«سختیهای زندگی بیحکمت نیست. خیلی دوست داشتم با تیم ملی ایران قهرمان جام ملتها شوم، اما شاید حکمت خدا در این بود که علیرضا بیرانوند در این سن و سال خودش را گم نکند!» این جمله محبوبترین گلر جام ملتهای آسیا و شاید ملیپوش ایرانی باشد که در کمال صداقت بر زبان جاری شد. او آنقدر سختی یا به قول خودش بدبختی کشیده که با شکست مقابل ژاپن ناامید و افسرده نشود. شماره یک تسلیم رضای الهی است و توانسته با این باخت و نرسیدن به فینال جام ملتها هم کنار بیاید. صحبت ازعلیرضا بیرانوند است که به گواه تمام بروبچهها ذرهای غرور و نخوت در وجودش دیده نمیشود. نمونههای زیادی در فوتبال ایران بودهاند که در جوانی چهره شدند، اما در ادامه راه اسیر غرور کاذب شده و از سطح اول فوتبال ایران محو شدند. علیرضا بیرانوند، اما اینگونه نیست یا حداقل تاکنون در ورطه غرور نیفتاده است. افتاده و خاکی است و از آن گذشته به لطف داشتن مشاور یا مشاوران خوب در زندگی شخصی هم به موازات زندگی ورزشی پیشرفت کرده است.
شماره یک صحبتهای جالبتری هم داشت. در شماره قبلی بخشی از گپ و گفت نیمروزی با او را خواندید و در ادامه میتوانید مصاحبه مفصل ما با بیرانوند را بخوانید.
*زین الدین زیدان! وقتی این اسم را برای جانشینی احتمالی کارلوس کی روش دراخبارشنیدی چه احساسی پیدا کردی؟
خب راستش را بگویم اول کلی تعجب کردم. بعد که با دو، سه تا از دوستان حرف زدیم کلی خندیدیم که چگونه میشود زیدان پیشنهاد منچستریونایتد را رد میکند و سرمربی ما میشود؟ این خبر که غیرممکن است، اما آرزوی قلبی من و بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی است که روزی شاگرد زیدان شویم.
* گزینههای دیگری همچون مورینیو (!)، لوران بلان و... مطرح شد. خودت دوست داری کدامیک سرمربی تیم ملی شوند؟
به عنوان یک بازیکن هیچ نظری ندارم. من یک سرباز در خدمت تیم ملی هستم و هر کس هم سرمربی تیم ملی شود با افتخار کنارش کار میکنم. به خودم هم اجازه نمیدهم در این امور نظر بدهم یا دخالتی داشته باشم.
* (یکی از بچهها میپرسد) نیمفصل دوم را چطور میبینی؟
شرایط بسیار سخت و دشوار است. همین تراکتورسازی تبریز به اندازه دو تا تیم بازیکن دارد.
* در اردوی تیم ملی با مسعود، اشکان یا احسان در خصوص پرسپولیس و تراکتورسازی کری نمیخواندید؟
کمابیش شوخی میکردیم. وقتی اضافی تمرین میکردم مسعود (شجاعی) میپرسید که علیرضا قرار است از پرسپولیس جدا شوی و به اروپا بروی که این همه تمرین میکنی؟ من هم جواب میدادم خیالت راحت! تا آخر فصل و قهرمانی پرسپولیس هیچ جا نمیروم. انصافاً مسعود، احسان و اشکان و حتی کریم (انصاریفرد) سه کاپیتان واقعی و بازیکن بزرگتر برای ما بودند که به تیم همواره آرامش میدادند.
* شنیدیم با اشکان دژاگه هم سر ضربات کاشته و ایستگاهی کلکل داشتید.
بله ولی در تمرینات هیچ وقت مثل بازی با یمن کاشته نمیزد. من نمیدانم چطور آنجوری زد و گل هم شد. در تمرینات هم گل خوردم و هم ضربات اشکان را گرفتم و همین کریها کمک میکرد هر دو جلو برویم و...
* کدامیک از ملیپوشان بهتر از بقیه کاشته میزد؟
به نظرم رامین رضاییان بهترین کاشتهزن تیم ملی در تمرینات بود. او در تمرین هر ضربه ایستگاهی را تبدیل به گل میکرد، اما نمیدانم چرا زمان مسابقه کاشته نمیزد یا اینکه استرس داشت. احسان هم خوب ایستگاهی میزد، اما کاشتهزن اول ما اشکان بود و بعد هم سامان قدوس.
* بهترین پنالتیزن تیم ملی چه کسی بود؟
امید (ابراهیمی) و احسان (حاجصفی) خوب میزدند، اما باز هم پنالتیزن اول ما اشکان بود که پنالتی اش را در جام ملتها تبدیل به گل کرد.
* پنالتی کدامیک را در تمرینات مهار کردی؟
خیالتان راحت! پنالتی تمام بازیکنان ملیپوش را گرفتم. حالا از یکی دوتا و یکی چهارتا!
* بدترین پنالتیزن تیم چه کسی بود؟
طفلکی وحید امیری! این داداش ما (اشاره به وحید امیری) پنالتیزن نمیشود که نمیشود!
* در جام ملتهای ۲۰۱۵ و در بازی با عراق وقتی پنالتی اش را خراب کرد هم توی بغل تو گریه کرد.
بله، در استرالیا خیلی کمتجربهتر بودیم و بیشتر از این دوره احساساتی شدیم و اشک ریختیم. این بار هم گریه کردیم، اما به هر حال پس از بازی با ژاپن بیشتر خودمان را کنترل کردیم.
* ولی شنیدیم در رختکن کلی گریه کردید.
بله، گریه کردیم، اما در استرالیا خیلی خیلی دردناک حذف شدیم. جلوی عراق یک بر صفر جلو بودیم و بازی هم دست ما بود که اشتباه بنجامین ویلیامز داور استرالیایی تیم ایران را ۱۰ نفره کرد. گل خوردیم و عقب افتادیم، اما جنگیدیم و جبران کردیم تا کار به ضربات پنالتی بکشد و واقعاً عذابآور بود که با آن شرایط حذف شویم.
* هنوز هم خیلیها حرف از گل خندهداری میزنند که ما از ژاپن خوردیم. واقعاً آن لحظه شما صدای سوت از داور شنیدید یا از روی سکوها سوت زدند که بچهها توپ را رها کرده و دنبال داور دویدند؟
نه! صدای سوتی نشنیدیم. اگر هم داور سوت میزد که بازی متوقف میشد ولی متأسفانه همه اشتباهات ظرف دو، سه ثانیه رقم خورد تا آنطور گل بخوریم.
* آن گل بیشتر تقصیر محمدحسین کنعانیزادگان و مرتضی پورعلیگنجی بود که به جای تعقیب توپ یا جایگیری در محوطه جریمه خودی به طرف داور یورش بردند تا بازیکن زیرک ژاپنی پس از گرفتن توپ آن را روی دروازه ارسال کند، اما علیرضا بیرانوند نمیتوانست خروج بهتری داشته باشد.
