«مهر سیمرغ» عنوان بسته خبری-تحلیلی روزانهای است که به مرور متن و حاشیه سیونهمین جشنواره فیلم فجر میپردازد. هر روز میتوانید با «مهر سیمرغ ۳۹» در جریان آخرین تحولات بزرگترین رویداد سینمایی کشور، در متفاوتترین دوره برگزاری قرار بگیرید.
روز جمعه ۱۷ بهمنماه و همزمان با ششمین روز اکران فیلمهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر ، در سینمای رسانه و سینماهای مردمی با ششمین شماره از «مهر سیمرغ ۳۹» همراه شوید.
چهره روز؛ رضا عطاران
فیلم سینمایی «روشن» به کارگردانی روحالله حجازی در حالی در پنجمین روز جشنواره سیونهم در سالن ویژه اصحاب رسانه روی پرده رفت که رضا عطاران ، پس از فیلم کمدی «شیشلیک» با یک نقشآفرینی کاملاً متفاوت در ویترین «فجر» دیده شد.
رضا عطاران بازیگری بهشدت پرتوفیق در سینمای کمدی است. بازیگری که با درخشش در مجموعههای طنز تلویزیونی، محبوب مخاطبان شد و خیلی زود توانست در مسیر حرفهای خود جایگاهش را بهعنوان یک بازیگر تضمینکننده گیشه فیلمهای کمدی در سینمای ایران تثبیت کند. در چنین شرایط ایفای نقشهای جدی و گاهی تلخ را میتوان برای او ریسک محسوب کرد؛ ریسکی که البته عطاران ثابت کرده است توان بالایی برای عبور سربلند از آن دارد.
فیلم سینمایی « روشن » فیلمی متفاوت در کارنامه روحالله حجازی هم محسوب میشود؛ فیلمی بهشدت کاراکترمحور که شخصیت اصلیاش از فرط انفعال تبدیل به یک ضدقهرمان شده است، اما ضدقهرمانی که قرار است شاهد کنشی قهرمانانه از او باشیم. همین موقعیت پارادوکس، کاراکتر «روشن» در فیلم تازه روحالله حجازی را به یک کاراکتر جذاب و پرکشش برای یک بازیگر حرفهای تبدیل کرده است.
رضا عطاران در ایفای این نقش درونگرا و متفاوت، یکی از بهترین اجراهای خود را به نمایش گذاشته است. اجرایی که یادآور درخشش این بازیگر در دیگر فیلم جدی کارنامهاش یعنی «دهلیز» بود و اتفاقاً موردتحسین منتقدان و مخاطبان جشنواره هم قرار گرفت.
روحالله حجازی در نشست خبری این فیلم تأکید کرد اگر رضا عطاران ایفای نقش اصلی این فیلم را نمیپذیرفت، احتمالاً «روشن» هرگز ساخته نمیشد و حالا که نسخه نهایی آن بر پرده نقرهای رونمایی شده میتوان تیزهوشی و وسواس او در اصرار برای حضور عطاران در این نقش را تحسین کرد.
فیلم روز؛ روزی روزگاری آبادان
اگر علاقهمند به تئاتر باشید حمیدرضا آذرنگ را حتماً با کارهای تئاتریاش چه در مقام کارگردان و چه در مقام بازیگر میشناسید، او در این سالها «خنکای ختم خاطره» را بارها به صحنه برده و اتفاقاً در هر اجرا سالن را از تماشاگران پر کرده است اما این تنها فعالیت او در عرصه اجرا نیست.
حمیدرضا آذرنگ پیشینهای بلندبالا در عرصه تئاتر دارد، از آن استخوانخردکردههای این حرفه است او حالا قدم به سینما گذاشته و این مدیوم را نیز آزموده است. از این منظر «روزی روزگاری آبادان» از آثار کنجکاوی برانگیز جشنواره بود تا ببینیم کارگردانش آیا به اندازه حضورش در تئاتر توانسته در این عرصه هم موفق باشد یا نه.
او پیش از «روزی روزگاری آبادان» نمایشی با همین عنوان را در سال ۸۴ به صحنه برد که اتفاقاً مورد تقدیر ویژه قرار گرفت، آذرنگ همان کسی است که آبادان اساساً جزو دغدغههایش است تا آنجایی که یکبار گفته است تا زمانی که آبادان هست و اثرات جنگ در این شهر مشهود است به سراغ روایتهایی از آبادان میرود.
