جعفر دهقان بازیگر تلویزیون و سینما که مهمان برنامه « سریالیست » بود، در ابتدای این برنامه گفت: یکی از دغدغههای رسول ملاقلی پور در سینمای جنگ این بود که میگفت من خودم را مدیون بچههای جنگ میدانم و باید طوری ادای دین کنم. شاید خیلی کارها در ژانرهای مختلف برایش پیش میآمد، اما آنها را کنار میگذاشت و به سراغ ژانر دفاع مقدس میرفت. رسول ملاقلی پور از کسانی بود که در سینمای دفاع مقدس ما دارای سهم بسیار بزرگی است.
او در پاسخ به پرسش پدرام کریمی مجری برنامه که گفت شما رکورددار بازی در سریالهای تاریخی و ژانر و گونه دفاع مقدس هستید، افزود: همه زحمت میکشند و کار میکنند. من اصلا به این قضیه هیچ وقت فکر نکرده ام که مثلا من در سینمای دینی یا کارهای تاریخی و دفاع مقدسی رکورددار باشم. همیشه سعی کرده ام نقشهایی که دوست داشته ام را بازی کنم. نقشهایی که احساس کرده ام شاید به درد جامعه و یا خودم بخورد. باید شخصیتی که میخواهم کار کنم جزو باورهایم باشد. امکان ندارد شخصیت یا نقشی را بخواهم بازی کنم و آن نقش را دوست نداشته باشم یا باورش نداشته باشم. باید اول نقشی که قرار است کار کنم را دوست داشته و جزو باورها و دغدغه هایم باشد.
این بازیگر پیشکسوت تاکید کرد: باید درست بازی کنم تا در ذهن مخاطب جای بگیرم. مثل خیلی از نقشهای دیگری که کار کردهام و هنوز که هنوز است مردم با آنها خاطره دارند، مثل ماکسیمیلیانوس، مثل پوتیفار و... وقتی مردم من را میبینند هنوز با این شخصیتها خاطره دارند. از این بابت خوشحال هستم. خدا را شاکرم که در این چند صباح عمرم توانسته ام در کارهایی بازی کنم که مردم با آنها ارتباط گرفته و دوستش داشته اند.
دهقان در ادامه خاطرنشان کرد: فیلمهای دفاع مقدسی از جمله «حمله به اچ ۳»، «عملیات کرکوک» و «حماسه مجنون» همه برگرفته از واقعیت و اتفاقاتی هستند که در دوران دفاع مقدس رخ داده بودند، نوشته و کار شد. اینطور نبوده که زاییده تفکر نویسنده یا کارگردان باشد. خیلی از شخصیتهایی که در سینمای ما بوده و فیلمهایی که بازی کرده ام شخصیتهایی بوده اند که در واقعیت حضور داشته و یا زنده هستند یا شهید شده اند.
* اطلاعات کمی از نقشم در مختارنامه داشتم
او همچنین درباره نحوه تحلیل یا تفکیک نقشهایی که بازی کرده است، توضیح داد: وقتی نقشی به من پیشنهاد میشود اول دقت میکنم ببینم او را میشناسم. بعد میروم دنبالش که بدانم این آدم چه کسی بوده، در تاریخ چه کاره بوده، تاثیر او در جامعه و روی مردم چقدر بوده است و... اینها را میسنجم. اگر اطلاعات نداشته باشم سعی میکنم پیرامون آن شخصیت یکسری مطالعه کنم و کتابهای مرتبط بخوانم. اگر دسترسی نداشته باشم با نویسنده کار و کارگردان که از همه مشرفتر و مسلطتر به کار هستند صحبت میکنم. در سریال «مختارنامه» پیدا کردن شخصیت مصعببن زبیر خیلی سخت بود. منابع کمی وجود داشت. دیدم بهترین راه برای رسیدن به این شخصیت این است که از آقای میرباقری کمک بگیرم و از او تشکر میکنم.
دهقان تاکید کرد: واقعا باید او را «استاد میرباقری» نامید. اگر کمکهای آقای میرباقری نبود امکان نداشت بتوانم به این راحتی با این شخصیت ارتباط برقرار کنم. سر سکانسی که قرار بود کار کنیم اول آقای میرباقری میآمد و میگفت ببین این اتفاقات مثلا قبل از این افتاده و اینها در آینده رخ خواهد داد. یعنی من را در شرایطی قرار میداد که درک آن لحظهها کاملا برایم ملموس بود. راحت بودم و کار میکردم و این به دلیل کمکهای آقای میرباقری بود. کتاب زیاد بود، اما زمان برای مطالعه نداشتم. تصور کنید امروز با من صحبت کردند پنج روز بعد سرصحنه رفتم.