بگذارید قشنگ برای شما و خوانندگان خبرورزشی توضیح بدهم. وقتی آن صحنه اتفاق افتاد و بچهها محوطه جریمه خودمان را رها کردند جا خوردم! فقط میلاد محمدی در هجده قدم مانده بود که او هم قد و قامت بلندی ندارد. به همین خاطر تیر یک را رها کردم و آمدم تیر دو را بگیرم ولی سانتر بازیکن ژاپن فوق العاده بود. درست جایی فرود آمد که دست من نمیرسید و روی سر همبازی اش جفت و جور شد. اگر مرتضی حداقل میماند به راحتی ضربه سر را میزد و آن خطر دفع میشد. من هنوز هم نمیدانم وقتی آمدم تیر دو چطور آن توپ خوابید و اوج نگرفت. البته حتماً بنویسید من علیرضا بیرانوند هم در گل خوردن تیم سهم داشتم. شاید یکجورهایی حواسم به توپ نبود و فکر کردم شاید داور سوت زده که همه بچهها جمع شدند.
* ولی گفتی صدای سوت نشنیدی.
هنوز هم میگویم صدای سوتی نشنیدم. از حرکت بچهها و رفتن دستهجمعی به طرف داور تصورکردم شاید داور سوت زده و خطا گرفته است.
* بعد از سوت پایان بازی کیروش چیزی به پورعلیگنجی و کنعانیزادگان نگفت؟
چیز زیادی نگفت. همه ناراحت و پکر بودیم و فقط گفت تمرکز تیم بههم خورد و... متأسفانه همان یک گل باعث شد شیرازه تیم پاشیده شود. ما نیمه دوم را خیلی خوب و باانگیزه جلوی ژاپن شروع کردیم که آن گل الکی رقم خورد.
* اگر بپذیریم محمدحسین کنعانیزادگان با تعداد کمی بازی ملی آن اشتباه بزرگ را مرتکب شود، اما از مرتضی پورعلیگنجی با این همه بازی یا احسان حاجصفی با بیش از ۱۰۰ بازی ملی بعید بود که...
من به خود مرتضی که دوست و همبازی قدیمیام است هم گفتم که چرا؟ جواب داد که فکر کردم داور سوت زده است. به هر حال یک اشتباه دستهجمعی صورت گرفت تا آب سردی بر پیکر تیم ملی پاشیده شود.
* برخی از کارشناسان معتقدند وقتی تیم کارلوس کیروش گل اول را بخورد از هم پاشیده میشود. خودت هم فکر میکنم چنین دروازهبانی هستی که خوردن گل اول روحیهات را خراب میکند.
شاید حق با شما باشد. من خودم وقتی گل میخورم شرایط برایم سختتر میشود. تا قبل از گل اول با تمرکز بالا کار میکنم و خدا را شکر معمولاً هم دروازهام بسته میماند، اما قبول دارم کمی احساسی هستیم و باید خودمان را تقویت کنیم. شما دیدید ژاپنیها ۳ بر یک از قطر عقب بودند، اما در دقیقه ۸۸ چنان ریلکس و راحت با هم پاسکاری میکردند که شگفتانگیز بود.
* سرمربی ژاپن هم بعد از هر گلی که میزدند یک تعویض میکرد و انگار کاملاً با برنامه مشخص و از قبل تعیین شده برابر ما صفآرایی کرده بودند.
برای خودمان هم عجیب بود که چرا سرمربی ژاپن بعد از هر گل تیمش تعویض میکند؟!
* به یک نکته هم باید اشاره کنیم. اینکه ما بازندههای خوبی نیستیم. نمیدانم دیدی یا نه که ژاپنیها پس از شکست مقابل قطر در فینال جام ملتهای آسیا خیلی مؤدبانه در رختکن سه متن به سه زبان ژاپنی، عربی و انگلیسی نوشته و از میزبان مسابقات تشکر کردند. آنگاه ما چه کردیم؟ ما بازنده خوبی مقابل ژاپن نبودیم و با بازیکنان حریف درگیر شدیم و دعوا راه انداختیم. این حرف را قبول داری؟
این هم برمیگردد به این موضوع که ما ایرانیها خیلی احساساتی هستیم. به سردار (آزمون) هم گفتم که وقتی ۳ بر صفر از حریف عقب هستیم چرا دعوا میکنی؟ این دعوا که به ضرر خودمان است و وقفه در بازی میاندازد. البته باید همین جا یک اعتراف هم بکنم. (کمی سکوت میکند).
* چرا سکوت کردی؟!
نمیدانم گفتن این حرف درست است یا نه ولی اگر بازی با ژاپن ۱۰ دقیقه بیشتر ادامه داشت ۲ گل دیگر هم میخوردیم، چون اصلاً تمرکز نداشتیم و فقط روی احساس داشتیم فوتبال میکردیم.
* بسیار خوب، سایت گل در جام ملتهای آسیا چالش پرتاب دست با بیرانوند را مطرح کرد و از آلیسون بکر، ادرسون و داوید دخیا دعوت کرد با تو مسابقه بدهند تا معلوم شود پرتاب دست کدامیک بیشتر است. خاطرمان هست چند سال پیش چنین بحثی هم در مورد تو و احسان حدادی پرتابگر سرشناس دیسک کشورمان مطرح شد. فکر میکنی این سه دروازهبان بزرگ لیورپول، منچسترسیتی و منچستریونایتد میتوانند با تو مسابقه پرتاب دست بدهند؟
واقعاً نمیدانم، اما فکر میکنم پرتاب دست مانوئل نویر از هر سه تا بیشتر باشد. خیلی دوست داشتم زمانی که نویر به تمرین پرسپولیس در کمپ اسپایر رفت آنجا بودم و او را از نزدیک میدیدم.
* فکر میکنی پرتاب دست تو بیشتر است یا نویر؟
حمل بر خودستایی نباشد پرتاب دست من بیشتر است، اما مانوئل نویر یک گلر بزرگ و همانطور که از بچههای پرسپولیس شنیدیم انسانی متواضع و خاکی است. این از همه چیز مهمتر است.
* نگفتی اگر با احسان حدادی مسابقه بدهید کدامیک برنده میشوید؟
به طور حتم در پرتاب دیسک احسان مرا شکست میدهد و در پرتاب توپ من برنده میشوم. توپ سبکتر از دیسک است و شک نکنید کار برای احسان حدادی که میدانم پسر بسیار گلی است سختتر خواهد شد.
* با این پرتابهای بلند نمیترسی که کتف تو آسیب ببیند؟
اتفاقاً در تمرینات تیم ملی وقتی کتف من یک مقدار درد میکرد آقای کیروش و لوپز مربی گلرهای تیم ملی مرا از پرتاب بلند توپ منع کرده بودند و اجازه چنین کاری نمیدادند. در طول مسابقات، اما قضیه فرق میکرد و آقای کیروش میگفت روی ضدحملات سعی کن از این توانایی بیشتر استفاده کنی. جالب آنکه بشار رسن گفت با همبازیانش در تیم ملی عراق قبل از بازی با ایران در خصوص پرتابهای بلند دست من حرف زده بود.
* میدانیم اینجا در استادیوم آزادی رابطه خوبی با توپجمعکنها داری و آنها هم توپها را سریعتر به تو میرسانند. در امارات هم توانستی با توپجمعکنها رابطه برقرار کنی؟
بله، توپجمعکنها همه جا هوای مرا دارند و بعد از بازی با عراق هم همگی سمت من آمدند و با هم دست دادیم و به یکدیگر خستهنباشید گفتیم.
