کاظم دانشی با فیلم اول خود با نام «علف زار» ماجرای یکی از پرخبرترین پروندههای جنایی را به تصویر کشیده است، فیلمی که روایت پروسه بازپرسی در یک پرونده تجاوز گروهی در یکی از شهرهای کشور است.
این فیلم سینمایی هرچند قرار بود در اکران نوروزی روی پرده سینماها برود اما به دلیل اینکه پروانه نمایش آن به موقع صادر نشد، به اکران نوروزی نرسید. «علف زار» در حال حاضر در سینماهای کشور در حال اکران است و توانسته با استقبال قابل قبولی در شرایط نه چندان مساعد سینماها مواجه شود.
با کاظم دانشی به عنوان کارگردان این پروژه به گفتگو نشستیم، درباره حواشی و مشکلاتی که در تولید فیلم وجود داشت گفتگو کردیم. اما در بخش دوم به چگونگی همکاری وی با بهرام رادان به عنوان تهیهکننده، انتخاب پژمان جمشیدی به عنوان بازیگر نقش بازپرس و نمایش یک چهره منفی از دادستانی اشاره شده است.
در بخش دوم و پایانی این گفتگو با ما همراه باشید:
* با توجه به اینکه بهعنوان کارگردان فیلم اولی در چهلمین جشنواره فیلم فجر حضور داشتید، حضور بهرام رادان بهعنوان تهیهکننده و بازیگران شناختهشدهای مانند پژمان جمشیدی در پروژه «علف زار» در کنار سوژه متفاوت فیلم، در جلب توجه اهالی رسانه و منتقدان به فیلم بسیار تأثیرگذار بود. همکاری با بهرام رادان به عنوان تهیهکننده در این پروژه بر چه اساس شکل گرفت؟
آشنایی من با آقای رادان توسط یک دوست مشترک صورت گرفت، برای ساخت این فیلم به دنبال تهیهکننده بودم و تقریباً به ۲۱ تهیهکننده پیشنهاد همکاری برای این پروژه را داده بودم که برخی فیلمنامه را دوست نداشتند. در واقع با خانم شکوری برنامه ریز پروژه «علف زار» درباره تهیهکننده صحبت میکردیم، خانم شکوری پیش از این در یک مستند بلند با آقای رادان همکاری داشت و به من گفت که فیلمنامه را به آقای رادان پیشنهاد دهیم.
البته این را هم باید بگویم که در ابتدا بهرام رادان یکی از گزینههای ما برای بازی در نقش «بازپرس» بود که در نهایت پژمان جمشیدی این نقش را پذیرفت. بعد از اینکه رادان فیلمنامه را خواند گفت یا در این فیلم بازی میکند و یا تهیهکنندگی کار را برعهده میگیرد و نمیخواهد هم بهعنوان تهیهکننده و هم بهعنوان بازیگر در پروژه حضور داشته باشد، با خودم فکر کردم اول قرارداد تهیهکنندگی را با او میبندم و بعد از او میخواهم نقش بازپرس را بازی کند که در نهایت بازی در فیلم را بعد از پذیرش تهیهکنندگی، قبول نکرد.
آقای رادان در طول مراحل بهعنوان تهیهکننده در کنار ما حضور داشت، البته این را هم باید بگویم دریافت پروانه ساخت برای این پروژه نزدیک به ۸ ماه طول کشید. در واقع شهریور ۹۹ درخواست پروانه ساخت دادیم و اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ پروانه ساخت برای «علف زار» صادر شد و آقای رادان در تمام مراحل کنار ما بودند، بهرام رادان خود سالها سوپراستار سینمای ایران بوده و با توجه به اینکه «علف زار» یک فیلم پربازیگر و شلوغ بود، زمانی که بازیگران برای اولین بار با فیلمنامه مواجه میشدند، میگفتند بهرام رادان در پروژه حضور دارد و راه و روش سینما و سلیقه ما را میداند و همین مساله سبب میشد تا راحتتر به فیلمنامه فکر کنند، در نهایت هرکدام از بازیگران بعد از مطالعه فیلمنامه به من اعتماد کردند و بازی در فیلم را پذیرفتند البته مطمئن هستم که اگر بهرام رادان نبود چنین اتفاقهایی رخ نمیداد.
با توجه به اینکه بهرام رادان تهیهکننده این فیلم به شمار میرفت، در همه جلسات دریافت پروانه نمایش حضور داشت و پیگیریهای لازم را انجام میداد و میتوان گفت برای من تهیهکننده جدی بود. بی شک اگر بهرام رادان دوست داشته باشد من باز هم میخواهم با وی همکاری کنم.
