مجید مظفری، بازیگر باسابقه سال هاست حضور موثری در تلویزیون دارد و اخیرا هم با بازی در سریال «ایلدا» کوشیده بازگشتی پررنگ به تلویزیون داشته باشد. با این بازیگر که سابقه بازی در سریال هایی مختلف نظیر اولین انتخاب، انقلاب زیبا، روزهای زندگی و توطئه فامیلی را داشته درباره فعالیت های اخیرش و همچنین ارتباطش با تلویزیون به عنوان مخاطب گپ زده ایم.
چندوقت پیش با سریال تاریخی «ایلدا» که تولیدی دشوار داشته به تلویزیون بازگشتید. کار در ایلدا چطور بود؟
خیلی غیرقابل پیش بینی و درعین حال دل انگیز؛ چراکه تولید این سریال مصادف با شیوع کرونا شد و من چند ماه از سریال فاصله گرفتم ولی در نهایت اوایل تابستان رفتم و سکانس های باقی مانده از نقشم را بازی کردم.
راما قویدل را چطور کارگردانی دیدید؟
راما از آنجا که فرزند امیر قویدل، کارگردان خوب و بااخلاق فقید ماست از همان کودکی در حال وهوای تولید قرار گرفته و پله پله خود را بالا کشیده و به عنوان کارگردانی قابل اعتماد معرفی شد. راما خیلی خوب فضاسازی می کند و با محدودیت ها کنار می آید و سعی می کند کمتر گله و بیشتر کار کند.
احتمالا رمز دوام وی در مناسبات پیچیده تولید هم همین تمرکز بر کار است.
دیگر دوران سرمایه داری تلویزیون گذشته و پروژه ها با محدودیت های مختلف دست به گریبانند و هر کارگردانی که بتواند فرزند این دوران باشد و درون محدودیت ها کار درست انجام دهد، برنده است. نمی گویم نقد نباید بکنیم ولی برای آنها که درون کار قرار گرفته اند این همراهی با پروژه و به سرانجام رساندن کار است که بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد.
به خصوص درباره کارگردان و تهیه کننده این اولویت توجه به مقتضیات تولید از همه چیز مهم تر است.
حتی بازیگرانی که در روزگار ما مشغول بازی در سریال های تلویزیونی هستند باید شرایط را درک کنند و به سمتی بروند که باری را از دوش مجموعه کم کنند. من به عنوان بازیگر همواره سعی کرده ام در هر کاری که هستم به جوان ترها کمک کنم و شرایطی ایجاد کنم که بازیگران جوان تر با آرامش بیشتری کار کنند تا درنهایت نتیجه مطلوبی در برابر مخاطبان به دست بیاید.
خودتان چقدر مخاطب تلویزیون هستید و کیفیت برنامه های تلویزیون را چطور ارزیابی می کنید؟
هر که ایرانی است تلویزیون خودمان را هم نگاه می کند و من هم کم وبیش برنامه ها و سریال ها را دنبال می کنم و مهم ترین نقیصه را هم تاکید بیهوده بر دیالوگ به جای اکت در تلویزیون می بینم.
چرا چنین می شود؟
هم کمبود بودجه و هم تنبلی عامل این است که در این سال ها بیشتر تلویزیون تبدیل به رادیوی تصویری شده و مثلا مجری با مهمانی می نشیند و دو ساعت حرف می زند یا در سریال ها ساده ترین روایات را با حرف و کلام پیش می برند درحالی که مردم دلشان تصویر می خواهد.
یکی از دلایلی که کار در سریال ایلدا را قبول کردم، همین است. برای مردم بیشتر سریال هایی دارای جذابیت است که از تهران و محیط های آپارتمانی دور شده و در طبیعت و لوکیشن های کمتر دیده شده در شهرستان ها داستان جذابی را روایت کنند.