* کارلوس کیروش قبل و بعد از بازی با عمان خیلی از تو در جمع خبرنگاران تعریف کرد، اما شنیدیم در اردو حسابی هم به تو توپیده بود! خودت توضیح میدهی؟
(با خندهای بلند) آقا هر چی از گرفتن پنالتی احمد کانو و سیوهایم جلوی عمان کیف کرده بودم آقای کیروش از دماغم درآورد! (دوباره میخندد و ادامه میدهد) قبل از بازی به من همیشه میگوید ریسکی بازی نکن. یک لحظه در بازی با عمان جلوی بازیکن حریف سرتوپ زدم که حسابی سرمربی تیم ملی را عصبانی کرد. آقای کیروش اصلاً از ریسک کردن گلرها خوشش نمیآید.
شماره یک صحبتهای جالبتری هم داشت. در شماره قبلی بخشی از گپ و گفت نیمروزی با او را خواندید و در ادامه میتوانید مصاحبه مفصل ما با بیرانوند را بخوانید.
*زین الدین زیدان! وقتی این اسم را برای جانشینی احتمالی کارلوس کی روش دراخبارشنیدی چه احساسی پیدا کردی؟
خب راستش را بگویم اول کلی تعجب کردم. بعد که با دو، سه تا از دوستان حرف زدیم کلی خندیدیم که چگونه میشود زیدان پیشنهاد منچستریونایتد را رد میکند و سرمربی ما میشود؟ این خبر که غیرممکن است، اما آرزوی قلبی من و بسیاری از فوتبالیستهای ایرانی است که روزی شاگرد زیدان شویم.
* گزینههای دیگری همچون مورینیو (!)، لوران بلان و... مطرح شد. خودت دوست داری کدامیک سرمربی تیم ملی شوند؟
به عنوان یک بازیکن هیچ نظری ندارم. من یک سرباز در خدمت تیم ملی هستم و هر کس هم سرمربی تیم ملی شود با افتخار کنارش کار میکنم. به خودم هم اجازه نمیدهم در این امور نظر بدهم یا دخالتی داشته باشم.
* (یکی از بچهها میپرسد) نیمفصل دوم را چطور میبینی؟
شرایط بسیار سخت و دشوار است. همین تراکتورسازی تبریز به اندازه دو تا تیم بازیکن دارد.
* در اردوی تیم ملی با مسعود، اشکان یا احسان در خصوص پرسپولیس و تراکتورسازی کری نمیخواندید؟
کمابیش شوخی میکردیم. وقتی اضافی تمرین میکردم مسعود (شجاعی) میپرسید که علیرضا قرار است از پرسپولیس جدا شوی و به اروپا بروی که این همه تمرین میکنی؟ من هم جواب میدادم خیالت راحت! تا آخر فصل و قهرمانی پرسپولیس هیچ جا نمیروم. انصافاً مسعود، احسان و اشکان و حتی کریم (انصاریفرد) سه کاپیتان واقعی و بازیکن بزرگتر برای ما بودند که به تیم همواره آرامش میدادند.
* شنیدیم با اشکان دژاگه هم سر ضربات کاشته و ایستگاهی کلکل داشتید.
بله ولی در تمرینات هیچ وقت مثل بازی با یمن کاشته نمیزد. من نمیدانم چطور آنجوری زد و گل هم شد. در تمرینات هم گل خوردم و هم ضربات اشکان را گرفتم و همین کریها کمک میکرد هر دو جلو برویم و...
* کدامیک از ملیپوشان بهتر از بقیه کاشته میزد؟
به نظرم رامین رضاییان بهترین کاشتهزن تیم ملی در تمرینات بود. او در تمرین هر ضربه ایستگاهی را تبدیل به گل میکرد، اما نمیدانم چرا زمان مسابقه کاشته نمیزد یا اینکه استرس داشت. احسان هم خوب ایستگاهی میزد، اما کاشتهزن اول ما اشکان بود و بعد هم سامان قدوس.
* بهترین پنالتیزن تیم ملی چه کسی بود؟
امید (ابراهیمی) و احسان (حاجصفی) خوب میزدند، اما باز هم پنالتیزن اول ما اشکان بود که پنالتی اش را در جام ملتها تبدیل به گل کرد.
* پنالتی کدامیک را در تمرینات مهار کردی؟
خیالتان راحت! پنالتی تمام بازیکنان ملیپوش را گرفتم. حالا از یکی دوتا و یکی چهارتا!
* بدترین پنالتیزن تیم چه کسی بود؟
طفلکی وحید امیری! این داداش ما (اشاره به وحید امیری) پنالتیزن نمیشود که نمیشود!
* در جام ملتهای ۲۰۱۵ و در بازی با عراق وقتی پنالتی اش را خراب کرد هم توی بغل تو گریه کرد.
بله، در استرالیا خیلی کمتجربهتر بودیم و بیشتر از این دوره احساساتی شدیم و اشک ریختیم. این بار هم گریه کردیم، اما به هر حال پس از بازی با ژاپن بیشتر خودمان را کنترل کردیم.
* ولی شنیدیم در رختکن کلی گریه کردید.
بله، گریه کردیم، اما در استرالیا خیلی خیلی دردناک حذف شدیم. جلوی عراق یک بر صفر جلو بودیم و بازی هم دست ما بود که اشتباه بنجامین ویلیامز داور استرالیایی تیم ایران را ۱۰ نفره کرد. گل خوردیم و عقب افتادیم، اما جنگیدیم و جبران کردیم تا کار به ضربات پنالتی بکشد و واقعاً عذابآور بود که با آن شرایط حذف شویم.
* هنوز هم خیلیها حرف از گل خندهداری میزنند که ما از ژاپن خوردیم. واقعاً آن لحظه شما صدای سوت از داور شنیدید یا از روی سکوها سوت زدند که بچهها توپ را رها کرده و دنبال داور دویدند؟
نه! صدای سوتی نشنیدیم. اگر هم داور سوت میزد که بازی متوقف میشد ولی متأسفانه همه اشتباهات ظرف دو، سه ثانیه رقم خورد تا آنطور گل بخوریم.
* آن گل بیشتر تقصیر محمدحسین کنعانیزادگان و مرتضی پورعلیگنجی بود که به جای تعقیب توپ یا جایگیری در محوطه جریمه خودی به طرف داور یورش بردند تا بازیکن زیرک ژاپنی پس از گرفتن توپ آن را روی دروازه ارسال کند، اما علیرضا بیرانوند نمیتوانست خروج بهتری داشته باشد.
بگذارید قشنگ برای شما و خوانندگان خبرورزشی توضیح بدهم. وقتی آن صحنه اتفاق افتاد و بچهها محوطه جریمه خودمان را رها کردند جا خوردم! فقط میلاد محمدی در هجده قدم مانده بود که او هم قد و قامت بلندی ندارد. به همین خاطر تیر یک را رها کردم و آمدم تیر دو را بگیرم ولی سانتر بازیکن ژاپن فوق العاده بود. درست جایی فرود آمد که دست من نمیرسید و روی سر همبازی اش جفت و جور شد. اگر مرتضی حداقل میماند به راحتی ضربه سر را میزد و آن خطر دفع میشد. من هنوز هم نمیدانم وقتی آمدم تیر دو چطور آن توپ خوابید و اوج نگرفت. البته حتماً بنویسید من علیرضا بیرانوند هم در گل خوردن تیم سهم داشتم. شاید یکجورهایی حواسم به توپ نبود و فکر کردم شاید داور سوت زده که همه بچهها جمع شدند.
