روی کاغذ فوتبال ایران در رنکینگ فیفا تیم اول آسیاست، اما در حقیقت این فوتبال ورشکسته نه تنها هیچ وجه تشابهی با فوتبال حرفهای روز دنیا ندارد بلکه با اتفاقاتی مواجه است که حتی نمونه آن را در کشورهای آماتور و جهان سومی هم نمیتوان مشاهده کرد. خانه به دوشی بازیکنان باشگاههای بزرگ و پرافتخار فوتبال ایران آن هم در روزهایی که تأمین زیرساختها اولویت اصلی بسیاری از باشگاههای بزرگ محسوب میشود، خود گویای بسیاری از واقعیتهای تلخ حاکم بر این فوتبال به اصطلاح حرفهای است. در این هفتهها کم این خبر به گوش طرفداران سرخابیهای پایتخت نخورده مبنی بر اینکه بازیکنان، زمین تمرین ندارند! خبری که باعث آبروریزی بزرگی در آستانه آغاز فصل جدید لیگ قهرمانان آسیاست و مدیریت کلان ورزش و فوتبال ایران را زیر سؤال میبرد، مدیریتی که تنها هزینه میکند...
آرسنال؛ ساخت ورزشگاه و کمپ جای خرید ستاره
این گزارش را از فاز دیگری ادامه میدهیم. در لیگ جزیره باشگاهها از میزان درآمدهای بسیار بالایی برخوردار هستند. عمده این درآمدها نیز از پخش تلویزیونی و قراردادهای کلان با شبکههای مطرح است. با اتکا به این درآمد سران باشگاهها میتوانند با قدرت کاملاً زیاد وارد فضای رقابتی شوند و ترسی از هزینه کردن نداشته باشند، اما با وجود این پشتوانه مالی و در اختیار داشتن ورزشگاههای استاندارد، بودند برخی باشگاهها که برای رسیدن به آیندهای درخشانتر ترجیح دادند با ریاضت اقتصادی از پولی که درمیآورند در راستای تقویت زیرساختها بهره ببرند تا باشگاهی قدرتمندتر در سالهای آتی داشته باشند. سال ۲۰۱۰ آرسنال برای اینکه بتواند از هایبری ۳۰ هزار نفری به ورزشگاه امارات ۶۰ هزار نفری کوچ کند نزدیک به سه سال قید خریدهای نجومی را زد و ترجیح داد با اتکا به آکادمی قدرتمند و هنر آرسن ونگر در بها دادن به جوانان، بیشتر توان مالی خود را صرف ساخت ورزشگاه و بهره برداری از آکادمی پرورش استعدادهای جدید کند. بودجهای بالغ بر ۸۰۰ میلیون پوند در کمتر از چهار سال صرف ساخت امارات و کمپ تمرینی جدید با ۲۴ زمین چمن استاندارد برای استعدادهای جوان شد. در آن سالها نه سران باشگاه نه طرفداران انتظار قهرمانی نداشتند، چون خوب میدانستند که نخریدن ستارهها زمینهساز درخشان شدن آینده این باشگاه خواهد بود.
تاتنهام؛ یک میلیارد پوند برای ورزشگاه
با گذشت چند سال حرکت آرسنالیها سرلوحه برخی از باشگاههای دیگر شد. تاتنهام رقیب دیرینه آنها در شمال لندن هم رویهای را در پیش گرفت که یک دهه قبل توپچیها در پیش گرفته بودند. از دو سال پیش مائوریسیو پوچتینو سرمربی جوان و آرژانتینی در جریان پروسهای قرار گرفت که مانع دست و دلبازی این مربی جاهطلب در مارکتینگ نقل و انتقالاتی قاره سبز میشد. تاتنهامی که بودجهای بالغ بر یک میلیارد پوند برای تقویت زیرساختهای باشگاه در نظر گرفته بود دیگر قدرت سرمایهگذاری روی ستارههای جدید را نداشت از همینرو پوچتینو با اطمینان از حمایتهای باشگاه ترجیح داد روی جوانان سرمایهگذاری کند تا باشگاه نیز با درآمدهای دو سال گذشته ورزشگاه وایت هارت لین را بکوبد تا از نو بسازد. علاوه بر این ورزشگاه، تاتنهام با الگو گرفتن از آکادمیهای مطرح جزیره از جمله ساوتهمپتون که خود پوچتینو نزدیک به سه سال در آن حضور داشت، مبلغی در حدود ۲۰۰ میلیون پوند برای تقویت آکادمی خود در ۵ سال گذشته صرف کرد تا در دو سالی که نمیتوانست وارد بازار خرید ستاره شود از جوانان دستپرورده آکادمی خود بهره ببرد.
