سرمربی تراکتور سازی حالا قصه اش با اول فصل قبل فرق دارد. وقتی به پدیده خراسان رفت و کنار رضا مهاجری تیم را به دومی جدول هم رساند و بعد کنار کشید، آنروزها هنوز بودند آدمهایی که باورش نداشتند، اما حالا قصه او فرق دارد. حالا محمد تقوی، مرد سال فوتبل ایران است. امیدی برای نیمکت استقلال و آرزویی برای تیمهای دیگر. محمد تقوی، اما از چیزهای دیگری سخن میگوید. از اینکه چقدر برایش مهم است که کارش را در تبریز به سرانجامی مطلوب برساند. از اینکه دغدغههای فنی اش برایش مهمتر از هر چیز دیگری هستند و از اینکه فوتبال را چقدر عاشقانه دوست دارد.
در ادامه صحبتهای محمد تقوی را میخوانید:
* فضای کار در فوتبال ایران چطور است، در این مدت توقعتان برآورده شده؟ البته شما مدت زمان کوتاهی سال گذشته در مشهد کار کرده بودید و شناخت نسبی از این فضا داشتید.
برای کار کردن در فوتبال نباید منتظر باشید که همه چیز فراهم باشد. طبیعی است که یک ضعفهایی وجود دارد، اما با توجه به اینکه امسال بخش خصوصی وارد شده و آقای زنوزی مالکیت تراکتورسازی را برعهده گرفته و سرمایه گذاری سنگینی کرده و بازیکنان بزرگ را جذب و مدیر فوتبالی مثل اسدی را به این تیم آورده است، واقعا میتوانم به عنوان یک نکته مثبت به این موضوع اشاره کنم که هیچ دغدغهای خارج از زمین به عنوان مسئول کادرفنی ندارم. اما سال گذشته در مقطعی که در پدیده بودم، به عینه میدیدم که مشکلات بیرونی زیادی وجود دارد که روی مسائل فنی هم تاثیرگذار است، اما در تبریز خوشبختانه این گونه نیست و از این لحاظ تراکتورسازی نسبت به سایر باشگاهها شرایط متفاوتی دارد. به جرات میگویم در تیم ما هیچ موضوع بیرونی روی مسائل فنی و داخل زمین تاثیر نگذاشته و تمرکزمان کامل روی مسائل فنی هست. شاید من خوش شانس بودم در شرایطی به فوتبال ایران بازگشتم که مالک و مدیریت تیم کار خود را به درستی انجام میدهند و فرصت مناسبی هست تا بتوان با حداکثر توان به مسائل فنی فکر کرده و کار انجام داد. از سوی دیگر بازیکنان بزرگ و حرفهای در تیم هستند که باعث شده تا با خیال راحت کارم را انجام دهم.
* از بازی با پدیده هدایت تراکتورسازی را برعهده گرفتید و با چشم برهم زدنی، نیم فصل از لیگ برتر گذشت. خود شما به آنچه که در این مدت مدنظرتان بود، رسیده اید؟
از همان زمان که مسئولیت فنی تیم به عنوان نفر اول کادرفنی به بنده رسید، به بچهها گفتم که لیگ برای ما از امروز تازه آغاز شده و به ۶ هفته گذشته کاری نداریم. از بازی پدیده به آنچه که میخواستیم رسیده ایم و از حالا به بعد باید به دنبال آن باشیم که ناکامی ۶ هفته اول و امتیازاتی که از دست داده ایم را جبران کنیم. البته ناکامی آن دوران طبیعی بود، چون تازه تیم شکل گرفته بود و کادرفنی شناختی از بازیکنان نداشت و به همین دلیل امتیازات زیادی از دست رفت. اما الان وقت آن است که آرام آرام به فکر جبران امتیازات هفتههای ابتدایی هم باشیم.
