علی خطیر که به تازگی از معاونت باشگاه استقلال استعفا کرده است، امروز در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران شرکت کرد و به سئوالات مختلف درباره دوران کاری خود در این باشگاه پاسخ داد.
خطیر در ابتدا گفت: عادت ندارم مثل خیلی از آقایان که از استقلال می روند به جنازه این تیم لگد بزنم و خودم را محبوب کنم. اینجا هستم تا از عملکرد یکساله ام گزارش بدهم. از زندگی ام به خاطر استقلال گذشتم. پول هم خواسته ام و قراردادم سالی ۲۰۰ میلیون تومان بود. این معادل یک بازیکن جوان و امید استقلال بوده است. ولی حتی یک ریال هم نگرفتم.
وی افزود: در یک سال گذشته به هر نحوی مرا آماج حملاتشان کردند. روزی که به استقلال آمدم می دانستم به جایی می آیم که فحش می خورم و به من تهمت زده می شود. این برایم تازگی نداشت. وقتی منافع یکسری از آدم ها را قطع می کنید دشمن پیدا می کنید و یکسری جیغ بنفش بلند می شود. می توانستم مثل خیلی از دوستان به بازیکنان پول بدهم. می توانستم محبوب قلب ها بشوم و لقب نهنگ خزر و پلنگ سوادکوه را بخرم! ولی این پول، بیت المال بود. مجبور بودم از حق باشگاه استقلال و هوادارانش دفاع کنم. می توانستم راحت آدم خوبه داستان بشوم ولی این در ذات من نیست.
معاون مستعفی استقلال تاکید کرد: افتخار می کنم از یک روستای دورافتاده از مازندران به اینجا رسیدم. بدون هیچ رانت و ارتباطی به این سمت رسیدم. به من گفتند خواهرزاده وزیر و وکیل است ولی جزو معدود مدیران استقلال بودم که بدون رانت واردش شدم؛ باشگاهی که دیوانه وار عاشقش بودم. باشگاهی که به دخترم یاد دادم چطور عاشقش باشد.
خطیر در ادامه شروع به اشک ریختن کرد و گفت: سعی کردم به باشگاهم خدمت کنم. نهادهای امنیتی و نظارتی و بازرسی بیاید درآمدزایی در دوره من انجام شده است را ببیند. اگر ریالی جابجا شده است، حاضرم به تمام هواداران پاسخگو باشم و هر اتفاقی باشد را می پذیرم. امروز آدم هایی مرا متهم می کنند و دم از شفافیت می زنند که در زمان خودشان یک برگ سند در باشگاه استقلال وجود ندارد و آن دلارهایی که بابت درآمد نقل و انتقالات بازیکن ایجاد شده بود، کجا هزینه شده است. چطور اجاره مرغوبکار به مدت ۲۰ سال به قیمت ۵ میلیون تومان ماهانه را دادند. کسانی دم از کنترل منابع مالی می زنند که در دوران خودشان خودروهایی از پارس خودرو می گرفتند و در بازار آزاد می فروختند. سابقه این آدم ها مشخص است. متاسفانه در استقلال صداقت ندیدم. سعی کردم بهترین عملکرد را داشته باشم و از حق هوادار و باشگاه دفاع کنم حتی اگر به قیمت از دست رفتن آبرویم باشد.
وی ادامه داد: تمام تلاشم را کردم ولی به هر حال من هم کم کاری هایی داشته ام. یک جاهایی نباید کارهایی را می کردم ولی انجام دادم. همه این کاستی ها ناخواسته بوده است. قول می دهم هیچ کجا حتی یک ریال منافع استقلال را با هیچکس و هیچ کجا معامله نکردم و وجدانم راحت است. بعد از ماجرای پاتوسی، ماهیت خیلی از دوستان از سرمربی سابق، دوستانمان در هیات مدیره و کسانی که سنگ زیر چرخ گذاشته بودند مشخص شد.