این بازیگر ادامه داد: من برای نقش مصعب انتخاب شدم. نمیدانم چرا مرا انتخاب کردند. سر سریال «حضرت یوسف» بودم که از دفتر زندهیاد اکبر فلاح که تهیه کننده این کار بودند با من تماس گرفتند و برای سریال «مختارنامه» دعوت شدم. خیلی دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. همیشه میگفتم یعنی میشود با او کار کنم؟ او جزو فیلم سازهایی است که خیلی از بازیگران آرزوی کار با او را دارند. چون وقتی با او کار میکنی میآموزی و یاد میگیری. علاوه بر کار آموزش هم میبینی. همیشه گفته ام کارهای او کلاس بسیار خوبی است. وقتی این نقش را به من پیشنهاد داد گفتم آقای میرباقری من اصلا این آدم را نمیشناسم. گفت میشناسی نگران نباش. بسیار به من اعتماد به نفس داد. در همان جلسه اول نزدیک به دو ساعت تمام با من درباره نقش صحبت کرد. گفتم نگرانم. گفت نگران نباش اگر دوست داشته باشی میتوانی بازی کنی. مگر اینکه خودت دوست نداشته باشی. من هم دوست داشتم با آقای میرباقری کار کنم. هر چه کار جلوتر رفت علاقمندی من به این نقش بیشتر شد.
دهقان در ادامه درباره سکانس در خون غرق شدن مصعب در سریال «مختارنامه» توضیح داد: سکانس بسیار مشکلی بود. تصور کنید در فصل سرما خون بود و باید داخل آن میرفتی و بعد از خون بیرون میآمدی. درست است این سکانس خیلی مشکل بود، اما با توجه به اینکه از قبل برایش فکر شده بود فکر نمیکنم بیشتر از دو ساعت برایش وقت گذاشته باشم. از زمانی که گریم شده و لباس پوشیده سر صحنه رفتم و این سکانس را گرفتیم و تمام شد شاید حدود دو ساعت شد. چون برای همه چی فکر شده بود. جلوههای ویژه تصویری و کامپیوتری نداشتیم. همه در صحنه ساخته شده بود. سکانسی هم که از اسبها از زیر خاک بیرون میآیند و تیرهایی که میرود و دوربین حرکت میکند. همه را ساخته بودند. برای همه چیز فکر شده بود.
این بازیگر در ادامه اظهار کرد: همه بازیگران مختار از دوستانم هستند با همه کارگردانها راحت هستم. از جلسه اول طوری رفتار میکنم که خودم را در کار بیگانه حس نکنم. سعی میکنم با همه راحت باشم. نمیتوانم بین داوود میرباقری با فرج الله سلحشور یا شهریار بحرانی ... فرقی بگذارم. با آقای سلحشور خیلی راحت بودم. با آقای میرباقری هم همینطور و ممنون او هستم. واقعا کسی سر صحنه صدای اضافی نمیشنود. خصلت خودم این است که سرکارها شوخ هستم و بگو و بخند دارم. با این حال یکبار نشد به من بگوید جعفر ساکت باش.
بازیگر «مریم مقدس» یادآور شد: آقای بحرانی هم شخصیت بسیار بی نظیری دارند. سر فیلم سینمایی «حمله به اچ ۳» یکسری هواپیما با مقیاس یک به یک و واقعی ساخته شده بود و قرار بود اینها منفجر شوند. از لابه لای اینها قرار بود یکسری بدلکار و هنرور بدوند و زمین بخورند. یکی از بچههای هنرور خودش را پرت کرد. آقای بحرانی فکر کرد اتفاقی افتاده است. در همان لحظه از استرس کمرش گرفت و یک هفته به همان حالت ماند. آدمها اینقدر برایش مهم هستند. اگر بداند یک درصد اتفاقی برای کسی سر صحنه بیفتد کار را انجام نمیدهد. افسوس میخورم و نمیدانم چرا اینقدر کم کار میکنند و با وسواس هستند.
بازیگر سریال «مردان آنجلس» همچنین درباره راهکار ماندگار شدن کارهای دینی و مذهبی اظهار کرد: نباید اتفاقات تاریخی را به هیچ عنوان تحریف کنیم. باید به سوی واقعیتها برویم. از تخیل استفاده کنیم، اما واقعه تاریخی را نباید واژگون جلوه بدهیم. شاخصهها مشخص است. از تخیل برای شناساندن شخصیتهای تاریخی به مخاطب استفاده کنیم، اما در همان حد و اندازهای که باید و لازم است.
دهقان در پایان درباره سختیهای کارهای تاریخی و دینی گفت: برخی وقتی کارهای تاریخی را نگاه میکنند فکر میکنند یک دکور زده اند، رفته ایم و بازی کرده ایم و در این حد است. اما اینطور نیست. هر کدام از لباسها و گریمهای شخصیتها را ببینید که باید در طول روز و در گرمای ۴۸ درجه شهرک سینمایی کار کرد. واقعا مشکل است. کارهای تاریخی مشکلات بسیاری نسبت به کارهای دیگر دارد. حادثههایی وجود دارد و نمیشود پیش بینی کرد. من سر یکی از کارها از اسب زمین خوردم و اسب با لگد زد مهرههای گردنم به نخاعم فرو رفت. سمت راستم فلج شد. ۶ ماه گوشه خانه افتاده بودم. حالم خیلی بد شد و در نهایت جراحی کردم. به خیر گذشت. وقتی پروفسور صابری من را عمل کرد، گفت چطور با این وضعیت راه میرفتی؟! نخاعت پاره شده بود!
وی تصریح کرد: اگر کسی میتواند این کارها را تحمل کند و ۵ سال سر «مختارنامه» و ۲ سال سر «یوسف پیامبر» بماند، فقط عشق است. اگر عشق نباشد نمیشود تحمل کرد.