او حالا «روزی روزگاری آبادان» را تبدیل به فیلم کرده است؛ اثری که ترکیب بازیگرانش جلوهگر است و درخشش محسن تنابنده و فاطمه معتمدآریا در آن تماشایی است، اما این فیلم از آنجایی ضربه میخورد که آذرنگ خواسته است نمایشنامه را تبدیل به فیلمنامه کند؛ موضوعی که اما از پسش برنیامده است تا آنجایی که اگر نمایش «روزی روزگاری در آبادان» را هم ندیده باشید، این فیلم برایتان بیشتر یادآور یک اثر صحنهای خواهد بود تا یک فیلم سینمایی.
فیلمی که در بیان حرف اصلیاش لکنت دارد و مخاطبی که منتظر است از آذرنگ کارگردانی که سالها دغدغه آبادان و جنگ را داشته، در پس این فیلم حرفهای بیشتری بشنود، اما آنچه میشنود راضیاش نمیکند، فیلمی که هر چند دو نیمه دارد اما همین مضمون نیمبندش هم دوست داشتنی است.
با همه اینها نمیشود فراموش کرد که این اولین فیلم آذرنگ در مقام کارگردان است؛ موضوعی که روز گذشته در نشست خبری اش خودش اذعان کرد که سختترین کاری بوده که تا حالا انجام داده است از این منظر میتوان گفت «روزی روزگاری آبادان» ظرفیت بالایی در تبدیل شدن به یک فیلم ماندگار را داشت اما این اتفاق نیفتاده است.
«روزی روزگاری آبادان» ملغمهای از ای کاش و فرصتهایی است که از دست رفته اما حتماً ارزش یک بار تماشا را دارد.
حاشیه روز؛ آقای افخمی، ماسکتان کو؟
«نه تنها نفس برگزاری جشنواره بد نبوده بلکه اساساً تعطیل کردن سینمای ایران کار بسیار غلطی بوده است. تحمیل ماسک به مردم کار بسیار غلطی است. تعطیلی مدارس و تبدیل کردن بچهها به زندانی در خانهها کار غلطی است. این برنامه جهانی وحشت که احتمالاً با اهداف سیاسی در آمریکا و انگلیس طراحی شده، در ایران بهگونهای اجرا شده است که گویی کاسه داغتر از آش شدهایم.» این اظهارات عجیب و شاذ بهروز افخمی، هرچند تازگی نداشت اما طرح صریح و مجدد آن، آنهم در حاشیه حضور در کاخ جشنواره فیلم فجر، بازتاب بسیاری در رسانهها پیدا کرد.
بهروز افخمی نزدیک به دو ماه پیش، با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به مسئولان وزارت بهداشت، ایده خود درباره «سیاسی بودن کرونا» را تشریح و تأکید کرده و به تلویح پایبندی به محدودیتهای بهداشتی را بازی در زمین طراحان این پروژه سیاسی توصیف کرده بود. افخمی در نامه سرگشاده خود با استناد به آمار جهانی ابتلا به ویروس کرونا این پرسش را مطرح کرده بود: «در همین دوران کرونایی نزدیک به یک میلیون نفر در دنیا خودکشی کردهاند، یعنی در این یازده ماه به ازای هر صد نفر که به دلیل کرونا مردهاند هشتاد نفر خودکشی کردهاند. راستی هیچ پرسیدهاید و آمار خواستهاید که در هفت ماه اول سال ۹۹ در ایران چند نفر خودکشی کردهاند؟ آیا آمار خودکشیها را با آمار هفت ماه اول سال ۹۸ که کرونا نبوده مقایسه کردهاید؟ من آمار ندارم اما اگر خود کشی در هفت ماه اول امسال خیلی بیشتر از هفت ماه اول سال ۹۸ باشد آیا میشود احتمال داد که رشد خودکشی تا حدودی مال کرونا و افسردگی ناشی از تعطیلی کار و کاسبی و خانه نشینی و بدهکاری و ورشکستگی و ناامیدی از آینده بوده؟ میتوانید حدس بزنید خودکشیهایی که شاید به حرمان و بیچارگی ناشی از سیاستهای شما مربوط باشد به معنی از بین رفتن جانهای احتمالاً جوانتر از کشتههای احتمالی کرونا است که میخواهید زنده نگه دارید؟»
نامه جنجالی افخمی که در بخشی از آن تلویحاً آمار روزانه کشتهشدگان کرونا در ایران را نیز آماری غیرقابلتوجه توصیف کرده بود، بازتاب رسانهای بسیاری پیدا کرد و با واکنشهای تند و تیزی هم مواجه شد تا جایی که افخمی در یک گفتگوی رادیویی به دفاع از نامهای پرداخت و یکی از مقامات وزارت بهداشت هم نسبت به اظهارات او توضیحاتی ارائه کرد.