تیزهوشی پژمان جمشیدی در ایفای نقش بازپرس «علفزار»
* بهرام رادان در ابتدا یکی از گزینههای بازی در نقش بازپرس بود، با توجه به آشنایی بهرام رادان با پژمان جمشیدی، تا چه اندازه رادان در حضور جمشیدی تأثیر گذار بود؟ این در حالی است که پژمان جمشیدی در طول دوره بازیگریاش بیشتر نقشهای کمدی را بازی کرده و با این نقشها در ذهن مخاطب مانده است.
واقعیت این است که آقای رادان به من گفت نظرت راجع به پژمان جمشیدی برای نقش بازپرس چیست؟ در مواجهه اول با این پیشنهاد، ترسی وجودم را گرفت و فکر میکردم بازی جمشیدی در چنین نقشی میتواند یک ریسک بزرگ برای فیلم باشد. البته از جهت دیگر این را میدانستم که او بازیگر توانمندی است، اما مساله این بود که یک بازیگر ژانر کمدی قرار است در یک نقش کاملاً جدی بازی کند.
فکر میکنم بعد از گذشت یک روز، به بهرام رادان گفتم فکر میکنم بازی پژمان جمشیدی در این نقش میتواند باحال باشد. البته این را هم گفتم که قبل از آن باید با این بازیگر صحبت کنم، پژمان جمشیدی به سرعت فیلمنامه را خواند و بلافاصله باهم جلسهای گذاشتیم که در مواجهه اولم با این بازیگر احساس کردم که بازیگر بسیار باهوش، با انگیزه و پرتلاشی است. در همین راستا از این بازیگر خواستم تا با هم به دادسرای جنایی رفته تا با فضای آنجا آشنا شود که به خوبی در این زمینه با من همراه بود و میتوانم بگویم که از همکاری با او و نتیجه این همکاری بسیار راضی هستم.
هرچند پژمان جمشیدی برای این فیلم نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر مرد شد اما متأسفانه این جایزه را نبرد، این در حالی است که سیمرغ بازیگری کاملاً حق این بازیگر بود. پژمان جمشیدی بازیگر بسیار صبور و پرتلاشی است، اما آنچه که بیشتر از هر چیز برای من خوشایند بود این بود که زمانی که پژمان جمشیدی نامزد دریافت سیمرغ شد دیگر کسی به این اتفاق نمیخندید و همه مطمئن بودند که نامزد دریافت سیمرغ میشود و بسیاری این سیمرغ را حق این بازیگر میدانستند.
* به عنوان کارگردان فیلم اول، تا چه اندازه در شکلگیری نقش بازپرس توسط پژمان جمشیدی تأثیرگذار بودید؟
پیش از هرچیز باید بگویم که من نزدیک به ۱۴ بار فیلمنامه «علف زار» را بازنویسی کرده بودم و بی شک این بازنویسیها در شکلگیری بازپرس بسیار مهم بود، نکته بعدی پژمان جمشیدی به عنوان بازیگری است که بسیار باهوش و همراه است که خیلی زود نقش خود را پیدا کرد. در واقع ما چالش چندانی با یکدیگر برای نقش بازپرس نداشتیم و شاید بیشترین چالش این بود که من میخواستم بازپرس پرحرفتر باشد و پژمان جمشیدی کاراکتر بازپرس را بیشتر در سکوت میدید. به هر حال این بازیگر به خوبی میدانست که من چه میخواهم و مابه ازای بیرونی بازپرس را دیده بود و به راحتی و با برداشتهای کم توانستیم پلانهای وی را فیلمبرداری میکنیم.
* تا قبل از اینکه بهرام رادان، پژمان جمشیدی را برای نقش بازپرس پیشنهاد دهد، به چه بازیگران دیگری فکر کرده بودید؟
میتوانم بگویم برای این نقش به همه جوانهای سینمای ایران فکر کرده بودم که بعد از بهرام رادان، بازیگرانی چون جواد عزتی و یا حامد بهداد فکر کرده بودم که هردو درگیر پروژههای مختلف بودند، جواد عزتی درگیر «زخم کاری» بود و حامد بهداد نیز «پیرپسر» را کار میکرد، به همین دلیل ما حتی فرصت حرف زدن هم پیدا نکردیم. در نهایت پژمان جمشیدی برای این نقش انتخاب شد و من آنقدر از تجربه همکاری با این بازیگر راضی هستم که میخواهم در پروژه جدیدم هم همکاری داشته باشیم.
