علیرضا کوشک جلالی هنرمند تئاتر که سالهاست در آلمان زندگی میکند، هرگز از تئاتر ایران دور نبوده و نمایشهای گوناگونی را در تهران و دیگر شهرهای ایران روی صحنه برده است.
او در یکی از سفرهای خود برای اجرای نمایشی به تبریز دعوت شد و همین سفر سبب آشنایی و همکاری او با کامیار شکیبایی شد.
کوشک جلالی با ابراز تاسف فراوان از درگذشت این هنرمند توضیحاتی درباره ویژگیهای او ارایه میکند تا از خلال این توضیحات، تصویری روشنتر از این هنرمند که شاید برای تعدادی از ما چندان شناختهشده نباشد، ترسیم شود.
او با یادآوری آشنایی خود با کامیار شکیبایی میگوید: اولین بار او را در نمایش «تیغ کهنه» دیدم؛ متنی از محمد امیر یاراحمدی که با کارگردانی یکی از هنرمندان تبریز، یعقوب صدیق جمالی اجرا شد. در این نمایش با بازی زیبای کامیار آشنا شدم. صدای بسیار گرم و گیرای او هنوز در گوشم زنگ میزند. آنجا دیدمش و زمانی که برای نمایش «سیستم گرون هولم» در تبریز دعوت شدم، متوجه شدم کامیار جزو تیم است.
این کارگردان اضافه میکند: در پروسه تمرین و آمادهسازی این نمایش مانند بسیاری از نمایشهای دیگری که در ایران اجرا میشوند، اتفاقات بسیار عجیب و غریبی رخ داد که بخشی از خاطرات تلخ و شیرین من است. در نهایت این نمایش با سختی بسیار به صحنه آمد ولی از همکاری با این تیم لذت بردم چراکه در آن لحظات سخت، دست یکدیگر را گرفتیم و کار را جلو بردیم.
او ازکامیار شکیبایی به عنوان «این مرد نازنین، این دوست و همراه»، یاد میکند و ادامه میدهد: خوشحالم که در تبریز توانستم یک همکاری را با او داشته باشم. او در نمایش «سیستم گرون هولم» نقش «فرناندو» را بازی میکرد و با وجود تمام مشکلاتی که داشت، یکی از ستونهای اصلی کار بود.
کوشکجلالی با بیان این که کامیار شکیبایی با سختیهای بسیار روزگار میگذرانده، اضافه میکند: با اینکه از نظر اقتصادی و جسمانی، مشکلات بسیار داشت، پر از امید بود و پر از نومیدی؛ سنتز خیلی عجیبی بود زندگی او.
کارگردان «بانوی آوازخوان» ادامه میدهد: نوع زندگیاش مرا به وحشت میانداخت و چند بار به او گفتم: گویا تصمیم گرفتهای به سرعت از ما دور شوی و به آسمان پر بکشی؟! میخندید؛ خندهای تلخ که معلوم بود نه راه پس دارد و نه پیش.
این مدرس تئاتر با بیان این که کامیار شکیبایی روی صحنه تئاتر مشکلات خویش را فراموش میکرد، میافزاید: با وجود فشارهای بیحد اجتماعی و اقتصادی که بر او و بسیاری از هنرمندان دیگر تحمیل شده بود، وقتی سر تمرین میآمد حکایتش میشد شبیه حکایت یکی از شخصیت های فیلم «شکسپر عاشق» که وقتی روی صحنه میرفت، لکنت زبانش را فراموش میکرد. مثل بسیاری از هنرمندان، زمانی که روی صحنه بود، احساس میکردم تمام دردها و مشکلات متعددش را فراموش میکرد. بازی زیبایش را برای اولین بار در نمایش «تیغ کهنه» یاراحمدی و کارگردانی یعقوب صدیق جمالی دیدم.
او با تحسین بازی او در نقش «فرناندو» در نمایش «سیستم گون هولم»اضافه میکند: خیلی خوب بازی میکرد. این نقش را خیلی خوب میشناخت؛ نمونهای از کلاشهای اجتماعی، کسانی که برای زنده ماندن دست به هر کاری میزنند و حاضرند از روی نعش خیلی از آدمها رد شوند، فقط برای اینکه به اهداف اقتصادیشان برسند.
کوشک جلالی با ارایه توضیحاتی درباره دیگر فعالیتهای کامیار شکیبایی، از او به عنوان یکی از بازیگران خوب تئاتر و سینما و تلویزیون به ویژه در تبریز یاد میکند که در آثار نمایشی بسیاری بازی کرد.
به گفته او، بازی در فیلم«ذغال» و سریالهای «جلال» و «دخترم نرگس» که از تولیدات استان آذربایجان هستند، از دیگر فعالیتهای هنری اوست.
علیرضا کوشکجلالی ابراز تاسف میکند: قرار بود در سریال «جلال ۲» هم بازی کند که متاسفانه به آسمان پر کشید.
کامیار شکیبایی برادرزاده خسرو شکیبایی و متولد ۱۳۵۵ بود که در سن ۴۴ سالگی به دلیل ایست قلبی در بیمارستان «لقمان» تهران درگذشت.