* ولی گفتی صدای سوت نشنیدی.
هنوز هم میگویم صدای سوتی نشنیدم. از حرکت بچهها و رفتن دستهجمعی به طرف داور تصورکردم شاید داور سوت زده و خطا گرفته است.
* بعد از سوت پایان بازی کیروش چیزی به پورعلیگنجی و کنعانیزادگان نگفت؟
چیز زیادی نگفت. همه ناراحت و پکر بودیم و فقط گفت تمرکز تیم بههم خورد و... متأسفانه همان یک گل باعث شد شیرازه تیم پاشیده شود. ما نیمه دوم را خیلی خوب و باانگیزه جلوی ژاپن شروع کردیم که آن گل الکی رقم خورد.
* اگر بپذیریم محمدحسین کنعانیزادگان با تعداد کمی بازی ملی آن اشتباه بزرگ را مرتکب شود، اما از مرتضی پورعلیگنجی با این همه بازی یا احسان حاجصفی با بیش از ۱۰۰ بازی ملی بعید بود که...
من به خود مرتضی که دوست و همبازی قدیمیام است هم گفتم که چرا؟ جواب داد که فکر کردم داور سوت زده است. به هر حال یک اشتباه دستهجمعی صورت گرفت تا آب سردی بر پیکر تیم ملی پاشیده شود.
* برخی از کارشناسان معتقدند وقتی تیم کارلوس کیروش گل اول را بخورد از هم پاشیده میشود. خودت هم فکر میکنم چنین دروازهبانی هستی که خوردن گل اول روحیهات را خراب میکند.
شاید حق با شما باشد. من خودم وقتی گل میخورم شرایط برایم سختتر میشود. تا قبل از گل اول با تمرکز بالا کار میکنم و خدا را شکر معمولاً هم دروازهام بسته میماند، اما قبول دارم کمی احساسی هستیم و باید خودمان را تقویت کنیم. شما دیدید ژاپنیها ۳ بر یک از قطر عقب بودند، اما در دقیقه ۸۸ چنان ریلکس و راحت با هم پاسکاری میکردند که شگفتانگیز بود.
* سرمربی ژاپن هم بعد از هر گلی که میزدند یک تعویض میکرد و انگار کاملاً با برنامه مشخص و از قبل تعیین شده برابر ما صفآرایی کرده بودند.
برای خودمان هم عجیب بود که چرا سرمربی ژاپن بعد از هر گل تیمش تعویض میکند؟!
* به یک نکته هم باید اشاره کنیم. اینکه ما بازندههای خوبی نیستیم. نمیدانم دیدی یا نه که ژاپنیها پس از شکست مقابل قطر در فینال جام ملتهای آسیا خیلی مؤدبانه در رختکن سه متن به سه زبان ژاپنی، عربی و انگلیسی نوشته و از میزبان مسابقات تشکر کردند. آنگاه ما چه کردیم؟ ما بازنده خوبی مقابل ژاپن نبودیم و با بازیکنان حریف درگیر شدیم و دعوا راه انداختیم. این حرف را قبول داری؟
این هم برمیگردد به این موضوع که ما ایرانیها خیلی احساساتی هستیم. به سردار (آزمون) هم گفتم که وقتی ۳ بر صفر از حریف عقب هستیم چرا دعوا میکنی؟ این دعوا که به ضرر خودمان است و وقفه در بازی میاندازد. البته باید همین جا یک اعتراف هم بکنم. (کمی سکوت میکند).
* چرا سکوت کردی؟!
نمیدانم گفتن این حرف درست است یا نه ولی اگر بازی با ژاپن ۱۰ دقیقه بیشتر ادامه داشت ۲ گل دیگر هم میخوردیم، چون اصلاً تمرکز نداشتیم و فقط روی احساس داشتیم فوتبال میکردیم.
* بسیار خوب، سایت گل در جام ملتهای آسیا چالش پرتاب دست با بیرانوند را مطرح کرد و از آلیسون بکر، ادرسون و داوید دخیا دعوت کرد با تو مسابقه بدهند تا معلوم شود پرتاب دست کدامیک بیشتر است. خاطرمان هست چند سال پیش چنین بحثی هم در مورد تو و احسان حدادی پرتابگر سرشناس دیسک کشورمان مطرح شد. فکر میکنی این سه دروازهبان بزرگ لیورپول، منچسترسیتی و منچستریونایتد میتوانند با تو مسابقه پرتاب دست بدهند؟
واقعاً نمیدانم، اما فکر میکنم پرتاب دست مانوئل نویر از هر سه تا بیشتر باشد. خیلی دوست داشتم زمانی که نویر به تمرین پرسپولیس در کمپ اسپایر رفت آنجا بودم و او را از نزدیک میدیدم.
* فکر میکنی پرتاب دست تو بیشتر است یا نویر؟
حمل بر خودستایی نباشد پرتاب دست من بیشتر است، اما مانوئل نویر یک گلر بزرگ و همانطور که از بچههای پرسپولیس شنیدیم انسانی متواضع و خاکی است. این از همه چیز مهمتر است.
* نگفتی اگر با احسان حدادی مسابقه بدهید کدامیک برنده میشوید؟
به طور حتم در پرتاب دیسک احسان مرا شکست میدهد و در پرتاب توپ من برنده میشوم. توپ سبکتر از دیسک است و شک نکنید کار برای احسان حدادی که میدانم پسر بسیار گلی است سختتر خواهد شد.
* با این پرتابهای بلند نمیترسی که کتف تو آسیب ببیند؟
اتفاقاً در تمرینات تیم ملی وقتی کتف من یک مقدار درد میکرد آقای کیروش و لوپز مربی گلرهای تیم ملی مرا از پرتاب بلند توپ منع کرده بودند و اجازه چنین کاری نمیدادند. در طول مسابقات، اما قضیه فرق میکرد و آقای کیروش میگفت روی ضدحملات سعی کن از این توانایی بیشتر استفاده کنی. جالب آنکه بشار رسن گفت با همبازیانش در تیم ملی عراق قبل از بازی با ایران در خصوص پرتابهای بلند دست من حرف زده بود.
* میدانیم اینجا در استادیوم آزادی رابطه خوبی با توپجمعکنها داری و آنها هم توپها را سریعتر به تو میرسانند. در امارات هم توانستی با توپجمعکنها رابطه برقرار کنی؟
بله، توپجمعکنها همه جا هوای مرا دارند و بعد از بازی با عراق هم همگی سمت من آمدند و با هم دست دادیم و به یکدیگر خستهنباشید گفتیم.
* کارلوس کیروش قبل و بعد از بازی با عمان خیلی از تو در جمع خبرنگاران تعریف کرد، اما شنیدیم در اردو حسابی هم به تو توپیده بود! خودت توضیح میدهی؟
(با خندهای بلند) آقا هر چی از گرفتن پنالتی احمد کانو و سیوهایم جلوی عمان کیف کرده بودم آقای کیروش از دماغم درآورد! (دوباره میخندد و ادامه میدهد) قبل از بازی به من همیشه میگوید ریسکی بازی نکن. یک لحظه در بازی با عمان جلوی بازیکن حریف سرتوپ زدم که حسابی سرمربی تیم ملی را عصبانی کرد. آقای کیروش اصلاً از ریسک کردن گلرها خوشش نمیآید.
