هوتن شکیبا در فیلم شبی که ماه کامل شد سیر تحول و روند تبدیل شدن جوانی شاعر و عاشقپیشه به تروریستی بیرحم را به نمایش میگذارد.
آنچه این شخصیت را از سایر بدمنهای دهه نود متمایز میکند همین دوگانگی شخصیت اوست. عبدالحمید ریگی در نیمه اول داستان شخصیتی دوست داشتنی و دلرحم دارد، سرش به کار و کاسبی کوچک خودش است، عاشق میشود و با تمام توان از خشونت و خرده خلافهای خانواده دوری میکند. مردی آرام و عاشق هنر که در چشم فائزه زمین تا آسمان با برادران شرورش فرق دارد. اما در نیمه دوم داستان، زمانی که به اصرار فائزه به پاکستان میروند، عبدالحمید به تدریج تحت تاثیر افکار برادرش عبدالمالک قرار گرفته و تبدیل میشود به قاتل بیرحمی که گوش به فرمان برادر حاضر به انجام هر جنایتیست.
سختترین سکانس کل فیلم و شخصیت عبدالحمید را باید بخش پایانی فیلم دانست. جایی که عبدالحمید باید سیاهترین وجه شخصیت خود را به نمایش بگذارد و همسری که هنوز عاشقش است را به ضرب گلوله به قتل برساند. سکانسی که هوتن شکیبا به خوبی موفق میشود ترکیبی از عشق، بیرحمی و جهالتی تلخ را به تصویر بکشد.