درباره دیگر بازیگران نیز باید بگویم که بهرام رادان به عنوان تهیهکننده به غیر از ترلان پروانه با دیگر بازیگران برای اولین بار کار میکرد. البته با پژمان جمشیدی همبازی بوده است، فکر میکنم بهرام رادان خیلی حس پدرگونه دارد که از بازیگران خود حمایت میکند. به همین دلیل بود که ترلان را برای بازی در این فیلم پیشنهاد داد، هرچند او درگیر پروژه «آهوی من مارال» بود اما در نهایت توانست هماهنگیهای لازم را انجام داده و به «علف زار» بپیوندد. فکر میکنم ترلان پروانه در این فیلم یکی از بهترین بازیهای خود را داشته است.
* سختترین سکانسهای فیلم کدام بود؟
از بین سکانسهای مختلف فیلم، چند سکانس که مربوط به سارا بهرامی است بسیار سخت بود و یک سکانس پایانی فیلم که خانم بهرامی دلایل خود را میگوید از جمله سکانسهای سخت بود، چرا که معتقدم این سکانسها قلب هر آدمی را به درد میآورد. خانم بهرامی با تمام وجود خود این سکانسها را بازی کرد، سکانسهایی که برای خود من هم از نظر احساسی بسیار سخت بود. معتقدم خانم بهرامی این سکانسها را با قدرت بسیاری بازی کرده است. یک سکانس دیگر نیز با بازی ستاره پسیانی وجود دارد که مربوط به مواجهه با همسرش در ماشین بود. خوشبختانه ما شرایط ایده آل و بدون حاشیهای را سرصحنه داشتیم که با آرامش فیلم را جلوی دوربین بردم.
* برای نگارش فیلمنامه «علفزار» پروندههای مشابه بسیاری را مطالعه کردهاید و سعی کردید بخشی از آنها را در فیلم بگنجانید، در همین راستا خانواده قربانی را به گونهای به تصویر کشیدید که هرکدام از اعضای خانواده به تنهایی درگیر یک ناهنجاری هستند، از خیانت گرفته تا سوءاستفاده از قدرت سیاسی خود برای حل مشکل مورد نظر. اینکه تا این اندازه یک خانواده را درگیر مشکلاتی در این سطح کنید درست است؟
در جرم شناسی درصدهای مختلفی وجود دارد، اگر تمام ماجرا را صفر تا صد قرار دهیم یعنی هم شاکی و هم متجاوز مقصر است و در چنین شرایطی اگر قرار باشد تنها به قربانی نگاه مظلومانه داشته باشیم، هیچگاه نمیشود انتظار اصلاح اجتماعی داشته باشیم. در واقع زمانی میتوان نسبت به معضلات جامعه عمیقتر نگاه کرد که بپذیریم، هم قربانی و هم متجاوز هردو و البته با درصدهای مختلف مقصر هستند.
ما در این فیلم یک خانواده از بطن جامعه را به تصویر کشیدهام که مشروبات الکلی مصرف کرده که این خود یک اشتباه در جامعه ما است، حال تصور کنید که این خانواده در باغی که امنیت چندانی ندارد حضور پیدا میکند، اگر بخواهیم مساله عرف و شرع را هم کنار بگذاریم، حضور در چنین فضای ناامنی از نظر عقلی کاملاً اشتباه است، چرا که قدرت دفاع به دلیل نداشتن هوشیاری لازم از افراد کم میشود. در واقع در پروندههای مشابه که در شهرهای مختلف رخ داده است، اکثر آقایان مست بوده و هوشیاری کامل نداشتهاند، از نظر من چنین مسألهای یک آسیب بود که من باید به آن میپرداختم. همچنین مساله دیگر این بود که آدمها در چنین شرایطی نمیتوانند شکایت کنند، در چنین مواردی گاه فرد مورد تعرض قرار گرفته با دوست پسرش به باغ رفته است که این خود باعث میشود فرد مجبور با پاسخگویی در این رابطه باشد به همین دلیل از شکایت صرف نظر میکند.