با این حساب باید بر تولید سریال های بومی بیشتر تاکید کرد؟
هم سریال های بومی و هم برنامه های بومی کمک حال تلویزیون است. در جای جای ایران لوکیشن هایی داریم دست نخورده از قرن ها قبل که بهترین محمل هستند برای روایت داستان های تاریخی جذاب ولی نمی دانم چرا همه خود را محصور به پایتخت کرده اند و خیلی که هنر کنند سری بزنند به شهرک سینمایی علی حاتمی.
این خود ناشی از جدی نگرفتن پروسه تحقیقات در پیش تولید نیست؟
متاسفانه بسیاری از کارگردانان ما مطالعات تاریخی به خصوص در حیطه تاریخ فرهنگی ندارند و همین باعث می شود ایران را نشناسند و ندانند در این کشور چه آثار تاریخی ماندگاری از اعصار گذشته باقی مانده که تک تک آنها می تواند زمینه ای باشد برای تولید یک سریال تاریخی. اگر سازندگان سریال های تاریخی ما مشاورانی ایران شناس کنار خود داشته باشند که درباره تاریخ ایران به آنها اطلاعات دهند دیگر مدام گلایه نمی کنند از کمبود بودجه برای ساخت دکور و طراحی لوکیشن.
شاید تاثیرپذیری بیش ازحد از تولیدات استودیویی عامل این باشد
نظام استودیویی قواعد خودش را دارد و حتی در همان نظام استودیویی اگر ببینند خیابانی، کوچه ای یا عمارتی دست نخورده از یک بازه زمانی خاص باقی مانده محال است لوکیشن اصلی و اورجینال را ول کنند و سراغ دکورزنی بروند ولی در اینجا فقط چیزکی درباره ساختار استودیویی شنیده ایم و هی می نالیم که پول برای راه اندازی استودیوهای مجهز نداریم. اصلا همین شهرک سینمایی که علی حاتمی ساخت را چقدر رشد داده و چقدر بر کیفیت آن افزوده ایم؟
پس مشکل دیگر هم عدم ارتقای شهرک هایی است که داریم
حاضری خوری بلای جان همه شده و همه دنبال لوکیشن های حاضر و آماده هستند و برای همین دنبال ارتقای شهرک هایی که داریم نرفتیم. هم شهرک سینمایی علی حاتمی، هم شهرک دفاع مقدس و هم شهرک نور باید با توسعه کیفی همراه شوند و همچون یک شهر واقعی به امور آنها رسیدگی شود تا دیگر اینقدر برای یافتن لوکیشن دست ها بسته نباشد.
تمام شاخه های هنری و علی الخصوص تلویزیون در ماه های اخیر با کرونا و اخبارش پیوند خورده اند. شما کرونا را چطور دیده اید؟
از نظر اقتصادی که کرونا بر همگان عرصه را دشوار کرده و فقط گروه اندکی از مدیران فرهنگی که حتی در دل کرونا هم اضافه کاری هایشان قطع نمی شود، سود کرده اند.
در میان هنرمندان نیز فقط عده قلیلی هستند که دغدغه مالی ندارند و اکثریت هنرمندان بدجوری از کرونا ضربه خورده اند چون هم کارهای پیشنهادی کم شده و هم در همان کارهای درحال تولید نیز مدام اخباری از شیوع کرونا شنیده می شود که موجبات ترس و واهمه از پذیرفتن پیشنهادهای بعدی را سبب می شود.
دربرابر پیشنهادهای ارائه شده چه رویکردی دارد؟
خیلی برایم مهم است که از کیفیت لوکیشن های کار آگاهی یابم و بدانم عوامل اصلی تولید مراعات نکات بهداشتی را می کنند یا نه. ضدعفونی کردن محیط و ماسک داربودن عوامل جزو ساده ترین و ابتدایی ترین راه ها برای قطع زنجیره کرونا هستند ولی هنوز خیلی از افراد همین مسائل ساده را جدی نمی گیرند و به طور خطرناکی خود را در معرض ابتلا قرار می دهند. امیدواریم خدا هرچه زودتر از شر کرونا ما را خلاص کند تا اوضاع مان بهتر شود.