عبدالصمد ابراهیمی وکیل مهدی طارمی بالاخره سکوت خود را شکست و دلایل جدایی این بازیکن از پرسپولیس را با تمام جزئیات آن، منتشر کرد. در این گزارش جامع، موضوعاتی مطرح شده که نشان میدهد طارمی علاقه زیادی به ماندن داشت، ولی در نهایت مجبورش کردند که از پرسپولیس برود.
اخبار ورزشی- ابراهیمی در ابتدا نوشت: «بارها و بارها خبر برگشت طارمی به پرسپولیس را خوانده ایم و هر بار من تکذیب میکردم. دلیل تکذیبها اطلاع دقیق از وضعیت طارمی و صحبت با خود او نبود بلکه میدانستم برانکو راضی به این بازگشت نیست و مصاحبهها هم دوپهلو بود. اینکه چه شد طارمی به قطر رفت داستان مفصلی دارد. پیشنهاد قطر را محسن ابراهیمی آورد. او نماینده تام الاختیار باشگاه الغرافه بود و الان هم میتواند همه این اتفاقات را شهادت بدهد. آدمهای دیگر داستان هم شاهد هستند.»
و سپس ماجرا را این طور شرح داد: «محسن ابراهیمی روزهای اول محرومیت طارمی با من تماس گرفت. قرار گذاشتیم و یک بار در هتل اوین و یک بار در رستوران رفتاری سعادت آباد همدیگر را دیدیم. او با مدیران الغرافه، ویدیویی تماس گرفت و صحبت کرد و آنها مصرانه طارمی را میخواستند. من موضوع را به طارمی منتقل کردم، اما او گفت میخواهم نیم فصل دوم بمانم و قصد رفتن ندارم.
محسن ابراهیمی گفت مهدی حق دارد هر تصمیمی بگیرد من پیشنهاد رسمی الغرافه را میآورم، شما به باشگاه ببرید؛ جواب چه مثبت و چه منفی باشد به الغرافه مکتوب بدهند که قطریها فکر نکنند آفر دست شما نرسیده. من نامه الغرافه را به باشگاه بردم و به آقای گرشاسبی دادم و البته گفتم که مهدی قصد رفتن ندارد. دو، سه روز بعد، محسن ابراهیمی به من زنگ زد و گفت پرسپولیس در کلیات با الغرافه به توافق رسیده، به من زنگ زدند و گفتند بیا دفتر باشگاه پرسپولیس.»
ابراهیمی همچنین اضافه کرد: «در باشگاه، گرشاسبی به من گفت به صلاح همه است مهدی برود. مهدی را مثل پسرم دوست دارم ولی در شرایط فعلی اینجا نماند بهتر است. صحبتهایی شد که وزیر ورزش بابت اینکه طارمی در جشن برترینها گفته به جای وزیر، سید جلال توپ طلا را به من بدهد، از طارمی دلخور است و موارد دیگری هم مطرح شد. شب به منزل مهدی رفتم. دوست مشترک مان پیمان جوادی هم بود.
مهدی پیشنهادی هم از روسیه داشت، اما مصرانه میگفت نیم فصل میمانم و دوره محرومیتم را جبران میکنم. آنجا به مهدی گفتم شرایط اینگونه شده و باشگاه به من گفته به این دلایل مهدی برود، بهتر است. او در برنامه نود هم اصرار داشت که یکی از بالا خواسته که من در پرسپولیس نمانم و با اصرارهای عادل هم اسمی از آن مقام نبرد که منظورش همین بحث وزیر بود.»
وکیل طارمی در ادامه نوشت: «محسن ابراهیمی به من گفت قطریها منتظر جواب رسمی هستند و میخواهند بدانند اگر مهدی به الغرافه نمیرود، دنبال جانشین باشند. من دوباره به باشگاه رفتم. گرشاسبی در جلسه بود. افشین پیروانی از اتاق مدیرعامل بیرون آمد و مرا که دید سلام و علیک کردیم. گفت بیا در اتاق پندار خمارلو بنشین. من سالها در شیراز با خانواده پیروانی (شاغلام، افشین و امیرحسین) در ارتباط بودم و احترام متقابلی بین ما وجود داشت و دارد.
افشین به من گفت یک سری مسائلی وجود دارد که من در عالم دوستی انتظار دارم نه به من یا شخص خاصی، که به باشگاه کمک کنید. حقیقت ماجرا این است که برانکو، مهدی را نمیخواهد و میگوید دل به تمرین نمیدهد، اضافه وزن دارد و این مسائل. خودم معتقدم مهدی به درد تیم میخورد، اما باید حرف سرمربی را پذیرفت. بیا و کمک کن که طارمی بدون ترکش و جنجال برود. رفتیم اتاق گرشاسبی و او هم همین حرفها را به نحو دیگری زد.
من دوباره رفتم سعادت آباد منزل مهدی و به او گفتم تحت هر شرایطی تو باید بروی، چون برانکو تو را نمیخواهد. (طارمی در برنامه نود گفت هر روز سر تمرین به من میگفتند چرا نمیروی؟ داستان آن حرفها ناشی از همین مسائل بود.) پنجشنبه شب تا دیر وقت منزل مهدی ماندیم و کلی بحث کردیم. به مهدی گفتم تو باید بروی و نباید حاشیهای ایجاد شود و مهدی میگفت اگر من را نمیخواستند زودتر میگفتند تا تصمیم بهتری بگیرم. من هیچ جا نمیروم و میمانم، فقط تمرین میکنم و همه این حرفها را هم در یک مصاحبه میزنم که مرا نمیخواهند.»