دورتموند؛ از ورشکستگی تا غول بوندسلیگا
زنبورها در اواخر دهه اول از سده بیستویکم با بحرانهای مالی گستردهای روبهرو شدند حتی تا مرز ورشکستگی نیز پیش رفتند. دورتموند که پرطرفدارترین تیم در بوندسلیگای آلمان بود در حالی چنین بحرانی را تجربه کرد که کمتر کسی انتظار داشت چنین باشگاهی به یکباره با افت فاحش سهام روبهرو شود. آن روزها هیئتمدیره جدید باشگاه در چشماندازی ۱۰ تا ۱۵ ساله برنامهای را تدوین کرد و زنبورها بدون حضور چشمگیر در بازارهای نقل و انتقالاتی روی جوانان آکادمی خود حساب باز کردند و در کنار آن با افزایش ظرفیت ورزشگاه وست فالن به فکر درآمدزاییهای بیشتر افتادند. در این بین طرفداران این تیم که روزگاری ادعای قهرمانی اروپا داشتند با واقعیت موجود در باشگاه کنار آمده و برای سالها انتظارات خود از این تیم را به حداقل رساندند. این اتفاق باعث شد تا دورتموند از ورشکستگی نجات یافته، طی پنج سال گذشته بار دیگر به یکی از غولهای بوندسلیگا تبدیل شود و در کنار آن با معرفی پدیدههای جدید به دنیای فوتبال نزدیک به ۳۰۰ تا ۳۵۰ میلیون یورو نیز سود نصیب باشگاه کند که این اتفاق برای اولین بار در تمام ادوار باشگاه رقم میخورد.
نه مربی نه ستاره گران
این باشگاهها تنها تعداد اندک از باشگاههایی بودند که با استراتژی خاص توانستند از بحرانهای مالی عبور کنند و تبدیل به غولهای فوتبال جهان شوند. سران آشنا به علم روز مدیریت ورزشی این باشگاهها توانستند با برنامههای راهبردی هم زیرساختهای لازم برای پیشرفت را تقویت کنند هم از نظر فنی مانع سقوط بیشتر شوند تا به نقطهای برسند که طرفدارانشان انتظار دارند. مدرنترین ورزشگاهها، بهترین آکادمیهای دنیا، معرفی نسلی جدید از ستارهها که هر کدام بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون یورو ارزشگذاری شدهاند و... همگی تنها روی هنر مدیریتی بود که این روزها جای خالی آن در فوتبال باشگاهی ایران به خصوص در بین پرطرفدارترین تیمها به وضوح دیده میشود. مدیرانی که در این مقاطع بدون اینکه بخواهند ستارهای گران بخرند یا روی مربی با دستمزد بالا دست بگذارند ترجیح دادند توان مالی خود را صرف تقویت سختافزارهای موجود برای رسیدن به نقطه عطف از پیش طراحی شده کردند درست برعکس فضای این روزهای باشگاههای به اصطلاح حرفهای ایران.
ورزشگاه دارند اما...
برخلاف تبلیغات، دو باشگاه سرخابی از نظر برخورداری از اماکن تمرینی و مجموعههای ورزشی به هیچوجه شرایط نامطلوبی ندارند. استقلال از دو مجموعه تمرینی بهرهمند است، کمپ ناصر حجازی در غرب تهران و مجموعه امام رضا در جنوب غربی تهران که دو سال پیش از شهرداری تحویل گرفته شده است. در مورد پرسپولیس هم وضعیت مشابهی وجود دارد. باشگاه پرسپولیس دو ورزشگاه مجهز کاظمی و درفشیفر را در اختیار دارد که مجموعه دوم در تملک سرخپوشان است. این مجموعه در غرب تهران به تازگی مرمت نیز شده و شرایط نسبتاً مناسبی در سالنهایش دارد. ورزشگاه شهید کاظمی نیز که در زمان طاهری از سوی شهرداری به قرمزها واگذار شد، یک مجموعه مجهز و آبرومند است که حتی میتواند میزبان قرمزها در مسابقات باشد، اما با وجود در اختیار داشتن این مجموعههای مناسب مدیران دو باشگاه بدون توجه به اصول اولیه حرفهایگری در فوتبال تمام پول و درآمدی که کسب میکنند را هر سال صرف خرید مربی میلیون دلاری و بازیکنان میلیاردی میکنند تا اینکه بخواهند زمین چمن مناسبی تهیه کنند!