داور یا میرغضب AFC ؟ /استقلال، پاپیچ خودش!
نمیدانم درباره داوری آقای احمد الکاف چه باید گفت؟ نمی‌دانم درباره پنالتی هدر شده تیم استقلال که توسط یک داور از پیش مصمم، نادیده و ناگرفته شد، چه باید گفت؟ نمیدانم این باخت را چگونه هضم باید کرد که بسیار ثقیل است و از گلوی استقلال و هر تیم دیگری پایین نمیرود!
کوتاه سخن، این است: ... سر استقلال را بریدند! سر یک تیم ایرانی را بریدند! مجری و میرغضب این نمایش به شدت خشن و به شدت جهت‌دار AFC، داوری بود که دنبال حادثه‌ها میگشت و برایش استقلال با پاختاکور، فرقی آشکار داشت! داوری که بارزترین تصمیمش که بازی را عوض کرد- نتیجه مسابقه را می‌گویم- «شتر دیدی، ندیدی»! چه بسا که استقلال هر کار دیگری هم میکرد، با بدلکاری داور، خنثی میشد!
استقلال باید روی یار دوازدهم ازبک‌ها برنامه میداشت ولی تیمی که برای بازی خودش هم فاقد برنامه باشد، چگونه قادر است با داوری، تن به تن و سوت به سوت بجنگد؟
سؤال روز: حالا که دیده شده است، پنالتی دادن پاختاکور مسلم و رأی داور نقض صریح و تمام‌عیار مقررات داوری و انکار پنالتی است، چرا رأی داور را نمیشکنند؟ چون حریف قطری نیست؟
 
دوستان خاله خرسه!
... از گفته دوستی برنجم که عیب مرا حُسن نماید!
استقلال حُسن‌های کمتر و عیب‌های آشکاری داشت! یک عیب که به سازمان دفاعی استقلال مربوط میشد- و زیر ذره‌بینش باید قرار می‌داد- در هنگام گل اول پاختاکوری‌ها آشکار شد! جاگیری غلط-آن‌هم چه غلطی- نسبت به مهاجم حریف که در عمل رها شده و آزاد بود! یک خطای فاحش و استراتژیک که پرسپولیس هم توسط بهترین عنصر دفاعی تیمش مرتکب میشود! در بازی الدحیل-پرسپولیس، صحنه منجر به پنالتی شجاع خلیل زاده!
استقلال روی گل دوم پاختاکور هم غلط ایستاد، غلط «در فرضی» دیوار دفاعیاش را باز کرد و «غلط»‌تر به تماشاچی یا حداکثر به اسکورت مرد پا به توپ حریف بدل شد! همان مردی که گل آسان دوم را زد!
استقلال، غلط‌های گوناگونتری هم داشت! نحوه بازی گرفتن از علی کریمی، فرشید اسماعیلی، دیاباته، قایدی و مطهری! همه خوبان استقلال، در گرداب بازی بیثمر و ضد بازی ترجیحی خود گرفتار شد! و باید آفرین گفت به مهارت استقلال که چگونه با پاس‌های دیر، کُند و بدزاویه، تمام مردان ممتاز خود را از چرخه مفید خود خارج می‌کرد!
 
استقلال، پاپیچ خودش!
استقلال بد بازی کرد! در غیاب وریا غفوری و میلیچ، استقلال نه عرض در حمله را رعایت میکرد و نه ارسال‌های «یک از ده» را می‌توانست داشته باشد!
حالا میرویم که داشته باشیم، یک استقلال به بنبست خورده، یک استقلال توپ از دست داده- آن‌هم چه توپ از دست دادنی، کاملاً خودخواسته- یک استقلال فضا را هم تصاحب نکرده! در این تیم «برا»‌ترین نفرات و تیز و تندترین نفرات، چاقو‌هایی را به یاد می‌آوردند که دسته خود را نمیبرد! بلی، فاقد برش، فاقد تیغ!
در روزی که حریف به شدت ترسیده بود، در روزی که توپ و زمین هر دو میتوانست از آن استقلال باشد، آن‌قدر پرمشکل و اشکالدار بازی کردند که داور توانست آن کند که تمام تیم پاختاکور، بدون دخالت و حمایت اراده و عزم جزم را نمیتوانست!
استقلال بازاندن استقلال را شروع کرد، «احمد الکاف» این شروع را به پایان رساند! پایانی که استقلال سزاوارش نبود! پایانی که استقلال برای عوض کردنش هرچه کرد- مثل همه تعویضها- نتیجه عکس به بار آورد! دوستان استقلال از بازی استقلال دفاع نمیکنند!
 
داور عمانی هم مزید بر علت
این بار دیگر پای مدیرعامل را نباید وسط کشید! پای «مدیر آمر» را هم به میان آوردن، فرصتی می‌شود برای فرار از واقعیتها! در باخت استقلال، داور مسابقه و جریان داوری، بدون تردید مؤثرانند ولی مقصر‌ها و تقصیرها، بحث دیگری است!
این باخت را در چهارچوب مسابقه باید تحلیل و تفسیر کرد! تعجب کردن از وجود این همه معاون و مشاور و مدیر و غیرمدیر و همه هم در اصل نامدیر، حق همه است ولی دو گلی که پاختاکور زد و همه کمبود تکنیکال و تاکتیکال استقلال، ربطی به آمدن یا نیامدن عبداللهی و... ندارد! استقلال برای مردان کلیدیاش، بازی خود را از همه طرف قفل کرده و کلیدش را دور و دورتر انداخت!
استقلال خودش باخت! استقلال به خودش باخت! استقلال کاری کرد که اسماعیلی پا به توپ‌شونده را عوض کند، ریگی دونده و جنگنده و توپگیر را عوض کند، مطهری را عوض کند و علی کریمی را در غیرمفیدترین بازیاش به تماشا گذارد که هیچ نقش بارزی نداشت! نه تیمی و نه فردی! نه برای درآوردن بازی و نه برای به جریان انداختن نقشه‌ها و تدابیری که جایشان در جریان مسابقه خالی بود! بازی ۱۱ به ۱۱، اما نه تیم به تیم!
آری و صد بار هم آری! داور مسابقه، پنالتی محرز و بیگفت‌وگوی استقلال را نگرفت! دید و نگرفت! ولی استقلال، نشسته بر سر شاخه بن هم میبرید! قطع اصول زیبای بازی خودش را!