گروه اجتماعی – شمارش معکوس فرارسیدن نوروز آغاز شده و اسفند به واپسین روزهای خود رسیده؛ معمولا هفته آخر اسفند و آخرین سه شنبه آن برای بسیاری از هموطنان از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا در این روز جشن چهارشنبه سوری را برگزار می کنند.
به گزارش افکارنیوز، واژه «چهارشنبهسوری» از دو واژه چهارشنبه و سور به معنای عیش و عشرت ساخته شده است که بر اساس آیین ایران باستان آتش بزرگی بر افروخته و تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می شود.
این آتش معمولا در بعد از ظهر آخرین سه شنبه اسفند روشن می شود و تا بامداد چهارشنبه و هنگام طلوع خورشید روشن نگه داشته می شود و در طول شب و در زمان پریدن مردم این شعر را میخوانند: «زردی من از تو، سرخی تو از من».
به اعتقاد برخی از مورخان مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدیگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی و گرمی و نیرو به آنها بدهد.
برافروختن آتش با هیزم از رسوم متداول در مراسم جشن چهارشنبه سوری بوده و ایرانیان در شب چهارشنبه سوری گاه سه کپه آتش (به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک) و یا هفت کپه آتش (به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم می کردند.
ظهور آتش بازی
آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد
چهارشنبه سوری در شهرهای گوناگون
مراسم چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف با آیین ها و روش های متفاوتی برگزار می شود.
شیراز
افروختن آتش در معابر و خانهها، فالگوشی، اسپند دود کردن، نمک گرد سر گرداندن. در موقع اسفند دودکردن و نمک گردانیدن، وردهای مخصوصی وجود دارد که زنان میخوانند. در گذشته قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه شاه چراغ بوده و در آنجا توپ کهنهای است مانند توپ مروارید تهران که زنان از آن حاجت می خواستند.
شهرهای کردنشین
در شهرهای کردنشین ایران، رسوم و مراسم آخرین چهارشنبه سال و نوروز بدین ترتیب است که ابتدا برفراز کوه ها؛ بالاترین نقطه کوه آتش روشن میکنند و همچنین در مکانی مناسب آتش بزرگی افروخته به دور آن به رقص محلی و پایکوبی میپردازند. کردها از دیرباز آتش را گرامی و مقدس میپنداشتند و در ادبیات کردی بسیار از آتش و مراسم نوروز این عزیزان یادشده است.
اصفهان
افروختن آتش در معابر، کوزهشکستن، فالگوشی، گرهگشایی و ... هنوز هم متداول است.
تبریز
آتشبازی و گرهگشایی از قدیم معمول بوده و آتشافروختن در این اواخر متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آن صبح روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و جمله «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از ضروریات این مراسم است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتما شب چهارشنبهسوری خنچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر عابرین نیز رایج است که از آداب دوران ساسانیان بوده است.
اهواز
در اهواز نیز مانند بیشتر نقاط ایران در آخرین سهشنبه شب سال برگزار میشود و کودکان به قاشق زنی می پردازند. این مراسم در محله هایی مانند زیتون کارمندی و کارگری، کیانپارس، شهرک نفت و طالقانی، شرکتکنندگان بیشتری دارد.
لرستان
در لرستان این مراسم با روشن کردن آتش آغاز شده و روشن کردن آتش در ارتفاعات و غلتاندن آن به کمک وسیلههایی به پایین مرسوم است.
خراسان
در استان خراسان و شهر مشهد و خراسان جنوبی مردم در قدیم در شب چهارشنبه سوری هیزم آتش می زدند که نام این هیزم ها عبارت بود از چرخه، خار و اسپند.
اکنون اسپند دود کردن و یا اسپند(اسفنج) به داخل آتش ریختن از آداب مردم خراسان در تمام جشن ها و مناسبت هاست که در این مراسم هم استفاده می شود در این نواحی در داخل آتش اسپند نمک می ریزند که حالت ترقه و انفجار دارد.
آیینهای چهارشنبهسوری
افروختن آتش
آتش عنصر اصلی مراسم چهارشنبه سوری است و در مناطق گوناگون ایران در شب چهارشنبه سوری سه کپه آتش (به نشانه سه پند بزرگ ایرانیان باستان: اندیشه نیک و کردار نیک و گفتار نیک) و یا هفت کپه آتش (به نشانه هفت امشاسپندان) فراهم میکنند.
قاشقزنی
در این رسم دختران و پسران جوان، چادری بر سر و روی خود میکشند تا شناخته نشوند و به در خانه دوستان و همسایگان خود میروند. صاحبخانه از صدای قاشقهایی که به کاسهها میخورد به در خانه آمده و در کاسههای آنان آجیل چهارشنبهسوری، شیرینی، شکلات، نقل و پول میریزد.
حاجت خواهی از توپ مروارید
توپ مروارید، یک توپ نظامی بزرگی واقع در میدان ارگ تهران قدیم، روبروی نقارهخانه قدیم بوده و وجه تسمیه این توپ معلوم نیست اما برخی (کتیرائی، ۱۳۷۸) علت نامگذاری را چند رشته مروارید ذکر کردهاند که به دهانه توپ آویزان بوده است.
این توپ در فرهنگ عامه حائز اهمیت بودهاست به نحوی که در دوران قاجار خرافات بسیاری پیرامون آن شکل گرفت و مردم برای گرفتن حاجتهای خود به آن توسل میجستند. رواج خرافاتی از این قبیل، باعث شده بود عدهای از زنان و دختران، به نیت حاجت روایی و بخت گشایی به دورش جمع شوند و به آن دخیل ببندند، به ویژه در شبهای بیست وهفتم ماه رمضان و شبهای قدر همچنین در شب چهارشنبه سوری نیز زنان و دختران به این توپ دخیل می بستند.
فالگوش و گرهگشایی
یکی از رسمهای چهارشنبه سوری این است که در آن دختران جوان نیت میکنند، پشت دیواری میایستند و به سخن رهگذران گوش فرامیدهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را میگیرند.
آجیل مشگلگشا
در گذشته پس ار پایان آتشافروزی، اهل خانه و خویشاوندان گرد هم میآمدند و آخرین دانههای نباتی مانند: تخم هندوانه، تخم کدو، پسته، فندق، بادام، نخود، تخم خربزه، گندم و شاهدانه را که از ذخیره زمستان باقیمانده بود، روی آتش مقدس بو داده و با نمک تبرک میکردند و میخوردند. آنان بر این باور بودند که هر کس از این معجون بخورد، نسبت به افراد دیگر مهربانتر شده و کینه و رشک از وی دور می شود.
خاکستر چهارشنبه سوری
خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند.
در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کرد و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریخت و در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبید و به ساکنان خانه می گفت که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشودند و بدین گونه او همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد.