جهانگیر الماسی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون گفت: در این روزها که مردم کشورم در بخشهای مختلف با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند، از طرف کسانی که نادانسته برای این مردم شریف اسباب مشکل شده اند عذرخواهی میکنم. مردم بدانند ما فرزندان آنها در پی این بودیم با تبلیغ دانایی و آگاهی جلوی این نقصانها را بگیریم. اما متاسفانه از داخل یا آن طرف دنیا منافع عدهای نگذاشت که کار ما ریشه بگیرد.
وی تصریح کرد: همیشه استعمار بین المللی به دنبال این است که با تکیه بر ناآگاهی مردم برای غارت آنها بسترسازی کند. دوران قاجاریه سند زنده این موضوع است. متاسفانه خیلی از افرادی که مدیریت شهرهای بزرگ کشور ما را برعهده دارند آبشخورشان بستری بوده است که آن طرف دنیا برایشان فراهم کرده اند.
الماسی در ادامه گفت: سریال «پس از باران» برایم سرشار از خاطره بود. دیگر چنین کاری تکرار نمیشود. ظرف کوچکی به نام عمر داریم که مظروف روح در آن قرار میگیرد. قرار است تا آنچه که مد نظرخالق ما است را فراهم کنیم. به غلط استنباط ما این است که خداوند مارا خلق کرده تا او را ستایش کنیم. اینطور نیست. ما را خلق کرده است که او را بشناسیم و بفهمیم. علت این خلقت را بفهمیم.
در حرفه ما کسانی موفق هستند که چیزی نمیدانند!
وی افزود: در پس از باران ۱۲ روز سرکار بودم. اینطور نبود که همه دنبال پول باشند این خیلی نکته مهمی بود. تلویزیون کمی این خصلت را حفظ کرده است. ولی واقعا در اهداف و نیت نسل من پول و درآمد در آخرین مرحله بود. نظام ارزشی که در ذهن ما بود اینطور بود که فکر میکردیم دانایی و خردورزی ارزش است. حالا میفهمیم که به ما میگویند نه اینطور نیست. کسانی که میفهمند اوضاعشان پس معرکه است. در حرفه ما کسانی موفق هستند که چیزی نمیدانند! چرایش را نمیدانم. شاید به این دلیل است که روابط خانوادگی و و پارتیبازی به فعالیت هنری راه پیدا کرده است.
او در ادامه درباره راز موفقیت سریال «پس از باران» گفت: این سریال شرایط فئودالیسم ایرانی را به تصویر کشید. مردم با این مفاهیم خاطره درگیری داشتند. سریال در دهه هفتاد ساخته شد و حدود دو دهه ازاز انقلاب گذشته بود و بخش زیادی از مردم هنوز با فئودالیسم و خان و خان بازی خاطرات گنگی داشتند. مردم علیه آن سیستم بلند شده بودند و در خیابان آمده بودند. دوست داشتند اضمحلال این سیستم را ببینند. غافل از اینکه عدهای که مال این سیستم بودند دارند کار میکنند.
این بازیگر پیشکسوت افزود: رویای نسل ما این بود که کژیهای پیش از انقلاب پاک شود و فیلم فارسی وجود نداشته باشد، اما آرام آرام آن را جا انداختند. الان اینطور که پیش میرود ما باید دو سال دیگر با ادبیات لاتی با یکدیگر صحبت کنیم. زود هم میگوییم مردم خوششان میآید. ما نباید دنبال مردم بدویم مردم باید ما را پیگیری کنند.
الماسی عنوان کرد: امروز کشورهای پیشرفته به وسیله همین ارتباطاتی که از طریق تلویزیون ورسانههای مختلف فراهم میشود جامعه را برای درک و سلوک جامعه را با اشکال زندگی آشنا میکنند.
وی افزود: چندروز پیش نمایشگاهی از پدیدههای طبیعی در نیویورک، لندن و سیدنی برگزار شد. تصاویر به صورت هولوگرام پخش شد. شما در آنجا نیستی، اما انگار حاضر هستی و همه چیز را میبینی. دیگر نیازی نیست به استرالیا بروی تا این صحنهها را ببینی. رسانههای جدید با بهترین کیفیت آن را بازتولید میکند. وسط ماجرا هستی و حتی نم خیس آبشار را روی صورتت میپاشند. بوی جنگل میآید و حیوانات سه بعدی کنار تو میآیند. حالا تصور کنید در این دنیای در حال تغییر من بیایم با ادبیات لاتی حرف بزنم.
جذب دشمنان با فرهنگ ایرانی
بازیگر سریال «پس از باران» با طرح این پرسش که ویژگیهای ایرانیان در مقایسه با سایر ملل چیست افزود: اول، مهربانی است. دوم پذیرا بودن از سایر فرهنگها و دیگری جست و جو کردن بهترین ها. این را در برنامه دیگری گفتم. کدام ملتی در دنیا دیدید که نام دشمنترین شخصیتها در تاریخ را روی فرزندانشان بگذارند. مثل چنگیز و تیمور و آتیلا و اسکندر. چطور میشود یک ملتی این نامها را روی نسل جوانش میگذارد؟ زمانی که همینها ملت را به عظمتش شناخت.
وقتی تیمور به اعتقادات این مردم پی برد و فهمید این ملت چه عظمتی دارند، در مقابل این عظمت سرفرود آورد. آن وقت گفتند ما تو را میپذیریم. حتی اسمش را هم روی بچه هایشان گذاشتند. چنگیز و تیمور و اسکندر در فرهنگ ایرانی هضم شدند و این ایرانیها بودند که پیروز شدند.