ابراهیمی، اما باقی ماجرا را این طور توضیح میدهد: «عاقبت طارمی را راضی کردم که از پرسپولیس برود. همان روزها عادل هم چندبار تماس گرفت که مهدی به نود برود، اما گفتم بگذار تکلیف معلوم شود، الان ممکن است حاشیه ایجاد شود. پیروانی شب با من تماس گرفت و دوباره تاکید کرد کاری کن تیم آسیب نبیند و حاشیه ایجاد نشود. صبح جمعه با گرشاسبی قرار گذاشتم و رفتم باشگاه که توافق نامه بنویسیم و رسما جواب الغرافه را بدهند.
آنجا همه توافقات انجام شد و مهدی هم رفته بود سرتمرین که خداحافظی کند. در مسیر تمرین به من زنگ زد که ببین اگر شد کاری کن من بمانم. گفتم مهدی، برو محترمانه از برانکو خداحافظی کن و هیچ حرفی نزن. مصاحبه هم نکن. باشگاه همان روز (جمعه) نامه توافق را برای الغرافه فرستاد و شماره حساب دادند. مهدی هم عصر آمد و نامهها و توافقات مربوط به خودش را امضا کرد. محسن ابراهیمی غروب تماس گرفت که بلیت و ویزا آماده است و دو روز دیگر میرویم. صبح شنبه از باشگاه به من زنگ زدند که بیا دفتر باشگاه.
آنجا برانکو و دستیارانش هم بودند. سیدجلال و ماهینی هم برای کارهای مالیاتی شان در باشگاه حضور داشتند. برانکو از طبقه پنجم که امور مالی است به طبقه چهارم آمد و به من گفت بیا اتاق مدیرعامل. آنجا پیروانی و دستیارها به غیر از کریم باقری حاضر بودند. برانکو به من گفت ما فکرهایمان را کرده ایم و مهدی بیاید دو ساله تمدید کند (همان زمان چند ماهی بود بحث تمدید با خود برانکو مطرح بود، اما نهایی نمیشد). به شوخی گفتم خودتان سه ماه است قرار است یکساله تمدید کنید و نهایی نشده، توقع دارید ما در دو دقیقه توافق کنیم که مهدی دو ساله تمدید کند؟
بعد گفتم آقای گرشاسبی و پیروانی از من خواسته اند مهدی بی حاشیه جدا شود و ما همه مسئولیت را گردن بگیریم. ما هم قبول کرده ایم. باشگاه با الغرافه همه توافقات را کرده و بلیت و ویزای ما هم آماده شده و به زودی میرویم. حالا اگر میخواهید به هوادار بگویید ما طارمی را دو ساله خواستیم و او نپذیرفت تا اینگونه فشاری متوجه باشگاه نشود ایرادی ندارد. ولی به خودمان رو راست بگویید.»
در ادامه، میخوانیم: «برانکو گفت: میشود کتبی بنویسید که باشگاه پیشنهاد دو ساله داده و شما نپذیرفته اید؟ گفتم خودم پرسپولیسی هستم. هر کاری که میدانید به تیم کمک میکند، بگویید تا انجام بدهم. نامه را نوشتم، تحویل دادم و برانکو هم گفت من مهدی را دوست دارم، اما به نفعش است بعد از فشار محرومیت در محیط تازهای قرار بگیرد و... از باشگاه رفتم و همان روز برانکو مصاحبه کرد که ما پیشنهاد دو ساله داده ایم و طارمی قبول نکرده.
مهدی به من زنگ زد گفت قضیه پیشنهاد دو ساله چیست که برایش توضیح دادم. خیلی ناراحت شد و گفت من که قبول کرده ام بروم چرا میخواهند مرا مقابل هواداران قرار دهند. حالا که اینطور شد صبح به قطر نمیآیم و میمانم دو ساله میبندم. خیلی با او صحبت کردم، اما قانع نشد. حق هم داشت. در آن شرایط جو کلا علیه ما بود و من فقط میگفتم حاشیه ایجاد نشود.»
این گزارش خواندنی که به قلم صمد ابراهیمی، وکیل طارمی نوشته شده، این طور به پایان میرسد: «صبح روز سفر، محسن ابراهیمی با تاکسی آمد دنبال من و با هم رفتیم فرودگاه امام. مهدی و پیمان هم قرار بود جداگانه بیایند. پیمان به من زنگ زد که مهدی میگوید یا نمیروم یا بروم با الغرافه قرارداد نمیبندم. گفتم بیایید فردوگاه، آنجا صحبت میکنیم. در CIP فرودگاه امام صحبت کردیم و مهدی قانع شد که برویم. گفتم زنگ بزن از برانکو خداحافظی کن. به اصغر نیک سیرت زنگ زد و با برانکو صحبت و خداحافظی کرد.
ظهر رسیدیم دوحه. من دو، سه روز آخر خط اصلی ام را بسته بودم و با تلفن دیگری با دوستانم در ارتباط بودم. توی فرودگاه دیدم عادل پیام داده که: «چی شد؟ انگار از مرز خارج شدی و در دسترس نیستی. طارمی میاد نود یا نه؟» من جواب دادم مهدی ایران نیست. چند روزی قطر بودیم و مهدی باز هم قرارداد نمیبست. حتی یک بار تا پای کنسل شدن قرارها هم رفت و بالاخره قبول کرد که وقتی سرمربی او را نمیخواهد باید با همین الغرافه ببندد و بست. تمام.»