خطیر تاکید کرد: خدا کمک کرد و دوستان در فدراسیون هم استعلام گرفتند. حتی در برنامه نود روی ما هجمه ایجاد شد ولی فردوسی پور یک هفته بعد عذرخواهی کرد. بسیار متاسفم صدا و سیما عادل را از دست داد. امیدوارم مزدک میرزایی و عادل فردوسی پور به این فوتبال برگردند. فوتبال به یک وفاق ملی نیاز دارد. وقتی فوتبالی ها خودشان را کنار می کشند، غیر فوتبالی ها عرض اندام می کنند. آرزو می کنم همه آدم ها، مدیران، رئیس فدراسیون و صدا و سیما آدم های فوتبالی را دوباره وارد فوتبال کنند.
وی افزود: پاتوسی با شرایط قرضی نسبتا خوب آمد و بند خرید دائم داشت. الان می پرسند چرا رفته مگر من باید جواب بدهم؟ من معاون باشگاه هستم نه عضو هیات مدیره. اینجا هم خطیر مقصر شد؛ ایرادی ندارد. دو ماه است بنده مصاحبه ای به خاطر استقلال نکردم ولی مورد آماج حملات ناجوانمردانه دوستان قرار گرفتم. کسانی امروز دایه مهربانتر از مادر شده اند که پرونده شان سیاه است.
معاون مستعفی استقلال گفت: می توانستم مثل خیلی از مدیران سابق وقتی با بازیکن مذاکره می کنم، لوگوی شرکت شخصی ام را بگذارم. کسانی درباره استقلال صحبت می کنند که پرونده شفافی در استقلال ندارند. شما را به امام حسین قسم می دهم بگذارید استقلال نفس بکشد. شما سهم خواه هستید نه خیرخواه. کدام مدیر سابق پرسپولیس اینقدر در رسانه ها صحبت می کند؟ از انصاریفرد، غمخوار، امیر عابدینی، رویانیان، کاشانی و ... مصاحبه می بینید؟ دست از سر استقلال بردارید. استقلال نیاز به آرامش دارد. من که از این تیم رفتم ولی بگذارید دیگران کارشان را بکنند. پرونده شما سیاه است؛ شما نباید صحبت کنید. آقای فتح الله زاده می گوید خطیر زیاد استعفا می دهد؛ آقای فتح الله زاده شما خیلی مصاحبه می کنید. شما به چه حقی اینقدر مصاحبه می کنید. شما را به امام حسین بگذارید استقلال نفس بکشید. من که رفتم. اصلا من اشتباهی آمدم. به خدا شما پرونده تان سیاه تر از اینهایی است که در استقلال کار می کنند. در دوره شما این همه بازیکن آمده است. هیچکدام هم یک دقیقه بازی نکرده است. پروپئیچ زمان شما آمد؛ چرا این پرونده را حل نکردید؟
خطیر تاکید کرد: بگذارید استقلال، بازیکنان، مدیران و سرمربی کارشان را بکنند. نمی دانم نهادهای نظارتی یقه آنها را می گیرد یا نه. بگذارید بعدا استقلال را نقد کنید. شما چرا باید سایت داشته باشید و ۵۰ خبرنگار داشته باشید که مدام تیم را بزند. عاجزانه خواهش می کنم. من که دیگر نیستم. به خدا استراماچونی مربی خوبی است. شما را به هرکسی می پرستید اینقدر به استقلال هجمه وارد نکنید.
معاون مستعفی استقلال درباره وینفرد شفر سرمربی سابق استقلال و اینکه در جمع خبرنگاران گفته بود که وی دلال است، گفت: من هم انسان هستم. همین جا اعلام می کنم کار بنده اشتباه بود و اگر به آن زمان برگردم درباره شفر آن حرفها را نمی زنم. هرچند که مدرک دارم ولی آن موقع در یک جو قرار گرفتم. همینجا از شفر عذرخواهی می کنم و کارم حرفه ای نبوده است. امیدوارم مرا ببخشد. برایش آرزوی موفقیت می کنم.