* در این سالها دورادور فوتبال ایران را تحلیل میکردید و در جریان امور فوتبال داخلی بودید. فکر میکردید یک روز سرمربی پرشورها شوید یا اینکه دست تقدیر باعث شد به تبریز برسید؟
وقتی از روز اول به انگلیس رفتم؛ هدفم این بود که فوتبال یاد بگیرم و برگردم. اول فکر میکردم که این اتفاق ۶ هفته طول میکشد، اما ۱۴ سال طول کشید. به قول انگلیسیها غیرممکن هم ممکن است و هرچیزی امکان دارد اتفاق بیفتد. من رفته بودم مدرک مربیگری بگیرم، اما دیدم باید فوتبال یاد بگیرم و کسی با مدرک گرفتن فوتبال یاد نمیگیرد. همین موضوع باعث شد تا از صفر شروع کنم و نگاهم را به فوتبال تغییر دهم. الان هم ادعا نمیکنم که نگاهم با دیگران متفاوت است بلکه میگویم از روزی که رفتم درهای جدیدی به روی من باز شد؛ موضوعاتی که اگر میماندم هرگز با آنها نمیشدم. شاید این موضوعات مثبت یا منفی باشد، اما در هر صورت متفاوت بود.
* کار با جان توشاک چطور بود و چرا وی موفق نبود و تا این اندازه زود ایران را ترک کرد؟
من یک هفته بیشتر در کنار او نبودم. اینکه او کارنامه پرباری داشت در آن شکی نیست و او پرافتخارترین مربی بود که وارد ایران شده بود. نمیتوانیم بگویم توشاک در تراکتورسازی موفق نبود، شاید زمان کافی در اختیارش نبود و شاید فرهنگی که انتظار داشت در ایران به یک شکل دیگر بود و یا با توجه به شرایط سنی، مطابقت پذیری اش با شرایط کاهش پیدا کرده و در هر حال طرفین به این نتیجه رسیدند که با هم قطع همکاری کنند. البته توشاک برخی مواقع از شرایط ابراز ناراحتی میکرد و میگفت: چیزهایی را اینجا میبینم که در هیچ جای دنیا ندیدم و همین موضوع یک نکته منفی بود و برخی موارد او را اذیت میکرد که باعث شد تا او از ایران برود.
* به نظر شما سن و سال در مربیگری نقش مهمی ایفا میکند؟ شاید توشاک به این دلیل خیلی زود تبریز را ترک کرد.
در فوتبال اروپا یک مربی بیشتر از یک دهه نمیتواند موفق باشد. شاید یکی مثل فرگوسن بیشتر از یک دهه درخشید، اما او هر ۴ سال یک بار دستیاران فنی اش را تغییر میداد. یا یکی مثل ونگر بیشتر از اینکه مربی باشد، سازنده بود و آرسنال را از نو ساخت. او هم بیشتر یک مدیر بود تا مربی. الان به طور مثال دهه مورینیو تمام شده و او سخت نتیجه میگیرد هرچند که امثال گواردیولا را هم داریم که زیرکی خاصی دارد و به همی دلیل فعلا نتایج موفقیت آمیزی میگیرد.
* اما در همین فوتبال ایران مربیانی مثل قلعه نویی را داریم که بیشتر از ده سال نتیجه گرفته اند.
متاسفانه تفکرات جدیدی به فوتبال ایران اضافه نشده و منابع آن محدود است. فوتبال ژاپن را ببینید که بواسطه امثال زیکو، هولیه و ... تفکرات جدیدی را وارد کرد و موفق هم بود، اما ما در فوتبال ایران در حال درجا زدن هستیم. قصد توهین به هیچ مربی را نداریم، اما فکر میکنم منابع فوتبال ما محدود است و همین باعث میشود تا مربیان ایرانی بر اساس نبوغ خود تیمها را راهبری کرده و بعضا نتیجه بگیرند.
* اما در همین فوتبال شخصی مثل کی روش را داریم که در این سالها همه را عاصی کرده است.