* آیا کیروش اهل تشکر کردن هم بود؟
تا دلتان بخواهد! ایشان یک روانشناس قوی و یک معلم بزرگ است. کارهای مثبت زیادی برای تکتک ما انجام داده و واقعاً با تشویقهایش ما را از لحاظ انگیزشی کمک میکرد. همه چیز در تیم کیروش سر جای خودش بود. اگر شوخی، خنده و حتی مسابقه کریخوانی دروناردویی بود به جایش خیلی هم جدی میشد. نظم و دیسیپلین در تیم ملی حرف اول و آخر را میزد. هیچکس حق نداشت یک دقیقه سر میز صبحانه، ناهار، شام یا تمرین و حرکت تیم با اتوبوس تأخیر کند. در اردوها هرگز اجازه نمیداد آدم اضافی وارد شود و تلاش میکرد همه ما در آرامش باشیم. همیشه هم برنامههای متنوعی داشت که بازیکنان در اردوهای نسبتاً طولانی فرسوده نشوند. بیلیارد، دارت و بازیهای تفریحی میگذاشت تا روحیه بچهها حفظ شود و... خلاصه آنکه استاد روانشناسی بود.
* در مورد کیروش از افعال ماضی استفاده کردی. یعنی دیگرهیچ امیدی نداری که او به ایران برگردد؟
راستش را بخواهید تقریباً همه بچههای تیم ملی میدانستند آقای کیروش رفتنی است و حتی اگر قهرمان جام ملتهای آسیا هم شویم باز او در ایران نخواهد ماند.
* علیرضا بیرانوند باز هم در پرسپولیس ماندنی شد. این در حالی بود که پس از درخشش مجدد در جام ملتها میشنیدیم که تیمهای معتبری دنبال جذب تو هستند.
راستش را بخواهید نقل و انتقالات نیمفصل اروپا یا همان پنجره نقل و انتقالات زمستانی زمانی شروع شد که ما در اردوی تیم ملی بودیم.
* به هر حال ایجنت یا واسطههای باشگاههای اروپایی در همان زمان جام ملتها سراغ بازیکنان میرفتند و...
در تیم ایران آقای کیروش چنین اجازهای نمیداد. (بازهم با خنده) حتی اجازه نمیداد یکی برای ما یک شاخه گل به هتل یا اردو بیاورد. به شدت روی این مسئله حساس بود.
* ولی شنیدیم یکی دو تیم بوندسلیگایی دنبال تو هستند. این خبرتا چه حدی صحت داشت؟
خودم هم فقط میشنیدم، اما از ترکیه، اوکراین و لیگ دسته اول انگلیس (چمپیون شیپ) پیشنهاداتی داشتم، اما تمام تمرکزم روی بازیهای تیم ملی بود. نمیخواستم به هیچ چیز دیگر غیر از موفقیت تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا فکر کنم. الان هم تصمیم گرفتم در پرسپولیس بمانم. بازی در پرسپولیس بزرگ برای من بهتر از لژیونر شدن به هر قیمتی است. افتخار میکنم عضوی ازاین تیم هستم.
* چند روز قبل فرهاد اشراقی همکار خوبمان یادداشتی نوشت با این مضمون که علیرضا بیرانوند به رغم پیشنهاداتی که داشت با از خود گذشتگی در پرسپولیس ماند تا برای سومین بار به قهرمانی این تیم کمک کند. حالا نوبتی هم باشد نوبت باشگاه پرسپولیس است که در پایان فصل جواب این فداکاری را داده و جلوی پیشرفت تو را نگیرد. نظری در این رابطه نداری؟
رابطه من با باشگاه پرسپولیس و هواداران همیشه خوب، صمیمی و صادقانه بوده است. همیشه سعی کردم جایی که بازی میکنم مثبت باشم و مطمئن باشید هر اتفاقی بخواهد برایم در آینده بیفتد با هماهنگی باشگاه پرسپولیس و اجازه طرفداران پرشور این تیم خواهد افتاد. من آدمی هستم که خیلی خوب با اتفاقات کنار میآیم. باورتان نمیشود زمان مدیریت آقای رویانیان تا نزدیکی عقد قرارداد با تیم پرسپولیس هم پیش رفتم، اما در حین مذاکره اتفاقی رخ داد که همه چیز بههم خورد. آن روز گفتم حتماً حکمتی در کار است که من الان پرسپولیسی نشوم و بعداً مشخص شد چقدر خدا دوستم داشته است. من در نفت تهران ماندم و زمانی به پرسپولیس پیوستم که یک ملیپوش بودم و از همان اول هم فیکس بازی کردم. چه بسا اگر آن مقطع پرسپولیسی میشدم با نیمکت یا سکونشینی سرنوشت من هم عوض میشد.
*در حال حاضر هم فکر میکنی لژیونر نشدن تو حکمت است؟
شک نکنید! مطمئن هستم آن اتفاق خوب به زودی برای من رخ میدهد. به قول معروف دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. خدا را چه دیدید شاید به تیمی رفتم که همه مردم و خود هواداران پرسپولیس هم از آن استقبال کنند!
* شاید مثلاً لیورپول!
نمیدانم ولی اگر قرار به رفتن باشد همانطور که گفتم با رضایت باشگاه و هواداران پرسپولیس خواهد بود.
* چرا به اوکراین نرفتی؟ شنیدیم یک میلیون دلار به تو میدادند.
(اشاره به وکیلش میکند) مصطفی سلیمانی دوست خوبم همیشه میگوید اگر میخواهی به هر قیمتی فقط لژیونر شوی نروی بهتر است. پیشنهاد اوکراین خیلی مرا وسوسه نمیکند. به خودتان چند روز پیش گفتم آرزوهای من بزرگ است و سقف ندارد.
* یعنی یک میلیون دلار پول برایت مهم نیست؟
پول مهم است، اما اسم و شرایط تیم برایم مهمتر است.
* حالا اگر قرار باشد به عنوان گلر دوم یا ذخیره به لیورپول بروی حاضری این کار را بکنی؟
بله، برای حضور در تیمهای مطرح حاضرم بروم و بجنگم. من از رقابت ترسی ندارم!
* حتی با آلیسون بکر؟!
نمیخواهم اسم بیاورم ولی وقتی اسم تیمی مثل لیورپول وسط باشد که من عاشقش هستم، حاضرم بروم و برای فیکس شدن رقابت کنم، اما اگر از تیمهای وسط جدولی لیگ انگلیس یا ۴ لیگ معتبر دیگر اروپا پیشنهاد برسد فقط حاضرم به عنوان گلر فیکس قرارداد ببندم.
* تو تنها کسی هستی که تاکنون موفق شده دو بار تندیس خبرورزشی را ببرد. در این رابطه چه صحبتی داری؟
خیلی خوشحالم و باعث افتخار من است که قدیمیترین و پرمخاطبترین روزنامه ورزشی کشور این جایزه را به من میدهد. امیدوارم در آینده با ارائه بازیهای بهتر باز هم تندیس خبرورزشی را بگیرم.
