برانکو و مدیران پرسپولیس مسیری را در پیش گرفته بودند که می شد پیش بینی کرد در پایان فصل از هم جدا میشوند. آنها می دانستند سرمربیشان دیگر انگیزه ای برای ماندن در ایران ندارد. ولی با گفتن اینکه برانکو می ماند، فشار روانی را تنها روی خود افزودند و در مسیر ناصحیح مدیریتی پیش رفتند. یعنی به جای اینکه هوادارشان بداند سرمربی به خواست خودش و نه مسائل مالی و مدیریتی دارد تیمشان را ترک می کند، در ورطهای گام نهادند که مسیری کاملا اشتباهی بود. آنها سپس با طرح شکایت و پیش کشیدن ماجرای پولها به این اتفاق سوی بدتری دعدند تا برانکو تهدید به شکیت و پیگیری از طریق فیفا کند. عرب و دوستانش تقریبا همان مسیری را با برانکو در پیش گرفتند که داریوش مصطفوی در سال ۲۰۰۶ انجامش داد. مسیر شکایتی که سبب شد فیفا نه تنها برانکو را به تهران برنگرداند که غیر از افتادن مالیاتش به گردن فوتبال ایران، ۴۰۰ هزار دلار از پاداش تیم ملی هم کسر و به این مربی کروات داده شود. چیزی که خود برانکو هم آن زمان انتظارش را نداشت اما این بار تهدید کرده که ۷۰۰ هزار دلارش را از فوتبال ایران و پرسپولیس بعد این شکایتها از طریق فیفا می گیرد.