چرا عاصی کرده؟! او کار حرفهای اش را به صورت درست انجام میدهد و موفق هم بوده است. من بحث شخص نمیکنم. الان درباره سرمربی تیم ملی صحبت میکنیم! بی انصافی هست اگر بخواهیم کارهایی که کی روش برای فوتبال ایران کرده هست را نادیده بگیرم، اماای کاش کارهای او ادامه دار میبود و در کنارش آکادمیهای ما نیز همین روند را ادامه میدادند.
* درست میگویید، اما از یک مقطعی به بعد دیگر خود کی روش با فوتبال ایران همکاری نکرد.
شاید به او اجازه ندادند و شاید هم ما نخواستیم!
* الان هم که تیم ملی ما از باشگاههای مستقل هست و خیلی ارتباطی بین لیگ و تیم ملی وجود ندارد و شاید همین موضوع عاملی شده تا تیم ملی ایران در تورنمنتهای مختلف در این چند سال موفق عمل نکند.
انگلیس هم مدتی به این شکل بود و هیچ وقت هم تیم ملی این کشور نتیجه نمیگرفت. اما الان باید شاهد پیشرفت روز افزون فوتبال ملی انگلیس باشیم، چون در این کشور به این نتیجه رسیده اند که باشگاهها در کنار تیم ملی کار کنند. چند وقت پیش بینی کرده بودم که در آینده فوتبال انگلیس را ببینید که به چه سطحی از پیشرفت خواهد رسید. در اینجا هم اگر پیشرفت میخواهیم باید به این حد از تفاهم برسیم. کی روش به عنوان یک حرفهای به فوتبال ما آمده، اما آن ساختار حرفهای در فوتبال ایران وجود ندارد و نمیتوان منکر این موضوع شد.
* تیم ملی ایران میتواند در جام ملتها آسیا موفق باشد؟
فکر میکنم شانس زیادی دارد، اما اگر هم موفق نشود نباید ناراحت شد، چون مهم جام جهانی و حضور موفق در این رقابت اهمیت دارد.
* از دعوای آقای اسدی مدیر تراکتورسازی و کی روش حتما خبر دارید. دعوایی که در نهایت منجر به جدایی اسدی از فدراسیون فوتبال شد.
آقای اسدی از دوستان بنده به شمار میروند. واقعا وقتی با او کار میکنم لذت میبرم، چون وی از جنس فوتبال محسوب میشود. او دعوایی با کی روش نداشت. اسدی نگاه فوتبالی داشت که شاید با نگاه کی روش متفاوت بود. وقتی در کنار او مینشینم و صحبت کنم به نگاه فوتبالی وی پی میبرم. شاید او تنها مدیری باشد که سابقه ملی و فوتبالی دارد. از همه مهمتر اینکه او به واسطه اینکه پزشک ست، نگاه و شناخت اجتماعی و رفتاری درستی دارد که همه اینها برای یک مدیر فاکتور مثبتی به شمار میرود و به شخصه از کار با وی خوشحالم.
* اما بیانیهها و دعواهایی که کی روش با مدیرفعلی تراکتورسازی داشت، از نقطه عطفهای جنجالهایی بود که کی روش در فوتبال ایران راه انداخت. مار و عقرب و ... در دعوای این دو نفر وارد ادبیات فوتبالی ایران شد.
وقتی دو نفر با هم اختلاف دارند دلیلی بر این نیست که یکی از آنها بد باشد و باید گفت که آنها نگاه خاص خود را دارند. به شخصه از نزدیک با اسدی کار میکنم و با توجه به اینکه پرویز دهداری استاد ما بود، نگاه مشابهی به یکدیگر داریم و از همکاری با او خوشحالم
* دوباره به فوتبال تبریز برسیم؛ سرحد نگاهتون با تراکتورسازی تا کجاست؟ به قهرمانی هم فکر میکنید؟
مهمترین موضوع این است که منطقی باشیم، اما بلندپروازانه هم فکر کنیم. نمیتوانیم بگوییم که فقط ما میخواهیم قهرمان شویم بلکه همه تیمها همین هدف را دارند، اما به تدریج تیمی که در طول فصل ثبات بیشتری دارد میتواند به فکر قهرمانی باشد. در شراط حاضر فکر میکنم تراکتور هم میتواند به سهمیه نگاهی داشته باشد و هم به قهرمانی، در غیر این صورت هر نتیجهای برای تیم یک ناکامی محسوب میشود.