الماسی گفت: در سریال پس از باران خیلی جاها شاهد تبلیغ پنهان ارزشهای اخلاقی بودیم که الان در حال فراموشی است. این جاذبه دارد. هنوز وقتی در شهرستانها در خیابانها میروم و بوی کاهگل که به من میخورد ژن من را به هم میریزد. البته از معماری نوین هم لذت میبرم. باید حواسمان باشد معاندین ما نسل نو را از تمام دلبستگیها جدا میکنند. وظیفه ما اهل هنر این است که احساس تعلق به این آب و خاک، هویت ملی و اعتقادات گذشتگانمان را زنده نگاه داریم. این سریال ناخوداگاه از طریق پوشش، موسیقی و لباس این کار را میکرد.
او تاکید کرد: به نظرم موسیقی این سریال یکی از بهترینها است. در حوزه تصویربرداری هم اسفندیار شهیدی تصویربردار قدیمی و باسابقه استاد بی نظیری است. اما از آنهایی است که قایم میشود و دوست ندارد خودش را وسط بیاورد. شهیدی وامثالش با ایمان و اعتقاد به این آب و خاک و مردمش آمدند و پشت دوربین قرار میگرفتند. نمیآمد پول بشمارد و در جیبش بگذارد و برود.
خاطرهای جالب از پرداخت دستمزد به بازیگران برجسته
بازیگر سریال «هزاردستان» اظهار کرد: خاطرم هست در جریان تولید یک من تهیه کننده کار هم بودم. میرفتم از بانک پول میگرفتم در جعبه مقوایی در اتاق میگذاشتم. به بازیگرانی مثل پرویز پورحسینی یا خانم فرزانه کابلی یا سیاوش طهمورث میگفتیم بچهها قسط را دادند در اتاق است. بروید هر کس چیزی احتیاج دارد بردارد. آن زمان من کارمندصداوسیما بودم و شبکه یک را من و چندنفر دیگر میگرداندیم. باور کنید همیشه زیاد هم میآمد. این به خاطر انقلاب بود. ما در انقلاب یک گروه واقعی بودیم. رویا و آرمان داشتیم و برای فردا نقشهها داشتیم.
این بازیگر قدیمی تلویزیون توضیح داد: زمانی که رئیس انجمن بازیگران بودم برای همه خانه گرفتم و برای خودم برنداشتم. اعتقادم این بود که من به دیگران فکر میکنم وکسی هم پیدا میشود به من فکر کند. اما هیچ کس به من فکر نکرد. در این سن باید دغدغه صاحبخانه را داشتم.
او بیان کرد: مهم نیست سبک کار برای ماه رمضان چه باشد. هدفی که از تولید یک برنامه داریم مهم است. چقدر به آن هدف دست پیدا میکنیم و چقدر مردم بهره میبرند. هدف شما از تولید این سریال چیست؟. وظیفه ما همانطور که رئیس سازمان در صحبت هایش اشاره کرد تولید و توزیع آگاهی و دانایی است. وظیفه انسان اگر در حوزه دانش و آگاهی است همین است به جز این باشد لمپنیزم ناب است. یعنی بیکار و بی عار میچرخیم وبعد به خاطر چندتا فیلم که بازی کرده ایم از مردم باج میگیریم. باید مثل معلمان مربی روح باشیم.
فرهنگ مدیریت پذیر نیست، اما جذابیتپذیر است
بازیگر فیلم شبح کژدم گفت: نباید از معرفت دور باشیم. ما صاحب گنج هستیم. یکبار پای صحبتهای آقای دکتر دینانی ودکتر منصوری لاریجانی در شبکه چهار بنشینیم. هر وقت صحبت هایشان را گوش میدهم بال درمی آورم. احساس میکنم فرزند هویت، فرهنگ و مردمانی هستم که در دنیا منحصر به فرد هستند. در دنیای امروز نیاز داریم هویتمان را تبلیغ کنیم.
الماسی افزود: فرهنگ مدیریت پذیر نیست، اما جذابیتپذیر است. ما ایرنیها عادت کرده ایم از همه فرهنگها بهترینها را بچینیم و مطابق رای و نظر و شرایط زندگی وفرهنگی خودمان آرایش بدهیم و در مجموعه خودمان بیاوریم؛ بنابراین جزو ماندگارترین فرهنگها هستیم. هیچ کس نمیتواند این سرزمین را تکان بدهد. ریشههای ما در عمقی گشته و آبی نوشیده است که اسکندر همیشه فکر میکرد چشمه آب حیات است. چشمه آب حیات معرفت، هویت و دانش ایرانی است.
او در پایان درباره علی حاتمی گفت: او تمام حرف هایش را آنجایی که آقای مشایخی در نقش کمال الملک بازی میکرد زد. در مقابل قالیباف مینشیند و میگوید هنرمند واقعی تو هستی. توضیح میدهد چرا. میگوید هنرت هم قابلیت استفاده مادی دارد و هم در زندگی روزمره مردم نقش دارد. هم میشود روی این قالیچه خوابید و نشست. هم ضابط و ضبط و ثبت کننده یک هویت وفرهنگ هستی. هم ضابط یک جریانی است. علی حاتمی کاری کرده بود که خیلیها از آن غافل بودند. چیزهایی در ذهن تو میکارد که بعدها ممکن است با توکاری کند که در شخصیت و رفتارت تاثیر بگذارد.