خطیر ادامه داد: درباره شفر نباید من توضیح بدهم. مدیران سابق باید بگویند چطور قرارداد او ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار شد. اعتقاد دارم شفر ضعف های فنی و مدیریتی داشت. با تمام امکاناتی که استقلال برایش فراهم کرده بود و انتظار می رفت با بهترین تیم تاریخ استقلال از نظر مهره نتایجی می گرفت، همیشه وعده فردا و پس فردا را گرفت. بازهم تاکید می کنم حرفهایم در جمع هواداران درست نبود.
معاون مستعفی استقلال درباره اینکه فتحی مدیرعامل باشگاه گفته بود در جریان جدایی مهدی رحمتی نبوده است و ماجرای رفتن این دروازه بان چه بوده است؟ گفت: نمی خواهم درباره شخص صحبت کنم. خیلی با بازیکنان نه مشکلی داشتم نه ارتباط تنگاتنگی داشتم. به عنوان معاون باشگاه با بزرگان تیم مثل رحمتی و پژمان و خسرو ارتباط بیشتری داشتم. خسرو تصمیم داشت خداحافظی کند. قلبا دوست داشتم رحمتی و منتظری بمانند. پژمان از من به دلایلی ناراحت است. مطمئنا با پژمان صحبت می کنم. رابطه ام با رحمتی هم بد نبود. و اراده سرمربی محترم استقلال در ترکیه این بود که منتظری و رحمتی بمانند. شخصا دوست داشتم رحمتی بماند. شخص آقای منزوی و فتحی با رحمتی تماس گرفتند. من با رحمتی تماسی نداشتم. نه رحمتی نه منتظری. آقای منزوی یکساعت و نیم شب قبل از عقد قرارداد حسین حسینی داشت رحمتی را متقاعد می کرد به استقلال برگردد. به رحمتی احترام می گذارم. رحمتی جزو باشرف ترین فوتبالیست های مملکت است مثل خسرو و پژمان. رحمتی از استقلال رفته که رفته است. او هیچ مصاحبه ای هم علیه استقلال نکرده است. رحمتی هم عین من مورد آماج حملات یکسری آدم ها قرار گرفت که خط دادند از تیم برود. من که جو تیم را می دانم، می دانستم یک جاهایی بزرگان تیم کارهایی می کنند که از عهده مدیرعامل و معاون بر نمی آید. الان بوفون با ۴۲ سال به یوونتوس برگشته است. استراماچونی اصرار کرده بزرگان تیم را نگه داریم؛ آیا او متوجه نشده است؟ من واقعیت را گفتم ولی آقای منزوی انکار کرده است. فتحی هم دوست داشت رحمتی برگردد چون رحمتی به ایشان و استقلال کمک کرد. یکسری اتفاقات افتاد که نباید می افتاد. در چهار، پنج بازی آخر اتفاقاتی رخ داد که نباید می افتاد. از هر دو بازیکن تشکر می کنم. اگر خدایی ناکرده از من بی احترامی دیدند مرا ببخشند. حق رحمتی این نبود؛ او خیلی بد از استقلال رفت.
خطیر درباره بحث جاسوس در باشگاه استقلال گفت: من نگفتم جاسوس را معرفی می کنم. گفتم پیگیری می کنم. اسناد و مدارک باشگاه دست تمام افراد نیست و کلا در باشگاه سه، چهار نفر است. چند نفر هم در سازمان لیگ به اسناد دسترسی دارند. یکی من هستم، یکی فتحی، دبیرخانه باشگاه، مالی باشگاه و سازمان لیگ به این اسناد دسترسی داشته ایم. حالا چطور این اسناد دست افراد دیگری رسیده است، را نمی دانم. سخت است به کسی تهمت بزنیم. کار، کار قشنگی نبود. به خبرنگاری که اسناد را منتشر کرد، گلایه کردم. یک مدت جواب تلفنش را هم نمی دادم. ایشان هم دلیل خودش را داد.