* خارجیهایی که از تراکتورسازی رفتند، در قراردادشان حق فسخ وجود داشت؟
به هیچ وجه چنین چیزی نبود و این موضوع را تکذیب میکنم و قرارداشان هم حرفهای بود.
* پس چرا آنها از تیم جدا شدند؟ استوکس خوب گل میزد و قراردادش را ۴ ساله تمدید کرده بود.
این موضوع در حیطه من نیست. یکسری مشکلات بود که خودشان باید پاسخگو باشند. استوکس مشکل خانوادگی داشت و چند بار هم با من صحبت کرد و سعی کردم کمکش کنم. هنوز هم پرونده او بسته نشده و ممکن است با رفع مشکلش دوباره برگردد. باشگاه سعی میکند موضوع را به صورت دوستانه حل کند، اما این حق را برای خود قائل هست تا به فیفا شکایت کند و آنها هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
* الان برخی هواداران نگران سرنوشت شجاعی، حاج صفی و دژاگه هستند.
آنها حرفه ایتر از این حرفها هستند. درست است که خارجیهایی که جدا شدند هم حرفهای بودند، اما از لحاظ رفتار حرفه ای، ملی پوشانی که داریم به هیچ وجه قابل قیاس با آنهایی که رفتند نیستند.
* یک عده میگویند کارتان در تراکتورسازی آسان است، چون نصف تیم ملی در این تیم حضور دارد.
شاید حق داشته باشند! اما واقعا هیچ کاری راحت نیست. خوشحالم چنین بازیکنانی دارم؛ بازیکنانی که کار من را در تا حدودی راحت کرده اند، چون تفکر حرفهای آنها روی تیم تاثیر مثبت میگذارد. اما خودتان هم میدانید که کار کردن با ستارهها به همین راحتی نیست!
* پیوستن طارمی و احمدزاده به تراکتورسازی چقدر صحت دارد؟
تا زمانی که بازی آخر نیم فصل اول را انجام ندهیم به هیچ چیز و هیچ بازیکنی فکر نمیکنیم.
* بازی با پرسپولیس اتفاقات خوبی در ورزشگاه رخ نداد. از کل کلهای توهین آمیز تا باز کردن پرچم ژاپن. البته مشخص شد گلی که زده بودید هم درست بود.
گل درست بود، اما داور صحیح تشخیص نداد و من به نظر داور احترام میگذارم و به مسائل داوری زیاد ورود نمیکنم، اما درباره جو استادیوم باید عنوان کنم که نمیتوان جو را یک روزه تغییر داد، اما به جرات میگویم تنش و جنجال کمتری را در ورزشگاه شاهد بودیم.
* لطفا با صداقت پاسخ میدهید که آیا قبل از دیدار فینال لیگ قهرمانان، پرچم ژاپن را در ورزشگاه یادگار امام دیده بودید؟
من قبل از بازی پرسپولیس و کاشیما هم پرچم ژاپن را دیده بودم.
* پس واقعت به خاطر سوگیتا این پرچم را هواداران به ورزشگاه میآورند؟
اگر به خاطر سوگیتا باشد که عالی هست و اگر هم نباشد آن را محکوم میکنم. اما این کریها جزیی از فوتبال است و نباید روی آن حساس شد! الان تراکتورسازی در فوتبال ایران به یک قطب تبدیل شده است و نمیتوان این تیم را نادیده گرفت. چه بخواهیم چه نخواهیم این تیم بدون تردید پرطرفدارترین تیم ایران هست و نادیده گرفتنش یک مقدار توهین به هواداران این به شمار میرود و باید به این تیم احترام گذاشت.