فارغ از اینکه مباحث طرحشده از سوی بهروز افخمی تا چه اندازه میتواند پایه و اساس علمی داشته باشد و آیا میتوان نفس طرح عمومی آن را محل ایراد و انتقاد دانست، آنچه روزگذشته در حاشیه حضور این فیلمساز در جشنواره فیلم فجر شاهد بودیم، ابعاد دیگری هم دارد.
یکی از اصلیترین چالشهای جشنواره سیونهم فیلم فجر از نخستین روز برگزاری تا امروز که به نیمه راه رسیده است، کیفیت اجرای پروتکلهای ابلاغی از سوی وزارت بهداشت بوده و آنچه واضح است، الزام پایبندی کلیه مدعوین و مهمانان این رویداد به قوانین برگزاری و احترام به برگزارکنندگان و البته سایر مهمانان است. اینکه بهروز افخمی بدون ماسک در فضای جشنواره حاضر و در مقابل دوربین یک رسانه به طرح دیدگاههای خود علیه لزوم استفاده از ماسک میپردازد، فینفسه رفتاری غلط و غیرقابل دفاع است.
آسیبشناسی، نقد و حتی رد اظهارات شاذ بهروز افخمی درباره کرونا را طبیعتاً باید به کارشناسان این حوزه واگذاشت اما نمیتوان بر رفتار غیراصولی این فیلمساز در حین حضور در مهمترین رویداد سینمایی کشور، چشمپوشی کرد. هر فردی فارغ از دیدگاه شخصی، زمان حضور در یک رویداد عمومی، باید پایبند کلیه قوانین و قواعد وضعشده از سوی برگزارکنندگان باشد.
حضور افخمی بدون ماسک و رعایت ملاحظات بهداشتی در محل برگزاری جشنواره فیلم فجر، علاوهبر به خطر انداختن سلامت اطرافیان، کلیت برگزاری این رویداد را هم بهواسطه حساس شدن مسئولان و دلسوزان حوزه بهداشت با تهدید جدی مواجه خواهد کرد و بعید است بهراحتی بتوان این تهدید را هم به طراحی آمریکا و انگلیس نسبت داد!
آقای افخمی کاش به احترام دیگران، ماسک میزدید!
پیشنهاد روز؛ منصور
در حوزه مستندسازی، کارگردانی خوشسابقه و فعال محسوب میشد و با پشتوانه همین حوزه، حالا برای اولین پروژه بلند سینمایی خود دورخیز کرده است. سیاوش سرمدی در همکاری با موسسه رسانهای «اوج»، اولین گام ورود به عرصه سینمای بلند داستانی را با « منصور » برداشته است.
«منصور» با نام اولیه «اوج ۱۱۰» در واقع تنها برشی از صلابت و رشادت یکی از بزرگمردان سالهای انقلاب و دفاع مقدس یعنی شهید منصور ستاری است.
سرمدی که پیش از این و در حوزه حساس مستندسازی هم علقههای خود به تاریخ معاصر را عیان کرده بود، این بار سراغ داستانگویی و بازسازی وقایع تاریخی آمده است.
محسن قصابیان از فعالان باسابقه حوزه تئاتر و چهرهای آشنا برای مخاطبان تلویزیونی، ایفاگر نقش اصلی فیلم «منصور» یعنی شهید ستاری است. حمیدرضا نعیمی، سیدجواد هاشمی، لیندا کیانی و مهدی کوشکی از دیگر بازیگران این پروژه محسوب میشوند.
فیلم «منصور» از معدود تولیدات قهرمانمحور سینمای ایران در سالهای اخیر است که از این منظر ظرفیت ویژهای برای جلب توجه از سوی مخاطبان جشنوارهای و منتقدان سینمایی دارد. فیلم تکاپوی شهید ستاری و مهمترین دستاورد او در مسیر پیشبرد صنعت هوایی کشور در اوج سالهای دفاع مقدس را روایت میکند.