* پس میتوان گفت، بخشی از این سکوتها به دلیل خط قرمزهای شرعی در جامعه است؟
بله، بخشی از سکوتها به دلیل وجود خط قرمزهای شرعی و عرفی و یا اخلاقی است، به همین دلیل این جرمها به شکایت منجر نمیشود و متهم همچنان آزاد مانده و جرمهای دیگر را مرتکب میشود. یکی از دلایل سکوت به دلیل این است که قربانی ممکن است از خانواده مسئولان باشد، یعنی آبروی فرد برایش مهم است اما خانواده فردی که جایگاه اجتماعی خاصی دارد ممکن است مشروب بخورند و یا سایتهای قمار داشته باشند و سعی کردم تا آنجا که میشد، فکر میکردم اجازه میدهند و دل و جراتش را داشتم در فیلم به این معضلات اشاره کردم.
* در بخشی از صحبتهای خود به بحث دادستان و بازپرس و چگونگی به تصویر کشیدن این دو شخصیت صحبت کردید، توضیح دهید که چه چیز باعث شد تا دادستان در فیلم نقش منفی مقابل بازپرس باشد؟
در واقع همه اینها برای من با به ازای بیرونی دارد، نباید فراموش کرد که منفی بودن مأموران قضائی معمولاً میتواند بخشی از باگ برخی از پروندهها باشد. بگذارید اینگونه توضیح دهم؛ اعمال نفوذ در پروندههای قضائی معمولاً در ۲ حالت اتفاق میافتد، یک موقع است که پرونده به قاضی ارجاع داده شده و قاضی باید حکم لازم را بدهد. حال تصور کنید گاهی برای یک پرونده به یک قاضی فشار میآورند و میگویند که حکم سبک یا حکم سنگین بدهد، حالا قاضی براساس اینکه چقدر شرافت کاری دارد جلوی اعمال نفوذ را میگیرد یا خیر. یک زمان هم هست که در مرحله بازپرسی اعمال فشار و زور وجود دارد مبنی بر اینکه پرونده اصلاً تشکیل نشود. حفاظت قوه قضائیه وظیفه دارد که جلوی این نفوذها را بگیرد و یا با قاضیانی برخورد کند که درگیر دریافت رشوه و زدوبند میشوند.
فکر میکنم قوه قضائیه میتواند با بررسیهای مناسب در جامعه اعلام کند مثلاً در حوزه طلاق، جدایی زوجین به ۲ دلیل در جامعه بیشتر شده و یا در حوزه قتلها، دلایل مشابه را شناسایی کرده و اعلام کرده ساخت فیلم و فرهنگسازی در چنین بخشهایی میتواند مهم باشد. یک فیلم مانند «هیس دختران فریاد نمیزنند» به این دلیل آن زمان بسیار سروصدا کرد که یک مساله جدیدی را برای خانوادهها مطرح میکرد در «علف زار» نوع دوم اعمال نفوذ را به تصویر کشیدهایم، یعنی یک پروندهای به دادسرا ارائه میشود که اکثر شاکیان میخواهند شکایت خود را پس بگیرند اما یک نفر در این میان میخواهد شکایت کند و بازپرس پشت او ایستاده و از آن زن در برابر دادستان و شهردار شهر حمایت میکند، که این به خاطر شرافت کاری است که بازپرس پرونده دارد.
از طرف دیگر اگر قرار بود که دادستان شخصیت منفی داستان نباشد، آنوقت دیگر قهرمان ما قهرمان نمیشد. بازپرس زمانی در «علف زار» قهرمان میشود که مقام پایینتری نسبت به دادستان دارد و این فضا ایجاد میشود که دادستان بتواند به بازپرس بگوید پرونده مورد نظر را مختومه کند، در واقع بازپرس زمانی قهرمان میشود که در روی دادستان که مافوق بازپرس است از دستوری که داده شده سرپیچی کند. در واقع بازپرس به دلیل سرشاخ شدن با مافوق خود، دچار مشکلات بسیاری میشود.