خبرنگاری از معاون مستعفی استقلال در خصوص کوتاه شدن دست دلالان در استقلال در زمان فعالیت او سئوال کرد. خطیر در اینباره اظهار کرد: دلال نه، ایجنت. اینکه این ایجنت چقدر از من ناراحت است را نمی دانم. داستان از موقعی شروع شد که پرونده نورافکن را در شارلوا را پیگیری کردم. حق رشد نورافکن ۲۴۰ هزار دلار است. متاسفانه حق رشد امید نورافکن بخشیده شده بود. روزی که من رسیدم، آی.تی.سی این بازیکن صادر شده بود. اگر زودتر می آمدم اجازه صدور نمی دادم. وقتی پیگیری کردیم به سر نخ هایی رسیدیم. دو سه بار تماس گرفته بودم باشگاه شارلوا جواب نداد. من با یک وکیل حقوقی بین المللی صحبت کردم و به او سپردم داستان را پیگیری کند. بعد از یک هفته او اعلام کرد افتخاری (مدیرعامل سابق استقلال) نامه ای به باشگاه شارلوا داده بود که حق رشد نورافکن را می بخشیم. این نامه در باشگاه استقلال وجود نداشت. حالا اینکه ایجنت امید چه کسی بوده و چطور رفته است را دوستان باید در نهادهای نظارتی چک کنند. نورافکن با ۵۰ هزار دلار رفته بود. مگر منبع درآمد استقلال از کجا است؟ چطور اجازه دادید حق رشد ۲۴۰ هزار دلاری استقلال را ببخشید؟ مگر حق شما بود؟ این حق استقلال بود. چطور این کار را کردی و حق رشد را بخشیدی؟ وقتی پیگیری کردم همه با من دشمن شدند.
خطیر ادامه داد: یک بازیکن بیاید شهادت بدهد من در طول کارم با یک بازیکن تماس گرفته ام. اعتقادی به این کارها ندارم. اگر بخواهم اطلاعاتی از تیم بگیرم باید از یک کانال درست بگیرم. یک بازیکن شهادت بدهد در اینستاگرام یک بازیکن را فالو کرده ام. باید این رابطه حفظ شود. با یک بازیکن حتی عکس هم ندارد. نه اینکه دلم نخواهد؛ نمی خواستم این کار را بکنم. ایجنت مدافع حقوق خودش است و در درجه دوم مدافع حقوق بازیکن. من هم به عنوان معاون باشگاه وظیفه داشتم از حق استقلال دفاع کنم. من بر اساس بودجه باشگاه تیم را می بندم.
وی افزود: یک مسئله دیگر خیلی مقاومت کردم، این بود روزی که استراماچونی دو دستیارش را به ایران فرستاد، همان شب جلسه ای با او داشتم. یک پرسشنامه چند صفحه ای آورده بودند. جزو اولین سئوالاتشان این بود که بازیکنان در تیم چطور تقسیم شده اند؛ هر ایجنت چه تعداد بازیکن در تیم دارد. این سئوال مفهوم دارد. وقتی تعداد بازیکنان یک ایجنت زیاد شود من دیگر مدیر نیستم؛ آن ایجنت مدیر است. آنجا باند شکل می گیرد. درد من آنجاها بود. یک ایجنت پنج، شش بازیکن اصلی تیمم را داشته باشد نمی توانم حرفی بزنم. با یک بازیکن برخوردکنم از چهار جای دیگر فشار می آید. من هم می توانستم آدم خوبه داستان بشوم و به جای یک میلیارد، سه میلیارد به بازیکن بدهم.
معاون مستعفی استقلال تاکید کرد: می توانستم به خیلی ها در باشگاه حال بدهم و ۵۰ نفر بعد از خروج از باشگاه برایم پست بگذارند و مرا تحسین کنند. من آدم صادقی هستم ولی صداقتی در استقلال ندیدم. به این افتخار می کنم که ایجنت بگوید علی خطیر می خواست مرا از استقلال بیرون اندازد و من کاری کردم خطیر نتواند پایش را در باشگاه بگذارد. افتخار می کنم قربانی دلالیسم و لمپنیسم نشدم. از آقای فتحی هم گلایه ندارم. او هم یکی از بهترین مدیرانی است که با او کار کردم. او هم فشار هوادار بالای سرش است. او ۱۰ برابر من مورد حملات بود و شاید نتوانست تحمل کنم. مطمئنم فتحی هم دلش نمی خواست این اتفاق رخ بدهد. دلخوری ام از فتحی این بود که دلش نمی خواست این اتفاق رخ بدهد ولی این اتفاق در نهایت رخ داد. کاملا فتحی را می شناسم. یکسری فشار که نمی دانم چه بود فتحی را مجبور کرد روی اعتقاداتش پا بگذارد. تنها دلخوری من همین است وگرنه فتحی یک انسان بی نظیر است.