* به استقلال و سرمربیگری در این تیم فکر میکنید؟ شاید هنوز عدهای حسرت فصل گذشته را بخورند که شرایط برای همکاری تان با این تیم فراهم نشد.
پاسخ شما فقط یک جمله هست. من مسئول فنی تراکتورسازی هستم و درباره هیچ تیم دیگری صحبت نمیکنم.
در ادامه صحبتهای محمد تقوی را میخوانید:
* فضای کار در فوتبال ایران چطور است، در این مدت توقعتان برآورده شده؟ البته شما مدت زمان کوتاهی سال گذشته در مشهد کار کرده بودید و شناخت نسبی از این فضا داشتید.
برای کار کردن در فوتبال نباید منتظر باشید که همه چیز فراهم باشد. طبیعی است که یک ضعفهایی وجود دارد، اما با توجه به اینکه امسال بخش خصوصی وارد شده و آقای زنوزی مالکیت تراکتورسازی را برعهده گرفته و سرمایه گذاری سنگینی کرده و بازیکنان بزرگ را جذب و مدیر فوتبالی مثل اسدی را به این تیم آورده است، واقعا میتوانم به عنوان یک نکته مثبت به این موضوع اشاره کنم که هیچ دغدغهای خارج از زمین به عنوان مسئول کادرفنی ندارم. اما سال گذشته در مقطعی که در پدیده بودم، به عینه میدیدم که مشکلات بیرونی زیادی وجود دارد که روی مسائل فنی هم تاثیرگذار است، اما در تبریز خوشبختانه این گونه نیست و از این لحاظ تراکتورسازی نسبت به سایر باشگاهها شرایط متفاوتی دارد. به جرات میگویم در تیم ما هیچ موضوع بیرونی روی مسائل فنی و داخل زمین تاثیر نگذاشته و تمرکزمان کامل روی مسائل فنی هست. شاید من خوش شانس بودم در شرایطی به فوتبال ایران بازگشتم که مالک و مدیریت تیم کار خود را به درستی انجام میدهند و فرصت مناسبی هست تا بتوان با حداکثر توان به مسائل فنی فکر کرده و کار انجام داد. از سوی دیگر بازیکنان بزرگ و حرفهای در تیم هستند که باعث شده تا با خیال راحت کارم را انجام دهم.
* از بازی با پدیده هدایت تراکتورسازی را برعهده گرفتید و با چشم برهم زدنی، نیم فصل از لیگ برتر گذشت. خود شما به آنچه که در این مدت مدنظرتان بود، رسیده اید؟
از همان زمان که مسئولیت فنی تیم به عنوان نفر اول کادرفنی به بنده رسید، به بچهها گفتم که لیگ برای ما از امروز تازه آغاز شده و به ۶ هفته گذشته کاری نداریم. از بازی پدیده به آنچه که میخواستیم رسیده ایم و از حالا به بعد باید به دنبال آن باشیم که ناکامی ۶ هفته اول و امتیازاتی که از دست داده ایم را جبران کنیم. البته ناکامی آن دوران طبیعی بود، چون تازه تیم شکل گرفته بود و کادرفنی شناختی از بازیکنان نداشت و به همین دلیل امتیازات زیادی از دست رفت. اما الان وقت آن است که آرام آرام به فکر جبران امتیازات هفتههای ابتدایی هم باشیم.