* این دو جایزه به خاطر مهار ضربه پنالتی کریستیانو رونالدو و احمد کانو است. البته ۵ کلینشیت هم در جام ملتها داشتی. حالا دیگر خودت را یک گلر پنالتیگیر میدانی؟
(با اعتماد به نفس خاصی) از قبل هم میدانستم. قبل از مهار پنالتی رونالدو! فراموش نکنید در جامحذفی دو بار نفت تهران را در ضربات پنالتی بالا بردم یا ضربه مهدی طارمی را در اوجش مهارکردم.
* رمز و راز مهارت خاص تو در مهار ضربات پنالتی رونالدو و احمد کانو چیست؟
رمز و رازی در کار نیست بلکه فقط آنالیز، آنالیز و باز هم آنالیز پنالتیزن حریف اهمیت دارد! لوپز مربی گلرهای تیم ملی همیشه قبل از مسابقات ویدئویی از نقاط قوت حریفان به من نشان میداد. ارسالها، کاشتهها و نحوه حمله به دروازه یا شوتها و همین طور پنالتی بازیکنان تیم رقیب!
* پس سردار آزمون چه کمکی به تو میکرد؟!
(به شدت میخندد) سردار که بیچارهام کرد!
* چرا؟!
داستانش مفصل است و بعداً میگویم، اما اگر منظورتان قبل از پنالتی تیم ملی عمان است که من اصلاً سردار را ندیدم! بعد از بازی متوجه شدم که قبل از ضربه پنالتی احمد کانو دوربینهای تلویزیونی یک لحظه سردار آزمون را نشان دادهاند که به دروازه ما اشاره میکند که بازیکن عمان ضربه اش را کجا میزند. من اصلاً سردار یا اشاره اش را ندیدم که بخواهم به همان سمت شیرجه بزنم. تازه بعد از پایان بازی وقتی فیلم مسابقه را دیدم متوجه اشارههای سردار شدم. من طبق آنالیز لوپز مربی گلرهایمان میدانستم که احمد کانو ضربه پنالتیاش را محکم و زمینی سمت راست من میزند و قبل از ضربه هم تصمیم خودم را گرفتم که با تمام قدرت به همان سمت شیرجه بزنم.
* چرا گفتی سردار بیچارهات کرد؟
بیخیال! (با اصرار مصطفی سلیمانی ادامه میدهد) راستش را بخواهید قبل از بازی با ژاپن ضربات پنالتی یویا اوساکو را آنالیز کرده بودیم. من و لوپزمی دانستیم کجا میزند. میدانستم سمت چپ من میزند. زمانی که داور استرالیایی پس از اصابت توپ به دست مرتضی پورعلیگنجی سمت ویدئوچک رفت تصمیم گرفته بودم با قدرت سمت چپ خودم شیرجه بزنم، اما سردار آزمون جلو آمد و گفت وسط میزند!
* جداً؟!
بله، حتی به او گفتم سردار روی مخم نرو! دوباره گفت وسط میزند و باز گفتم داداش روی مخ من نرو، بگذار کارم را بکنم.
* باز هم بیخیال نشد؟!
نه و باز گفت وسط میزند. گفتم نکن سردار! حتی به شوخی گفتم یک بار حالا دوربین تو را نشان داده و فکر کردی متخصص پنالتی شدی؟
* سردار چه گفت؟
گفت باورکن وسط میزند. وقتی هم که عقب رفت و از من دور شد باز اشاره کرد که وسط میزند! یک مقدار دودل شدم آن لحظه... بازیکن ژاپنی توپ را برداشت و همه برنامهریزی قبلیام بههم ریخت. تمرکزم را از دست دادم و برخلاف آنالیز فکر کردم مثل احمد کانو سمت راست من میزند. البته به حرف سردار هم فکر کردم و گفتم جوری شیرجه میزنم که اگر وسط هم زد توپ به پایم بخورد و... بعد از بازی به خودش هم گفتم سردار بیچارهام کردی!
* پس سردار در جام ملتها به تو در مهار ضربات پنالتی کمکی نکرد؟
نه تنها کمکی نکرد بلکه بیچارهام کرد. شاید اگر قبل از پنالتی ژاپن روی مخ من نمیرفت توپ را میگرفتم ولی قسمت این بود. البته حتماً بنویسید که سردار دوست عزیز من و بهترین مهاجم ایران و آسیاست!
* ولی کاش به حرفش گوش نمیکردی!
بله، ذهنم خراب شد. اصولاً بازیکن نباید به دروازهبان قبل از ضربه پنالتی توصیهای کند. بهترین فردی که میتواند توصیه کند همان مربی گلرهاست و بس.
* در پرسپولیس هم مشابه چنین اتفاقی برای تو افتاده است؟
بله، در بازی با سپاهان اصفهان بود که گل خوردیم!
* همان شوت عزت پورقاز؟
بله، میدانستیم عزت پرتاب اوتهای بلندی دارد. وقتی پورقاز رفت اوت بیندازد شجاع (خلیلزاده) به من گفت علیرضا جان عزیزت، جان مادرت بیا بیرون و توپ را بگیر. من میخواستم سر جایم بمانم، اما وقتی شجاع قسم داد پریدم و متأسفانه نتوانستم خوب توپ را دفع کنم که عزت هم با یک شوت غیرقابل مهار دروازه ما را باز کرد. شاید اگر توی دروازه مانده بودم توپ جلوی پای پورقاز نمیافتاد.
* محسن فروزان وقتی به خبرورزشی آمده بود به شوخی میگفت هرچه پنالتی یا شوت سمت دروازه علیرضا بیرانوند میزنند به تیر دروازه یا دو تیر دروازه میخورد، اما هرچه پنالتی به ما میزنند با خوششانسی گل میشود. اشاره اش به آن ضربه پنالتی بود که در بازی فصل گذشته پرسپولیس و پارس جنوبی به تو زد و پس از برخورد به دو تیر دروازه به بیرون رفت.
اگر پنالتی فروزان گل میشد حتم بدانید اخراج میشد!
* چرا؟
چون شاید جوری خوشحالی میکرد که داور مجبور شود به او کارت قرمز نشان بدهد، اما برای او هم دارم!
* منظورت چیست؟
بعد از آن پنالتی آقای برانکو به من قول داد در هر بازی که محسن فروزان توی گل بود و برای ما اعلام پنالتی شد پشت توپ بایستم!
* واقعاً؟ حتی جلوی تراکتورسازی؟!
بله، نقشه هم کشیدم که چه جوری پنالتی بزنم. حالا صبر کنید تا خودتان به چشم ببینید.
* بازی برگشت پرسپولیس و تراکتورسازی در تبریز برگزار میشود. فکر میکنی برانکو سر قولش بماند؟
آقای برانکو عادت ندارد زیرقولش بزند و من هم روی حرفم هستم!
* بسیار خب، سؤالات ما تقریباً به پایان رسید. ممنون از اینکه به رغم گرفتاری، تمرینات و مشغله کاری به تحریریه روزنامه ما آمدی. اگر در پایان حرف ناگفتهای داری درخدمتیم.
از همه مردم ایران در همه نقاط کشور و حتی در امارات تشکر میکنم که برای من علیرضا بیرانوند و تیم ملی سنگ تمام گذاشتند. امیدوارم بتوانم در آینده با بازیهای بهتر و کسب عنوان قهرمانی جام ملتها یا صعود به مرحله دوم جام جهانی جواب لطف و محبت هموطنان را بدهیم. از شما هم بینهایت سپاسگزارم.
