تله‌تئاتر است؟

تله رادیو ترکیبی از تلویزیون و رادیو به شمار می‌آید. ما این برنامه را در استودیو رادیو تلویزیون و با کمک فضای کروماکی ضبط کردیم تا خلاقیتی به خرج داده باشیم و شکل دیگری از اجرا را به مخاطب معرفی کنیم.

این برنامه تنها برای یک قسمت تهیه شده بود؟

خیر. پس از استقبال مخاطبان از «وینپو»، قسمت دوم این برنامه براساس متن دیگری در چهار قسمت بیست‌ دقیقه‌ای تولید شد اما متأسفانه هنوز زمانی برای پخش آن در تلویزیون مشخص نیست.

دلیل خاصی برای پخش نشدن بخش دوم این برنامه وجود دارد؟

ظاهرا مدیران در نظر دارند با ارزان‌ترین هزینه بهترین کیفیت را داشته باشند که امکان‌پذیر نیست. به همین دلیل هم به نظر من راه‌اندازی مرکز سیمرغ در حوزه تله‌تئاتر نمی‌تواند شبیه به دوران دهه هفتاد باشد چراکه همه‌چیز در حد عنوان و آمار مطرح می‌شود در حالی‌که هنر در تداوم و تأثیرگذاری ارزش پیدا می‌کند. تله‌تئاتر و تله رادیو اگر با مدیریت درست و خلاقیت انجام شود قطعاً می‌تواند تأثیرگذار باشد و تئاتر را به خانه‌های مردم ببرد.

محمد حاتمی

برنامه‌ای برای ادامه ساخت این برنامه دارید؟

من برای یک برنامه ادامه‌دار برنامه‌ریزی کرده بودم. اگر سرنوشت قسمت‌های پخش نشده مشخص شود، قطعاً به ساخت این برنامه در قسمت‌های مختلف ادامه خواهم داد. اما با توجه به شرایط فعلی ترجیح می‌دهم در حوزه تئاتر فعال باشم.

در حال حاضر نمایش «قفس» را برای اجرا در تالار حافظ آماده کرده‌اید، در مورد نمایشنامه و داستانی که این اثر می‌پردازد، بگویید؟

نمایشنامه «قفس» را سه سال پیش به رشته تحریر درآوردم که توسط انتشارات انار در تورنتو منتشر شد. «قفس» داستان زندگی یک نویسنده زن است که به نگارش رمانی براساس اتفاقات مهم جامعه‌اش می‌پردازد. تمام تصورات و ذهنیات این نویسنده در حین نگارش به عینیت درمی‌آیند و ما کاراکترهای قصه او را روی صحنه می‌بینیم. درواقع «قفس» برگرفته از داستان‌های زنجیروار افکار نویسنده است.

استفاده از ساختار سیال ذهن سال‌هاست در سینما و تئاتر دیگر کشورها استفاده می‌شود اما این تقطیع زمانی و واقعیت‌های جایگزین در کشور ما کمتر کار می‌شود. در نمایش «قفس» نسترن کاراکتر اصلی نمایش نشان می‌دهد که ما آدم‌های متفاوتی در درونمان داریم.

این اتفاقات در بستر فضای سوررئالیسم به نمایش درمی‌آید؟

خیر، «قفس» یک سیال ذهن و مثل زندگی واقعی است. ما در واقعیت هم خیال‌هایی داریم که گاهی به واقعیت می‌پیوندد و گاهی اوقات نه. استفاده از ساختار سیال ذهن سال‌هاست در سینما و تئاتر دیگر کشورها استفاده می‌شود اما این تقطیع زمانی و واقعیت‌های جایگزین در کشور ما کمتر کار می‌شود. در این متن براساس واقعیت مجازی و ابعاد روانشناسی پیش رفتم. نسترن کاراکتر اصلی من نشان می‌دهد که ما آدم‌های متفاوتی در درونمان داریم.

با توجه به صحبت‌های شما، درواقع ما خیلی کم به دنیای خیال و رؤیا در آثارمان می‌پردازیم؟

بله، متأسفانه ما در حال از دست دادن قصه‌هایمان هستیم و از افسانه و اسطوره‌ها جداشده‌ایم. ما قصه‌های زیادی در آثار مشاهیرمان داریم که حتی در مدارس تدریس نمی‌شود اما سینمای هالیوود در آثاری چون «افسانه نارنیا» به آن‌ها می‌پردازد و متأسفانه این قدرت خیال در آثار ما در حال از بین رفتن است.

و سؤال بعدی اینکه چرا برای بازی کاراکتر نویسنده اثر یک زن انتخاب‌شده است؟

بازیگر کاراکتر این نقش را زن انتخاب کردم چون موجود چندلایه و درعین حال جذابی است. علاوه بر این ما نویسندگان زن بسیاری چون سیمین دانشور، زویا پیرزاد، غزاله علیزاده و شاعرانی مثل سیمین بهبهانی داریم که همچنان الگوی بسیاری از هنرمندان جوان هستند.

خط فکری مشترکی در نگارش نمایشنامه‌های‌تان دارید؟

بله، همه متن‌هایی که می‌نویسم براساس دغدغه‌های فردی و اجتماعی من است که نمی‌توانم از آن‌ها جدا شوم. اگر من حرف روز جامعه و مردم را نزنم مثل این است که حرفی برای گفتن ندارم. من خودم را نویسنده نمی‌دانم و قصد نهایی‌ام از نگارش متون نمایشی چاپ یا تنها خواندن آن‌ها نیست بلکه بیشتر برای روی صحنه بردن دغدغه‌هایم به نگارش می‌پردازم.

هنگام نگارش متن به اینکه کدام بازیگر به ایفای کدام کاراکتر بپردازد، فکر می‌کنید؟

ممکن است نویسنده با توجه به شناختی که نسبت به برخی از بازیگران دارد، در هنگام نگارش بازیگر خاصی را براساس ویژگی‌های نقش برای ایفای آن در ذهنش متصور شود اما هیچ‌کس یک نقش را برای بازیگر خاص نمی‌نویسد. قطعاً بعد از نگارش متن و در زمان اجرا به دنبال بازیگری می‌گردد که با ویژگی‌ها، توانایی و خلاقیت‌هایی که دارد بتواند چیزی به کاراکتر داستان بیفزاید و آن را روی صحنه زندگی کند.

با توجه به شرایط فعلی جامعه زمان جدیدی برای روی صحنه رفتن نمایش «قفس» در نظر دارید؟

مردم باید حال دل‌شان برای تماشای آثار روی صحنه خوب باشد. این هنر با سینما و تلویزیون قابل مقایسه نیست. تلویزیون کاملا یک کالای مصرفی است و مثل یک لامپ روشن و خاموش می‌شود اما تئاتر به این شکل نیست. تئاتر خوراک فرهنگی جامعه است و می‌تواند در هر شرایطی به فعالیت ادامه دهد اما برخلاف دیگر رسانه‌ها شدیدا بسته به حال مردم است و به همین دلیل فعلا زمان مشخصی برای اجرا در نظر نداریم.