* در این سالها دورادور فوتبال ایران را تحلیل میکردید و در جریان امور فوتبال داخلی بودید. فکر میکردید یک روز سرمربی پرشورها شوید یا اینکه دست تقدیر باعث شد به تبریز برسید؟
وقتی از روز اول به انگلیس رفتم؛ هدفم این بود که فوتبال یاد بگیرم و برگردم. اول فکر میکردم که این اتفاق ۶ هفته طول میکشد، اما ۱۴ سال طول کشید. به قول انگلیسیها غیرممکن هم ممکن است و هرچیزی امکان دارد اتفاق بیفتد. من رفته بودم مدرک مربیگری بگیرم، اما دیدم باید فوتبال یاد بگیرم و کسی با مدرک گرفتن فوتبال یاد نمیگیرد. همین موضوع باعث شد تا از صفر شروع کنم و نگاهم را به فوتبال تغییر دهم. الان هم ادعا نمیکنم که نگاهم با دیگران متفاوت است بلکه میگویم از روزی که رفتم درهای جدیدی به روی من باز شد؛ موضوعاتی که اگر میماندم هرگز با آنها نمیشدم. شاید این موضوعات مثبت یا منفی باشد، اما در هر صورت متفاوت بود.
* کار با جان توشاک چطور بود و چرا وی موفق نبود و تا این اندازه زود ایران را ترک کرد؟
من یک هفته بیشتر در کنار او نبودم. اینکه او کارنامه پرباری داشت در آن شکی نیست و او پرافتخارترین مربی بود که وارد ایران شده بود. نمیتوانیم بگویم توشاک در تراکتورسازی موفق نبود، شاید زمان کافی در اختیارش نبود و شاید فرهنگی که انتظار داشت در ایران به یک شکل دیگر بود و یا با توجه به شرایط سنی، مطابقت پذیری اش با شرایط کاهش پیدا کرده و در هر حال طرفین به این نتیجه رسیدند که با هم قطع همکاری کنند. البته توشاک برخی مواقع از شرایط ابراز ناراحتی میکرد و میگفت: چیزهایی را اینجا میبینم که در هیچ جای دنیا ندیدم و همین موضوع یک نکته منفی بود و برخی موارد او را اذیت میکرد که باعث شد تا او از ایران برود.
* به نظر شما سن و سال در مربیگری نقش مهمی ایفا میکند؟ شاید توشاک به این دلیل خیلی زود تبریز را ترک کرد.
در فوتبال اروپا یک مربی بیشتر از یک دهه نمیتواند موفق باشد. شاید یکی مثل فرگوسن بیشتر از یک دهه درخشید، اما او هر ۴ سال یک بار دستیاران فنی اش را تغییر میداد. یا یکی مثل ونگر بیشتر از اینکه مربی باشد، سازنده بود و آرسنال را از نو ساخت. او هم بیشتر یک مدیر بود تا مربی. الان به طور مثال دهه مورینیو تمام شده و او سخت نتیجه میگیرد هرچند که امثال گواردیولا را هم داریم که زیرکی خاصی دارد و به همی دلیل فعلا نتایج موفقیت آمیزی میگیرد.
* اما در همین فوتبال ایران مربیانی مثل قلعه نویی را داریم که بیشتر از ده سال نتیجه گرفته اند.
متاسفانه تفکرات جدیدی به فوتبال ایران اضافه نشده و منابع آن محدود است. فوتبال ژاپن را ببینید که بواسطه امثال زیکو، هولیه و ... تفکرات جدیدی را وارد کرد و موفق هم بود، اما ما در فوتبال ایران در حال درجا زدن هستیم. قصد توهین به هیچ مربی را نداریم، اما فکر میکنم منابع فوتبال ما محدود است و همین باعث میشود تا مربیان ایرانی بر اساس نبوغ خود تیمها را راهبری کرده و بعضا نتیجه بگیرند.
* اما در همین فوتبال شخصی مثل کی روش را داریم که در این سالها همه را عاصی کرده است.
چرا عاصی کرده؟! او کار حرفهای اش را به صورت درست انجام میدهد و موفق هم بوده است. من بحث شخص نمیکنم. الان درباره سرمربی تیم ملی صحبت میکنیم! بی انصافی هست اگر بخواهیم کارهایی که کی روش برای فوتبال ایران کرده هست را نادیده بگیرم، اماای کاش کارهای او ادامه دار میبود و در کنارش آکادمیهای ما نیز همین روند را ادامه میدادند.
