امیر رضا محمودی در یادداشتی نوشت: از جمله اتفاقات مثبت در رسانه ملی ظهور چهره های جدید ورزشی و غیرورزشی بین مجریان تلویزیونی طی دو دهه اخیر است. یکی از همین نفرات عادل فردوسی پور بود که در سال 1378 با ورود به سازمان صدا و سیما و طرح ساخت برنامه نود توانست اتفاقات تازه ای را در این حیطه رقم بزند.
آنهایی که امروزه نگران خشکیدن این چشمه جوشان هستند کافیست به آرشیو برنامه خندوانه طی همین دو، سه سال اخیر سری بزنند و متوجه شوند با راه اندازه بخشی به نام "خنداننده شو" چه تعداد جوان با استعداد ظهور کرده و مردم را پای تلویزیون، از خنده روده بر کردند! اتفاقی که شاید برای خود رامبد جوان هم در نهایت به زنگ خطری تبدیل شد تا حساب کار دستش بیاید و امثال مهران غفوریان ها و بیژن بنفشه خواه ها را تحت الشعاع قرار داد.
مشابه همین اتفاق در دوران راه اندازی شبکه ورزش رخ داده است. در همین مدت شاهد هستیم گروهی از جوانان با استعداد با طرح و برنامه هایشان، چطور بین مخاطبان تلویزیونی جا باز کرده و توانسته اند به برندی برای برنامه های شبهای فوتبالی یا امثال آن تبدیل شوند. شهاب قاسمی و "عبداله روا" نمونه هایی از این دست مجریانی هستند که طی همین سالها جایگاهی خوب نزد نوجوانان و علاقمندان به فوتبال برای خود باز کرده و مخاطبان خاص خوشان را داشته باشند.
سئوال روز این است؛ گردش نخبگان ایرادی دارد که گروه "مخالفان همیشگی سیما" بلافاصله با فکر تغییر در ساختار برنامه نود، عَلَم مخالفت شان را به هوا بلند کرده اند؟ 19 سال و نیم برای یک برنامه تلویزیونی فرصت کمی نیست که رسانه ملی آن را در اختیار عادل و نود قرار داد در حالی که روند حرکتی این برنامه در سراشیبی سقوط، کاملا واضح است.