فریده شجاعی همسر زندهیاد منصور پورحیدری به خوبی ایام قهرمانی استقلال در جام باشگاههای آسیا در سال ۱۹۹۱ را به یاد دارد.
اخبار ورزشی- او که در آن روزها مترصد تولد فرزند دومشان بود در این باره با ما به گفتگو پرداخت.
* میدانید امروز بیست و هشتمین سالگرد قهرمانی استقلال در آسیا با سرمربیگری همسر مرحومتان است؟
خدا رحمتش کند. برای ما استقلالیها این روز یکی از بهترین روزهای زندگیمان است ولی برای منصور بهترین روز زندگی اش محسوب میشد.
* چطور؟
همیشه میگفت من به عنوان بازیکن با استقلال قهرمان آسیا شدهام و آرزو داشت در کسوت سرمربیگری هم استقلال را قهرمان کند. وقتی به این آرزویش رسید خیلی خیلی خوشحال بود.
* در بازگشت به ایران چه رفتاری داشت؟
کاملاً عادی! منصور آدم درونگرایی بود و خیلی اهل بروز دادن خشم یا خوشحالی اش نبود. او در عرض چند ماه بار دیگر تا فینال جام باشگاههای آسیا با استقلال رفت ولی در ضربات پنالتی به حریف عربستانی باختند و نایبقهرمان شدند. در آن حد فاصل هم دخترم عسل به دنیا آمد.
* منصورخان در آن برهه کنار شما نبودند؟
عسل متولد مهر ۱۳۷۰ است و پدرش در آن زمان کنارم بود. ولی همیشه میگفتیم قدم عسل برای منصور و استقلال خوب بود که قهرمان آسیا شدیم.
* خبرشان را از چه طریق شنیدید؟
آن زمان مثل حالا پخش زنده نداشتیم. از طریق رادیو اخبار اینچنینی بیرون از کشور به دستمان میرسید. از صبح گوش به تلفن و رادیو بودیم و وقتی شنیدیم استقلال برنده شده خیلی خوشحال شدیم.
* خاطره شیرینی از آن روزها دارید؟
قهرمانی استقلال و تولد عسل بهترین خاطرات آن روزهاست. چون در غیر از آن ما که منصور را نمیدیدیم. یک ماه یک ماه میرفت و با تیم در اردو بود. وقتی هم برمیگشت دوباره دائم سرش گرم تیم بود. اینقدر استقلال را دوست داشت که حتی وقتی خودش در تیم کارهای نبود باز هم برای بازیهای تیم پای تلویزیونحرص میخورد و داد و فریاد میکرد. او عاشق واقعی استقلال بود. هنوز کسی را ندیدهام به این اندازه از جان و مالش برای استقلال هزینه کند.
* از استقلال خبر دارید؟
اصلاً نمیخواهم اسم این استقلال را بشنوم! ما خانوادگی استقلالی هستیم و با این تیم زندگی کردهایم. گفتم که تولد دخترم با مهمترین قهرمانی این تیم در آسیا هم تاریخ است اسمش را هم به همین بهانه عسل گذاشتیم که هرگز شیرینی آن سال را فراموش نکنیم.
* ولی انگار از این استقلال و مدیریتش رضایت ندارید؟
اینقدر از باشگاه استقلال دلخورم که حتی نمیخواهم اسمش را بشنوم که با منصور وخانواده اش این رفتارها را میکنند.