تا دلتان بخواهد! ایشان یک روانشناس قوی و یک معلم بزرگ است. کارهای مثبت زیادی برای تکتک ما انجام داده و واقعاً با تشویقهایش ما را از لحاظ انگیزشی کمک میکرد. همه چیز در تیم کیروش سر جای خودش بود. اگر شوخی، خنده و حتی مسابقه کریخوانی دروناردویی بود به جایش خیلی هم جدی میشد. نظم و دیسیپلین در تیم ملی حرف اول و آخر را میزد. هیچکس حق نداشت یک دقیقه سر میز صبحانه، ناهار، شام یا تمرین و حرکت تیم با اتوبوس تأخیر کند. در اردوها هرگز اجازه نمیداد آدم اضافی وارد شود و تلاش میکرد همه ما در آرامش باشیم. همیشه هم برنامههای متنوعی داشت که بازیکنان در اردوهای نسبتاً طولانی فرسوده نشوند. بیلیارد، دارت و بازیهای تفریحی میگذاشت تا روحیه بچهها حفظ شود و... خلاصه آنکه استاد روانشناسی بود.
* در مورد کیروش از افعال ماضی استفاده کردی. یعنی دیگرهیچ امیدی نداری که او به ایران برگردد؟
راستش را بخواهید تقریباً همه بچههای تیم ملی میدانستند آقای کیروش رفتنی است و حتی اگر قهرمان جام ملتهای آسیا هم شویم باز او در ایران نخواهد ماند.
* علیرضا بیرانوند باز هم در پرسپولیس ماندنی شد. این در حالی بود که پس از درخشش مجدد در جام ملتها میشنیدیم که تیمهای معتبری دنبال جذب تو هستند.
راستش را بخواهید نقل و انتقالات نیمفصل اروپا یا همان پنجره نقل و انتقالات زمستانی زمانی شروع شد که ما در اردوی تیم ملی بودیم.
* به هر حال ایجنت یا واسطههای باشگاههای اروپایی در همان زمان جام ملتها سراغ بازیکنان میرفتند و...
در تیم ایران آقای کیروش چنین اجازهای نمیداد. (بازهم با خنده) حتی اجازه نمیداد یکی برای ما یک شاخه گل به هتل یا اردو بیاورد. به شدت روی این مسئله حساس بود.
* ولی شنیدیم یکی دو تیم بوندسلیگایی دنبال تو هستند. این خبرتا چه حدی صحت داشت؟
خودم هم فقط میشنیدم، اما از ترکیه، اوکراین و لیگ دسته اول انگلیس (چمپیون شیپ) پیشنهاداتی داشتم، اما تمام تمرکزم روی بازیهای تیم ملی بود. نمیخواستم به هیچ چیز دیگر غیر از موفقیت تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا فکر کنم. الان هم تصمیم گرفتم در پرسپولیس بمانم. بازی در پرسپولیس بزرگ برای من بهتر از لژیونر شدن به هر قیمتی است. افتخار میکنم عضوی ازاین تیم هستم.
* چند روز قبل فرهاد اشراقی همکار خوبمان یادداشتی نوشت با این مضمون که علیرضا بیرانوند به رغم پیشنهاداتی که داشت با از خود گذشتگی در پرسپولیس ماند تا برای سومین بار به قهرمانی این تیم کمک کند. حالا نوبتی هم باشد نوبت باشگاه پرسپولیس است که در پایان فصل جواب این فداکاری را داده و جلوی پیشرفت تو را نگیرد. نظری در این رابطه نداری؟
رابطه من با باشگاه پرسپولیس و هواداران همیشه خوب، صمیمی و صادقانه بوده است. همیشه سعی کردم جایی که بازی میکنم مثبت باشم و مطمئن باشید هر اتفاقی بخواهد برایم در آینده بیفتد با هماهنگی باشگاه پرسپولیس و اجازه طرفداران پرشور این تیم خواهد افتاد. من آدمی هستم که خیلی خوب با اتفاقات کنار میآیم. باورتان نمیشود زمان مدیریت آقای رویانیان تا نزدیکی عقد قرارداد با تیم پرسپولیس هم پیش رفتم، اما در حین مذاکره اتفاقی رخ داد که همه چیز بههم خورد. آن روز گفتم حتماً حکمتی در کار است که من الان پرسپولیسی نشوم و بعداً مشخص شد چقدر خدا دوستم داشته است. من در نفت تهران ماندم و زمانی به پرسپولیس پیوستم که یک ملیپوش بودم و از همان اول هم فیکس بازی کردم. چه بسا اگر آن مقطع پرسپولیسی میشدم با نیمکت یا سکونشینی سرنوشت من هم عوض میشد.
*در حال حاضر هم فکر میکنی لژیونر نشدن تو حکمت است؟
شک نکنید! مطمئن هستم آن اتفاق خوب به زودی برای من رخ میدهد. به قول معروف دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. خدا را چه دیدید شاید به تیمی رفتم که همه مردم و خود هواداران پرسپولیس هم از آن استقبال کنند!
* شاید مثلاً لیورپول!
نمیدانم ولی اگر قرار به رفتن باشد همانطور که گفتم با رضایت باشگاه و هواداران پرسپولیس خواهد بود.
* چرا به اوکراین نرفتی؟ شنیدیم یک میلیون دلار به تو میدادند.
(اشاره به وکیلش میکند) مصطفی سلیمانی دوست خوبم همیشه میگوید اگر میخواهی به هر قیمتی فقط لژیونر شوی نروی بهتر است. پیشنهاد اوکراین خیلی مرا وسوسه نمیکند. به خودتان چند روز پیش گفتم آرزوهای من بزرگ است و سقف ندارد.
* یعنی یک میلیون دلار پول برایت مهم نیست؟
پول مهم است، اما اسم و شرایط تیم برایم مهمتر است.
* حالا اگر قرار باشد به عنوان گلر دوم یا ذخیره به لیورپول بروی حاضری این کار را بکنی؟
بله، برای حضور در تیمهای مطرح حاضرم بروم و بجنگم. من از رقابت ترسی ندارم!
* حتی با آلیسون بکر؟!
نمیخواهم اسم بیاورم ولی وقتی اسم تیمی مثل لیورپول وسط باشد که من عاشقش هستم، حاضرم بروم و برای فیکس شدن رقابت کنم، اما اگر از تیمهای وسط جدولی لیگ انگلیس یا ۴ لیگ معتبر دیگر اروپا پیشنهاد برسد فقط حاضرم به عنوان گلر فیکس قرارداد ببندم.
* تو تنها کسی هستی که تاکنون موفق شده دو بار تندیس خبرورزشی را ببرد. در این رابطه چه صحبتی داری؟
خیلی خوشحالم و باعث افتخار من است که قدیمیترین و پرمخاطبترین روزنامه ورزشی کشور این جایزه را به من میدهد. امیدوارم در آینده با ارائه بازیهای بهتر باز هم تندیس خبرورزشی را بگیرم.