وی درباره نحوه مذاکره با استراماچونی اظهار کرد: آوردن آقای استراماچونی کار راحتی نبود. او یک برند و اسم بزرگ بود. برای آوردن استراماچونی مطالعه شده بود. اولین تماسم با این مربی فروردین ماه بود. به این مربی اعتقاد داشتم. یکسری فاکتورها مدنظر داشتیم که او داشت. دنبال یک مربی جوان بودیم. نمی خواستیم یک مربی مسن بیاوریم. یک مربی با انگیزه می خواستیم استقلال را به جایی برساند و با بازیکنان بزرگ کار کرده باشد. به شخصه مربیان ایتالیایی را دوست دارم. ۶۰ تا ۷۰ درصد موفقیت های فوتبال در ملی و باشگاهی برای مربیان ایتالیایی است چون سخت کوش و موفق هستند.
خطیر تاکید کرد: آن اوایل که استراماچونی فوتبال ایران را نمی شناخت. بعد از مدتی که مکاتبات زیاد شد، استراماچونی قبول کرد به پیشنهاد استقلال فکر کند و قرار شد پیشنهادمان را بفرستیم. ما این پیشنهاد را دادیم و او هم ایجنت خودش را به من معرفی کرد. چند جلسه با هم داشتیم. بعدا متوجه شدم این فرد ایجنت رحمان رضایی هم بوده. از رحمان هم خواستم در آوردن استراماچونی به ما کمک کند. رحمان حرف ما را قبول کرد. حرفی که رحمان می زد برای آنها فرق می کرد. رحمان این زحمت را کشید. استراماچونی از ولاسکو و دوستان مشترکش درباره ایران سئوالاتی پرسید.
وی گفت: به محض اینکه استراماچونی به ایران آمد، به او گفتم واقعا نمی خواهم در استقلال بمانم. همان زمانی بود که در آماج حملات بودم. او ناراحت شد که شما مرا به استقلال می آوری ولی خودت در می روی. من گفتم مسائل خانوادگی دارم. استراماچونی گفت شرایطط را درک می کنم ولی بمان تا شرایطم ثابت شود. در این مدت شوخی هم می کرد که می روی یا نه. به جایی رسیدیم که هسته تیم بسته شده و تمرینات هم شروع شده. اتفاق آخر هم که افتاد برای گرفتن تصمیم نهایی ام دامن زد.
خطیر ادامه داد: دیدم به خاطر من دارند استقلال را می زنند. اینکه استراماچونی از رفتنم ناراحت شده است یا نه را نمی دانم ولی از او عذرخواهی می کنم. به او قول می دهم همیشه کنارش هستم و هر کمکی از دستم بر بیاید برایش انجام می دهم. او متقاعد شد که این اتفاق رخ بدهد.
وی درباره اینکه چه کسانی در هیات مدیره نمی خواستند خطیر در استقلال بماند، گفت: بعضی ها می گویند چرا در دوره شما ۱۷ بازیکن از استقلال رفتند و به عبارتی ۱۷ بازیکن را پراندی. دوستان می دانند در فروردین ماه کدام عضو هیات مدیره لیست خروجی استقلال را نوشت و اسم خسرو حیدری، مهدی رحمتی، علی کریمی، فرشید باقری، روزبه چشمی و پژمان منتظری را نوشت. همه را متقاعد کرد که این بازیکنان در استقلال نباشند. امیدوارم تکذیب نکنند وگرنه مجبورم اسناد آن جلسه را منتشر کنم. من شدم آدم بده ولی آنها شدند آدم خوبه. گفتم حاضرم برای استقلال فحش بخورم ولی جوانمردی هایی هم باید باشد. هواداران بدانید با چه کسانی طرف هستید. نمی گویم برای استقلال خیلی زحمت کشیدم ولی اگر کاری کردم صادقانه بوده است.