* درست میگویید، اما از یک مقطعی به بعد دیگر خود کی روش با فوتبال ایران همکاری نکرد.
شاید به او اجازه ندادند و شاید هم ما نخواستیم!
* الان هم که تیم ملی ما از باشگاههای مستقل هست و خیلی ارتباطی بین لیگ و تیم ملی وجود ندارد و شاید همین موضوع عاملی شده تا تیم ملی ایران در تورنمنتهای مختلف در این چند سال موفق عمل نکند.
انگلیس هم مدتی به این شکل بود و هیچ وقت هم تیم ملی این کشور نتیجه نمیگرفت. اما الان باید شاهد پیشرفت روز افزون فوتبال ملی انگلیس باشیم، چون در این کشور به این نتیجه رسیده اند که باشگاهها در کنار تیم ملی کار کنند. چند وقت پیش بینی کرده بودم که در آینده فوتبال انگلیس را ببینید که به چه سطحی از پیشرفت خواهد رسید. در اینجا هم اگر پیشرفت میخواهیم باید به این حد از تفاهم برسیم. کی روش به عنوان یک حرفهای به فوتبال ما آمده، اما آن ساختار حرفهای در فوتبال ایران وجود ندارد و نمیتوان منکر این موضوع شد.
* تیم ملی ایران میتواند در جام ملتها آسیا موفق باشد؟
فکر میکنم شانس زیادی دارد، اما اگر هم موفق نشود نباید ناراحت شد، چون مهم جام جهانی و حضور موفق در این رقابت اهمیت دارد.
* از دعوای آقای اسدی مدیر تراکتورسازی و کی روش حتما خبر دارید. دعوایی که در نهایت منجر به جدایی اسدی از فدراسیون فوتبال شد.
آقای اسدی از دوستان بنده به شمار میروند. واقعا وقتی با او کار میکنم لذت میبرم، چون وی از جنس فوتبال محسوب میشود. او دعوایی با کی روش نداشت. اسدی نگاه فوتبالی داشت که شاید با نگاه کی روش متفاوت بود. وقتی در کنار او مینشینم و صحبت کنم به نگاه فوتبالی وی پی میبرم. شاید او تنها مدیری باشد که سابقه ملی و فوتبالی دارد. از همه مهمتر اینکه او به واسطه اینکه پزشک ست، نگاه و شناخت اجتماعی و رفتاری درستی دارد که همه اینها برای یک مدیر فاکتور مثبتی به شمار میرود و به شخصه از کار با وی خوشحالم.
* اما بیانیهها و دعواهایی که کی روش با مدیرفعلی تراکتورسازی داشت، از نقطه عطفهای جنجالهایی بود که کی روش در فوتبال ایران راه انداخت. مار و عقرب و ... در دعوای این دو نفر وارد ادبیات فوتبالی ایران شد.
وقتی دو نفر با هم اختلاف دارند دلیلی بر این نیست که یکی از آنها بد باشد و باید گفت که آنها نگاه خاص خود را دارند. به شخصه از نزدیک با اسدی کار میکنم و با توجه به اینکه پرویز دهداری استاد ما بود، نگاه مشابهی به یکدیگر داریم و از همکاری با او خوشحالم
* دوباره به فوتبال تبریز برسیم؛ سرحد نگاهتون با تراکتورسازی تا کجاست؟ به قهرمانی هم فکر میکنید؟
مهمترین موضوع این است که منطقی باشیم، اما بلندپروازانه هم فکر کنیم. نمیتوانیم بگوییم که فقط ما میخواهیم قهرمان شویم بلکه همه تیمها همین هدف را دارند، اما به تدریج تیمی که در طول فصل ثبات بیشتری دارد میتواند به فکر قهرمانی باشد. در شراط حاضر فکر میکنم تراکتور هم میتواند به سهمیه نگاهی داشته باشد و هم به قهرمانی، در غیر این صورت هر نتیجهای برای تیم یک ناکامی محسوب میشود.
