پرویز پرستویی ، هنرپیشه با سابقه سینما و تلویزیون ، اخیرا پست قابل تأمل و توجهی را در صفحه خود منتشر کرده است که در ادامه مشاهده میکنید.
"و این کودک نابینا ....از دیروز چهار روستای رضایی ، سیده شورا ، یوسف ، رضا علی چی ، همگی از توابع میناب استان هرمزگان شاهد نصب غیر منتظره پارکبازی های اهدایی خیرین به نام و تابلوی شهدای روستاهای خودشان بودند و در پی این امر خوشحالی بی وصف بچه های این روستاها ، فکر کنید یک دفعه یک ماشین باری بدون هیچ بلندگو و ارم و بنری در سکوت مطلق اولیه بیاید وسط یک روستا و غیر منتظره و بی هماهنگی قبلی ، دنبال کدخدا و یا بزرگ روستا بگردد و سه ساعت بعد یک پارکبازی کوچولو موچولو با سه سرسره و کلگی مرکزی و چهار تا تاب و یک الاکلنگ بزاره و بره . اول بچه های شوکه شده روستا حلقه ای بدور پارکبازی در حال ساخت بزنند و بعد همگی چون جویندگان طلا به سرتا پای این وسیله چند رنگی حمله ور بشوند و فردا اول صبح وقتی که در رختخواب چشمهای نازشون را با پشت دست های کوچولو موچولوشان میمالند بخودشون میگن که نکنه این پارکبازی را دیشب در خواب دیده باشند ، واقعا به همین سادگی است از کودک تا بزرگ یک روستا را خوشحال کردن البته اگر افراد مجری فردایش جز برای تعمیر دستگاهها انجا پیدایشان نشود ، حتی برای امر مهم رای گیری شخصی در انتخابات
ولی در میان این حرف ها و شادی ها ، گفتار مادر این دختر بچه در عکس روی تاب ، اشک به چشمان بچه های خیر نصابی که از ابادان برای این کار رفته بودند دراورد
مادر با ته لهجه محلیش گفته بود این دختر من از همان زمان تولد کاملا نابیناست ولی از زمانی که شما امدین و این دخترم روی این اسباب بازی ها میرود با اینکه اصلا نمیبیند ولی خیلی خیلی خوشحال است خدا برایتان خوش بخواهد که بچه ی نابینای مرا خوشحال کردید .
دمتان گرم بچه های بی ادعای جانباز جنگ اقا الماس قربانی و اقا مکی و بقیه که بی هیچ ماموریت کارمندی خوشحالی این دخترک گل را باعث شدید ،
چند روزه بچه ها تصمیم گرفتند اسم این نوع کارها و خیرات پارکبازی ها را به تاسی از ان مثال معروف مرحوم علامه جعفری بگذارند (کوک چهارم ) هرکس دوست داشت بگردد ببیند یعنی چه
انشاالله خدا این نوکری بی غل و غش توسط کودکان بچه گی نکرده دیروز را برای بچه گی کردن کودکان امروز کشور نگیرد"