معاون مستعفی استقلال یادآور شد: هوادار که نمی داند. شما می دانید چقدر فحش به دختر ۸ ساله من می دادند. یک جاهایی فکر می کردم خیلی بی غیرتم. من که نه دنبال پول هستم نه دنبال قدرت. من اگر کاسب باشم مگر دیوانه ام از این میز تکان بخورم. مجبورم این حرف را بزنم تا هوادار بداند. من دیگر در استقلال نیستم ولی هواداران این چیزها را بدانید. من دیگر حرف نمی زنم مگر اینکه این دوستان حرفی بزنند.
خطیر درباره اینکه هزینه حضور خانواده استراماچونی در ایران را هم پرداخت کرده است، تصریح کرد: قراردادم با استقلال 200 میلیون تومان است ولی یک ریال هم نگرفته ام. نه اینکه نخواهم؛ به من ندادند. هر موقع رفتم بگیرم گفتند تو وضعت خوب است و نیازی نداری. می گفتند پول بازیکن و سرمربی و پول آب و برق و هتل و زمین را نداده ایم. این پول را نگرفتم. به خاطر همین متهم به خیلی چیزها شدم. کل دریافتی من از استقلال هشت کارت هدیه 200 هزار تومانی بوده است که به همه دادند و من هم گرفتم. هرکسی می داند من یک ریال درآمد نامشروع از استقلال داشته ام، اعلام کند. تمام مسافرت هایم را از جیب خودم رفتم. این پول را از استقلال می گیرم. وضعم بد نیست ولی این پول را می گیرم. البته از استقلال شکایت نمی کنم.
وی ادامه داد: هزینه بلیت خانواده استراماچونی پای باشگاه استقلال بود که نتوانست؛ استراماچونی با من تماس گرفت و گفتم ناراحت نباش؛ خودم این کار را کردم. من که اینقدر برای استقلال از جان و دل مایه گذاشتم، این برخورد خوب نبود.
معاون مستعفی باشگاه استقلال در خصوص تحصن بازیکنان در انتهای فصل گذشته و نقش رحمتی و منتظری یادآور شد: مهدی رحمتی در بازی های آخر نقش کاپیتانی را نتوانست بازی کند چون فشار زیادی رویش بود. با پژمان منتظری تماس گرفتم و خواهش کردم تیم را برگرداند. گفتم تو کاپیتان تیم هستی؛ اگر امکان دارد تیم را برگردان. کاپیتان نماینده باشگاه و بازیکن همزمان در زمین است. او گفت چک را برایم بفرست تا بازیکن برگردم. گفتم به جان دخترم چک در دست دخترم است. حتی با امید روانخواه تماس گرفتم و گفتم این را به پژمان بگو. گفت تا چک را نفرستی نمی آیم. پژمان قبول نکرد برگردد. آن اتفاق، اتفاق بسیار بدی در تاریخ باشگاه استقلال بود. از تحصن ناراحت نبودم؛ از این ناراحت بودم سنگ روی سنگ بند نمی شود. بازیکن نباید باشگاه را تحت فشار بگذارد. نمی شود فوتبال را با گدایی اداره کرد. پژمان و بازیکنان حق داشتند. آنها می گفتند بازی آخر لیگ است و اگر پول را نگیریم، دیگر به پول نمی رسیم. ولی هواداران چه؟ کسانی که از جای جای ایران به استادیوم آزادی می آیند چه؟ حق آنها کجا می روند؟ رحمتی آنجا برگشت. رابطه ام با او خوب نبود ولی رحمتی برگشت. فرهاد مجیدی هم کمک کرد ولی بازیکن حقش را می خواست. مجیدی قبلا از اعتبارش استفاده کرده بود. این شیوه باشگاهداری غلط است. بازیکن حق دارد.