* خارجیهایی که از تراکتورسازی رفتند، در قراردادشان حق فسخ وجود داشت؟
به هیچ وجه چنین چیزی نبود و این موضوع را تکذیب میکنم و قرارداشان هم حرفهای بود.
* پس چرا آنها از تیم جدا شدند؟ استوکس خوب گل میزد و قراردادش را ۴ ساله تمدید کرده بود.
این موضوع در حیطه من نیست. یکسری مشکلات بود که خودشان باید پاسخگو باشند. استوکس مشکل خانوادگی داشت و چند بار هم با من صحبت کرد و سعی کردم کمکش کنم. هنوز هم پرونده او بسته نشده و ممکن است با رفع مشکلش دوباره برگردد. باشگاه سعی میکند موضوع را به صورت دوستانه حل کند، اما این حق را برای خود قائل هست تا به فیفا شکایت کند و آنها هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
* الان برخی هواداران نگران سرنوشت شجاعی، حاج صفی و دژاگه هستند.
آنها حرفه ایتر از این حرفها هستند. درست است که خارجیهایی که جدا شدند هم حرفهای بودند، اما از لحاظ رفتار حرفه ای، ملی پوشانی که داریم به هیچ وجه قابل قیاس با آنهایی که رفتند نیستند.
* یک عده میگویند کارتان در تراکتورسازی آسان است، چون نصف تیم ملی در این تیم حضور دارد.
شاید حق داشته باشند! اما واقعا هیچ کاری راحت نیست. خوشحالم چنین بازیکنانی دارم؛ بازیکنانی که کار من را در تا حدودی راحت کرده اند، چون تفکر حرفهای آنها روی تیم تاثیر مثبت میگذارد. اما خودتان هم میدانید که کار کردن با ستارهها به همین راحتی نیست!
* پیوستن طارمی و احمدزاده به تراکتورسازی چقدر صحت دارد؟
تا زمانی که بازی آخر نیم فصل اول را انجام ندهیم به هیچ چیز و هیچ بازیکنی فکر نمیکنیم.
* بازی با پرسپولیس اتفاقات خوبی در ورزشگاه رخ نداد. از کل کلهای توهین آمیز تا باز کردن پرچم ژاپن. البته مشخص شد گلی که زده بودید هم درست بود.
گل درست بود، اما داور صحیح تشخیص نداد و من به نظر داور احترام میگذارم و به مسائل داوری زیاد ورود نمیکنم، اما درباره جو استادیوم باید عنوان کنم که نمیتوان جو را یک روزه تغییر داد، اما به جرات میگویم تنش و جنجال کمتری را در ورزشگاه شاهد بودیم.
* لطفا با صداقت پاسخ میدهید که آیا قبل از دیدار فینال لیگ قهرمانان، پرچم ژاپن را در ورزشگاه یادگار امام دیده بودید؟
من قبل از بازی پرسپولیس و کاشیما هم پرچم ژاپن را دیده بودم.
* پس واقعت به خاطر سوگیتا این پرچم را هواداران به ورزشگاه میآورند؟
اگر به خاطر سوگیتا باشد که عالی هست و اگر هم نباشد آن را محکوم میکنم. اما این کریها جزیی از فوتبال است و نباید روی آن حساس شد! الان تراکتورسازی در فوتبال ایران به یک قطب تبدیل شده است و نمیتوان این تیم را نادیده گرفت. چه بخواهیم چه نخواهیم این تیم بدون تردید پرطرفدارترین تیم ایران هست و نادیده گرفتنش یک مقدار توهین به هواداران این به شمار میرود و باید به این تیم احترام گذاشت.
* به استقلال و سرمربیگری در این تیم فکر میکنید؟ شاید هنوز عدهای حسرت فصل گذشته را بخورند که شرایط برای همکاری تان با این تیم فراهم نشد.
پاسخ شما فقط یک جمله هست. من مسئول فنی تراکتورسازی هستم و درباره هیچ تیم دیگری صحبت نمیکنم.