چالش خانم بازیگر شمالی در نقش زن جنوبی!

بابایی پس از این سریال که بازپخش آن اکنون روی آنتن شبکه آی‌فیلم است، این شب‌ها با مجموعه «بیگانه‌ای با من است» اثر احمد امینی در شبکه دو دیده می‌شود. به بهانه حضور نسرین بابایی در این سریال، گفت‌وگویی با او داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

بعد از «وارش» چه پیشنهادهایی داشتید؟

بعد از سریال « وارش » کار کردن خیلی برایم سخت شد، چون احساس می‌کردم مسئولیتی به من واگذار شده و باری روی دوشم است که وظیفه دارم تا آخر این بار را به سلامت روی زمین بگذارم. نمی‌دانم چقدر راه پیش رویم قرار دارد و چقدر می‌توانم پیش بروم، ولی می‌دانم که مسئولیتم هم در قبال مردمان شهر خودم و هم در قبال آدم‌هایی که در تمام این سال‌ها با آن‌ها کار کردم و از آن‌ها یاد گرفتم، خیلی سنگین‌تر شده است. سعی کردم خیلی با وسواس ولی وسواسی که آغشته به غرور نبود، وسواس با صداقت و راستی، راه خودم را پیش ببرم. پیشنهادهایی شد اما قبول نکردم چون احساس کردم باید عمرم را جاهای درست سرمایه‌گذاری کنم، دیگر وقت ندارم و اجازه ندارم پِرتی داشته باشم. بازی در « بیگانه‌ای با من است » کار آقای احمد امینی را پذیرفتم و بابت این همکاری درخشان حالم بسیار خوب است.

نقش‌هایی در سن‌وسال «وارش» هم پیشنهاد شد؟

بله، فیلم نامه را مطالعه کردم و دیدم نباید دوباره این ریسک را بکنم، نه به لحاظ این که تکرار نشود، چون هر زنی کاراکتر و شناسنامه خودش را دارد. «وارش» یکی است، حتی اگر نقش یک زن دیگر در همان سن‌وسال را بازی کنم قطعا او زن دیگری است، اما اگر نقش را رد کردم به دلیل کیفیت فیلم نامه بود.

پس درباره پیشنهاد چنین نقش‌هایی پس از «وارش» نگرانی نداشتید؟

هیچ‌وقت از گریم‌هایی که صورتم را پیر یا زشت کند، هراس نداشتم، اول از همه کیفیت و تاثیر نقش که چقدر می‌تواند من را به چالش بکشد برایم مهم است و بعد به گریم، گروه و بقیه مسائل نگاه می‌کنم، اما خوشبختانه بعد از «وارش» نقشی در «بیگانه‌ای با من است» به من پیشنهاد شد که دقیقا سن خودم را بازی کردم و اگر در کار بعدی نقش زنی 50 ساله را بازی کنم، احساس می‌کنم توانستم این جا یک وجهه دیگری از بازیگری خودم را نشان بدهم، نگران نیستم اگر نقش بعدی نقشی در سن و سال «وارش» باشد، اما سعی می‌کنم انتخاب‌های بهتر داشته باشم، تجربه‌های بهتر و در سن و سال‌های دیگر حتی سن خودم.

نظرتان درباره انتخاب بازیگرهای جوان برای نقش‌های میان سال چیست؟

این انتخاب باید خیلی هوشمندانه باشد. گاهی یک سری بازیگر جوان را برای نقش‌های مسن انتخاب می‌کنیم که باورپذیر است، اما گاهی واقعا باورپذیر نیست و اصرار بیهوده‌ای است. بازیگران بسیار خوبی مانند خانم مریم بوبانی، آزیتا حاجیان، رویا تیموریان و بسیاری بازیگر دیگر داریم، چرا از آن‌ها استفاده نکنیم.

چه شد که بازی در "بیگانه‌ای با من است" را پذیرفتید؟

«بیگانه‌ای با من است» واقعا برایم چالش‌برانگیز بود. این شخصیت جنوبی است و گویش و لباس بوشهری دارد. من به شدت ترسیدم، اما از آن جایی که آدم اهل ریسک و با اعتماد به نفس و سخت‌کوشی هستم، با خودم گفتم تو می‌توانی. من شمالی هستم و باید یک نقش تهرانی هم نه، جنوبی با آن ادبیات و فرهنگ متفاوت را بازی می‌کردم. با خودم گفتم نسرین اگر بتوانی این را بازی کنی، بازیگر هستی، اگر نتوانی کلا کار را ببوس و کنار بگذار. خودم را به چالش دعوت کردم. اولین روزی که برای دورخوانی فیلم نامه رفتیم، تمام تنم و دستانم می‌لرزید که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. یک چشمم به متن و یک چشمم به آقای امینی بود که ببینم واکنش اش چیست. برایم جذاب بود و با همه خطراتش پذیرفتم. برای درآوردن لهجه، باید دنبال فرهنگ یک قوم رفت.

یعنی شناخت فرهنگ آن‌ها روی لهجه و گفتار هم تاثیر دارد؟

قطعا همین طور است. به خودم قول داده بودم این نقش را شرافتمندانه بازی کنم، یک هفته بار سفر را بستم و تنهایی بدون این که کسی خبر داشته باشد به بوشهر رفتم. از آقای حسین دهجان معاونت اداره ورزش و جوانان بوشهر تشکر می کنم، چون ایشان خیلی به من کمک کردند. درباره فرهنگ عامه، تحقیق کردم و به جاهای دیدنی و حتی قهوه‌خانه‌های قدیمی سر زدم. در محله‌های قدیمی راه رفتم، چند خانم قدیمی بوشهری پیدا کردم و با آن‌ها گپ زدم، در روضه‌های زنانه‌شان شرکت کردم، 6 ساعت و 45 دقیقه از آن‌ها فایل صوتی لهجه ضبط کردم، بدون این که خودشان بدانند! چون مجبور بودم. ویدئویی با رضایت یک خانم و خانواده‌شان تهیه کردم، دوست دیگری به نام آقای فخرایی من را به خانه‌شان دعوت کردند و با خاله دوست‌داشتنی ایشان همنشین شدم. درباره لباس بوشهری تحقیق کردم و همان جا با هزینه خودم یک دست لباس بوشهری دوختم. درخصوص گریم و چهره‌شان تحقیق کردم که چگونه است. فکر می‌کردم همگی خال سبز دارند، اما در بوشهر همه خال ندارند. اما الان همین که می‌خواهند کسی را جنوبی نشان بدهند، فوری پنج تا خال در صورتش می‌کارند و اگر دقت کنید «مکرمه» این را ندارد.

گفتید کارگردان از موضوع سفر شما به جنوب اطلاعی نداشت. آقای امینی برای لهجه شما چه پیشنهادی داشت؟

بله، ایشان از سفر من به بوشهر اطلاع نداشت. این وظیفه من بازیگر است، واقعا به کارگردان و تهیه‌کننده ربطی ندارد. مگر من نمی‌خواهم بازیگر ماندگاری شوم؟ اگر می‌خواهم آینده‌ام را بسازم، باید وقت بگذارم. ما به یک لهجه‌ جنوبی که در فیلم نامه بود رسیدیم و کفایت می‌کرد، اما گفتم نه، این‌ها واژه‌های اصیل دارند، مثلا دیالوگی هست که می‌پرسد: ««مکرمه» شیر بخرُم؟ می‌گویم شیر سی چه شنا، خووم شیرش میدُم.» خودم  جست و جو کردم و اصیل این جمله را پیدا کرده بودم، یعنی فیلم نامه را برگردان کرده بودم.