* این دو جایزه به خاطر مهار ضربه پنالتی کریستیانو رونالدو و احمد کانو است. البته ۵ کلینشیت هم در جام ملتها داشتی. حالا دیگر خودت را یک گلر پنالتیگیر میدانی؟
(با اعتماد به نفس خاصی) از قبل هم میدانستم. قبل از مهار پنالتی رونالدو! فراموش نکنید در جامحذفی دو بار نفت تهران را در ضربات پنالتی بالا بردم یا ضربه مهدی طارمی را در اوجش مهارکردم.
* رمز و راز مهارت خاص تو در مهار ضربات پنالتی رونالدو و احمد کانو چیست؟
رمز و رازی در کار نیست بلکه فقط آنالیز، آنالیز و باز هم آنالیز پنالتیزن حریف اهمیت دارد! لوپز مربی گلرهای تیم ملی همیشه قبل از مسابقات ویدئویی از نقاط قوت حریفان به من نشان میداد. ارسالها، کاشتهها و نحوه حمله به دروازه یا شوتها و همین طور پنالتی بازیکنان تیم رقیب!
* پس سردار آزمون چه کمکی به تو میکرد؟!
(به شدت میخندد) سردار که بیچارهام کرد!
* چرا؟!
داستانش مفصل است و بعداً میگویم، اما اگر منظورتان قبل از پنالتی تیم ملی عمان است که من اصلاً سردار را ندیدم! بعد از بازی متوجه شدم که قبل از ضربه پنالتی احمد کانو دوربینهای تلویزیونی یک لحظه سردار آزمون را نشان دادهاند که به دروازه ما اشاره میکند که بازیکن عمان ضربه اش را کجا میزند. من اصلاً سردار یا اشاره اش را ندیدم که بخواهم به همان سمت شیرجه بزنم. تازه بعد از پایان بازی وقتی فیلم مسابقه را دیدم متوجه اشارههای سردار شدم. من طبق آنالیز لوپز مربی گلرهایمان میدانستم که احمد کانو ضربه پنالتیاش را محکم و زمینی سمت راست من میزند و قبل از ضربه هم تصمیم خودم را گرفتم که با تمام قدرت به همان سمت شیرجه بزنم.
* چرا گفتی سردار بیچارهات کرد؟
بیخیال! (با اصرار مصطفی سلیمانی ادامه میدهد) راستش را بخواهید قبل از بازی با ژاپن ضربات پنالتی یویا اوساکو را آنالیز کرده بودیم. من و لوپزمی دانستیم کجا میزند. میدانستم سمت چپ من میزند. زمانی که داور استرالیایی پس از اصابت توپ به دست مرتضی پورعلیگنجی سمت ویدئوچک رفت تصمیم گرفته بودم با قدرت سمت چپ خودم شیرجه بزنم، اما سردار آزمون جلو آمد و گفت وسط میزند!
* جداً؟!
بله، حتی به او گفتم سردار روی مخم نرو! دوباره گفت وسط میزند و باز گفتم داداش روی مخ من نرو، بگذار کارم را بکنم.
* باز هم بیخیال نشد؟!
نه و باز گفت وسط میزند. گفتم نکن سردار! حتی به شوخی گفتم یک بار حالا دوربین تو را نشان داده و فکر کردی متخصص پنالتی شدی؟
* سردار چه گفت؟
گفت باورکن وسط میزند. وقتی هم که عقب رفت و از من دور شد باز اشاره کرد که وسط میزند! یک مقدار دودل شدم آن لحظه... بازیکن ژاپنی توپ را برداشت و همه برنامهریزی قبلیام بههم ریخت. تمرکزم را از دست دادم و برخلاف آنالیز فکر کردم مثل احمد کانو سمت راست من میزند. البته به حرف سردار هم فکر کردم و گفتم جوری شیرجه میزنم که اگر وسط هم زد توپ به پایم بخورد و... بعد از بازی به خودش هم گفتم سردار بیچارهام کردی!
* پس سردار در جام ملتها به تو در مهار ضربات پنالتی کمکی نکرد؟
نه تنها کمکی نکرد بلکه بیچارهام کرد. شاید اگر قبل از پنالتی ژاپن روی مخ من نمیرفت توپ را میگرفتم ولی قسمت این بود. البته حتماً بنویسید که سردار دوست عزیز من و بهترین مهاجم ایران و آسیاست!
* ولی کاش به حرفش گوش نمیکردی!
بله، ذهنم خراب شد. اصولاً بازیکن نباید به دروازهبان قبل از ضربه پنالتی توصیهای کند. بهترین فردی که میتواند توصیه کند همان مربی گلرهاست و بس.
* در پرسپولیس هم مشابه چنین اتفاقی برای تو افتاده است؟
بله، در بازی با سپاهان اصفهان بود که گل خوردیم!
* همان شوت عزت پورقاز؟
بله، میدانستیم عزت پرتاب اوتهای بلندی دارد. وقتی پورقاز رفت اوت بیندازد شجاع (خلیلزاده) به من گفت علیرضا جان عزیزت، جان مادرت بیا بیرون و توپ را بگیر. من میخواستم سر جایم بمانم، اما وقتی شجاع قسم داد پریدم و متأسفانه نتوانستم خوب توپ را دفع کنم که عزت هم با یک شوت غیرقابل مهار دروازه ما را باز کرد. شاید اگر توی دروازه مانده بودم توپ جلوی پای پورقاز نمیافتاد.
* محسن فروزان وقتی به خبرورزشی آمده بود به شوخی میگفت هرچه پنالتی یا شوت سمت دروازه علیرضا بیرانوند میزنند به تیر دروازه یا دو تیر دروازه میخورد، اما هرچه پنالتی به ما میزنند با خوششانسی گل میشود. اشاره اش به آن ضربه پنالتی بود که در بازی فصل گذشته پرسپولیس و پارس جنوبی به تو زد و پس از برخورد به دو تیر دروازه به بیرون رفت.
اگر پنالتی فروزان گل میشد حتم بدانید اخراج میشد!
* چرا؟
چون شاید جوری خوشحالی میکرد که داور مجبور شود به او کارت قرمز نشان بدهد، اما برای او هم دارم!
* منظورت چیست؟
بعد از آن پنالتی آقای برانکو به من قول داد در هر بازی که محسن فروزان توی گل بود و برای ما اعلام پنالتی شد پشت توپ بایستم!
* واقعاً؟ حتی جلوی تراکتورسازی؟!
بله، نقشه هم کشیدم که چه جوری پنالتی بزنم. حالا صبر کنید تا خودتان به چشم ببینید.
* بازی برگشت پرسپولیس و تراکتورسازی در تبریز برگزار میشود. فکر میکنی برانکو سر قولش بماند؟
آقای برانکو عادت ندارد زیرقولش بزند و من هم روی حرفم هستم!
* بسیار خب، سؤالات ما تقریباً به پایان رسید. ممنون از اینکه به رغم گرفتاری، تمرینات و مشغله کاری به تحریریه روزنامه ما آمدی. اگر در پایان حرف ناگفتهای داری درخدمتیم.
از همه مردم ایران در همه نقاط کشور و حتی در امارات تشکر میکنم که برای من علیرضا بیرانوند و تیم ملی سنگ تمام گذاشتند. امیدوارم بتوانم در آینده با بازیهای بهتر و کسب عنوان قهرمانی جام ملتها یا صعود به مرحله دوم جام جهانی جواب لطف و محبت هموطنان را بدهیم. از شما هم بینهایت سپاسگزارم.