* با توجه به مشکلاتی که برای اکران «علف زار» پیش آمد، باز هم شانس خود را در سینمای بلند دنبال میکنید و یا به سمت تولید فیلم مستند میروید؟
در واقع ۲ قصه در دست دارم اما هنوز نمیدانم چه زمانی میتوانم آن را کار کنم. میتوانم بگویم همچنان دوست دارم سینمای جنایی را دنبال کنم اما واقعاً کار کردن در این زمینه بسیار سخت است چرا که باید حداقل با یک جا برای ساخت آن سرشاخ شویم. واقعیت این است که بحث توانمندی سینمایی برای روایت داستانهای جنایی از اهمیت بسیار برخوردار است، یعنی یک نفر بتواند از یک پرونده واقعی، داستانی را روایت کند. در واقع مشکل اصلی فیلمهای جنایی این است که همان پرونده را تبدیل به فیلم میکنند، درحالی که پروندههای مختلف و مشابهی وجود دارد که میتوان با اطلاعات آن فیلمنامه نوشت. مساله مهمی که در بحث جرم شناسی وجود دارد که متأسفانه در ایران به آن توجه نمیشود و آن بحث آنالیز رفتاری روانی انجام میدهند. در واقع یک بخش میتواند هنر فیلمسازی باشد اما بخش دیگر انجام کار کارشناسی از سوی روانشناسان روی یک قاتل زنجیرهای و یا متجاوز است. در ایران این افراد سریع اعدام میشوند، این در حالی است که قبل از اعدام روی فرد باید آنالیزهای رفتاری صورت گیرد تا یکی مثل آن فرد دیگر در جامعه پدید نیاید. در بحث پروندههای جنایی موردهای مشابه بسیاری وجود دارد که میتوان آن را از ابعاد اجتماعی و روانشناسی بررسی کرد تا در صورتی که مخاطب فیلم را میبینید به این نتیجه برسد که ممکن است هر انسانی یک هیولای درون داشته باشد.
* در چنین شرایطی، یک فیلمساز مانند شما اگر بخواهد درباره یک قاتل سریالی فیلم یا سریالی بسازد، به هیچ داده قابل توجهی دسترسی ندارد.
در واقع میتوان گفت، سیاستهای حاکم بر کشور حتی نزدیک به تولید فیلمهایی از این دست نیست. به عنوان مثال برای یک پرونده ممکن است یکی از متهمان ۱۰ سال پیش اعدام شده باشد اما یکی دیگر از متهمان همچنان در زندان باشد، اما من به عنوان کارگردان اجازه و دسترسی به پرونده یا فرد مورد نظر را ندارم. معتقدم قوه قضائیه باید بانک اطلاعاتی از این پروندهها داشته باشد تا در اختیار فیلمسازان قرار دهد تا بتوان از روی این بانک فیلمهای مناسبی تولید کرد.
فکر میکنم قوه قضائیه میتواند با بررسیهای مناسب در جامعه اعلام کند مثلاً در حوزه طلاق، جدایی زوجین به ۲ دلیل در جامعه بیشتر شده و یا در حوزه قتلها، دلایل مشابه را شناسایی کرده و اعلام کند. ساخت فیلم و فرهنگسازی در چنین بخشهایی میتواند مهم باشد. یک فیلم مانند «هیس دختران فریاد نمیزنند» به این دلیل آن زمان بسیار سروصدا کرد که یک مساله جدیدی را برای خانوادهها مطرح میکرد.
* با توجه به اینکه این روزها مساله فرزندکشی مورد توجه رسانه و سینما قرار گرفته است، برنامهای برای تولید فیلمی با چنین موضوعاتی ندارید؟
البته باید بگویم اکثر قتلهایی که رخ میدهد خانوادگی است و خیلی کم پیش میآید که ۲ نفر آدم غریبه ناگهان همدیگر را بکشند. اما در حال حاضر دغدغه من ساخت فیلم با موضوع قتل نیست، چرا که در فضای سینما و تلویزیون قتل بسیار زیاد است، یعنی فیلمنامه نویس هرجایی که گیر میکنند یک نفر را میکشد و آنقدر این قتلها بی دلیل و بی منطق است، تصمیم گرفتهام فیلمی در این زمینه جلوی دوربین نبرم. البته این را هم میدانم چند سریال و فیلم سینمایی با موضوع قاتلهای زنجیرهای ساخته و یا قرار است ساخته شود، که این خود یک حجم از چنین فیلمهایی را در اختیار مخاطب قرار میدهد. البته این را هم باید بگویم آنقدر تنوع سوژه در حوزه جنایی وجود دارد که هر فیلمسازی میتواند تا ۱۵ سال درباره پروندههای جنایی و مشکلات بعد از آن فیلم بسازد.
در نهایت باید بگویم که امیدوارم از اکران فیلم «علف زار» حمایت شده و مردم به دیدن این فیلم بروند. چرا که معتقدم فیلمی ساختهام که در شأن پرده سینما است و تمام تلاش خود را کردهام تا فیلمی بسازم که در خور مخاطبان سینمای ایران باشد.
نیوشا روزبان