برای کسانی که دوران پُرشکوه هدیه تهرانی در دههی هفتاد را بر پردهی سینما دیدهاند، تهرانی شمایل زنی جسور، مستقل و توانمند است. بازیگری که نقشها را از آن خود کرده و با عبور از فیلتر وجودیاش جانی تازه به آنها میبخشد.
در دههی هشتاد و نود اما تهرانی به مرور به بازیگری گزیده کار تبدیل شد که بازی در نقشهایی متفاوت با شمایل سینماییاش میپذیرفت. با اینحال تصویر نقشهای جاودانی که در دههی هفتاد ایفا کرده بود همچنان در ذهن سینمادوستان ایران باقی مانده است.
«مسخرهباز » برای اولین بار در قالب داستانی تخیلی هدیه تهرانی دههی هفتاد را در قالب شخصیت «هُما» بازتولید میکرد. ستارهی سینمایی که همه عاشقش هستند و از زیبایی و محبوبیتش افسانه میسازند.
« بی همه چیز » بار دیگر این تصویر را آشنا را در قالبی دیگر فرا میخواند.برای اهالی بدبخت و بیچارهی روستا، لیلی همان همایی است که انگار از سرزمین رویاها آمده و برای ما لیلی همان هدیه تهرانی دههی هفتاد. زنی جسور و مقتدر.اما «بی همه چیز» به همین حد اکتفا نمیکند. لباسهای لیلی و رنگ بندی متفاوت آنها با لباسهای اهالی روستا باعث شده حضور لیلی در هر صحنهای باشکوه و پرعظمت باشد.
علاوه بر این لیلی نقشی است که با وجود اقتباسی بودن داستان گویا برای تهرانی نوشته شده است. معلوم نیست تهرانی لیلی را اینگونه بازی کرده یا لیلی اصلاً خود تهرانیست. مشخص نبودن این مرز باعث شده بیننده نیز ناخواسته در همان موقعیتی قرار بگیرد که اهالی روستا با آن درگیر هستند.
مجموعهی این عوامل موجب میگردد «بی همه چیز» جدای از داستان درگیر کنندهاش، لذت دوبارهی دیدن هدیه تهرانی دههی هفتاد را برای بینندهاش فراهم کند.