موج جدیدی پس از جام جهانی شروع است. گزاره هایی تند از طرف مربیان و کارشناسان و عده ای از طرفداران. "آقای کی روش این سبک دفاعی لعنتی را بنداز تو سطل آشغال"، "تعداد پاس صفر، شوت صفر، دریبل صفر، تکل صدتا، این چه فوتبالی است!" ، "قبل از دیدن بازی ایران کی روش حتما مسواک تان را بزنید چون بدون شک هنگام تماشا خوابتان می برد!" . موج جدیدی از اعتراض و نیش و کنایه. این بار نه در مورد رقم قرارداد و مرخصی های کارلوس. این دفعه دعوا به وسط زمین کشیده شده است، به مهمترین ایستگاه ممکن، به نوع بازی تیم. خط قرمز کی روش.
حالا سوال این است که چرا این موج در این برهه زمانی چنین قدرتمندانه نقد سلبی را پیشه کرده و از آن مهمتر چرا با وجود اینکه کی روش عموما بین مربیان و کارشناسان و طرفداران پایگاه اجتماعی قوی دارد اما حتی اکثریت مشتاقان وی نیز نسبت به تفکرات تاکتیکی اش بازخورد منفی نشان می دهند؟ از هر سو که به این قضیه نگاه کنیم با دو دلیل ویژه روبرو می شویم.
*دلیل اول اینکه: "اصولا ما خلق موقعیت را چیزی مقدس می دانیم" . به همین دلیل هر آنچه که موجب ضربه به سمت چهارچوب شود را ستایش کرده و حتی آن را برابر با زیبایی مطلق می دانیم. دریبل های علی کریمی.
سانترهای مهدوی کیا. ضربات سر علی دایی. چرخش های صد و هشتاد درجه ای وحید شمسایی. همه اینها را به باشکوه ترین شکل ممکن در خاطرمان ثبت کردیم و از آن برای نسل جدید داستان ها تعریف می کنیم، اما حتی یک بار داستانی از آفساید گیری های یحیی گل محمدی، تکل های جواد زرینچه یا دیوار شدن جلوی شوت های علی انصاریان در پاورقی هم که شده تجویز نمی کنیم. این نگاه مقدس مآبانه تا آنجا ما را هدایت کرده که فلسفه می بافیم: "حمله زیباست، دفاع زشت است" .
اما در ناخودآگاه ذهن مان چه چیزی باعث این برچسب زدن زشت و زیبا شده است؟ برای این پرسش دو متهم داریم: "توپ و تلاش" . هر تیمی که توپ را دارد در حال تلاش کردن می باشد و این زیبا است. هر تیمی که توپ را ندارد در حال تنبلی کردن می باشد و این زشت است. حمله کردن یعنی تلاش کردن. دفاع کردن یعنی تنبلی کردن. به همین خاطر است که ما از فوتبال دفاعی ایران کی روش بدمان می آید، چون آن را مترادف با ضعف و سستی و تلاش نکردن می دانیم. خوب اینکه ما از چه چیزی بدمان بیاید و از چه چیزی نه کاملا به خودمان ربط دارد اما این باعث نمی شود که آن چیز در جوهر وجودی اش نیز بد باشد. به همین خاطر باید خارج از علاقه شخصی پرسید آیا این مسئله حقیقت دارد که تیم های مدافع تلاش نمی کنند؟ برای روشن شدن این پارادوکس بهتر است خیلی دقیق و پوست کنده یک صحنه بازی را شرح دهیم.
** یک وضعیت دو به دو. تیم مهاجم شامل یک نفر صاحب توپ و یک نفر در طول بیست متری آماده دریافت پاس عمقی و تک به تک شدن. تیم مدافع هم شامل یک نفر جلوی بازیکن صاحب توپ و یک نفر هم در حال یارگیری مهاجم به عمق زده. در این وضعیت مهاجم صاحب توپ قصد دارد پاس عمقی بدهد(یک فعل). در حالی که اگر از ارسال پاس عمقی پشیمان شود و بخواهد با توپ رو به جلو دریبل کند این قرارگیری در وضعیت دیگری از حمله و یک فعل جدید محاسبه می شود. اما مدافع روبروی وی این شانس تفکیک فعل ها را ندارد و در هر صحنه ای باید مجموعه ای از فعل ها را بروز دهد. به عنوان مثال در صحنه مذکور مدافع چون هرگز نمی تواند از اینکه مهاجم حتما فلان کار را انجام می دهد مطمئن شود پس در همان لحظه ای که فعل مقابله با پاس احتمالی را انجام می دهد باید فعل مقابله با سرتوپ احتمالی و اقدام به دریبل از سوی مهاجم را نیز انجام دهد. در واقع به زبان ساده تر آمادگی چند وجهی داشته باشد.
**همین مسئله برای دو بازیکن دیگر نیز وجود دارد. مهاجم استارت عمقی زده و این "یک فعل" است. در حالی که مدافع در همان وضعیت باید سه فعل را انجام دهد. فعل بلاک کانال منتهی به مهاجم. فعل آفسایدگیری و فعل پوشش فضای پشت مدافع اول در صورتی که مهاجم صاحب توپ بخواهد با یک سرتوپ به وضعیت دیگری شیفت کند. اعمال و فعل ها در وضعیت حمله به صورت منقطع از هم اجرا می شوند در حالی که برای فاز دفاع اعمال در تکمیل و پیوستگی هم صورت می پذیرند و به همین دلیل تلاش بیشتری از تیم مدافع نسبت به تیم مهاجم طلب می شود. اما ما چون فقط به توپ نگاه می کنیم نمایش تیم مهاجم را دیده و به آن برچسب تلاش گر می دهیم ولی نمایش یا به زبان بهتر "هنر بازی بدون توپ تیم مدافع" از دید ما خارج است و به همین دلیل شکوه و زیبایی در آن نمی بینیم. مطمئن باشید اگر شروع کنیم به بهتر دیدن و توپ را میزان قرار ندهیم تلاش و زیبایی پرمعنایی را در اجرای فعل های دفاعی و خصوصا تیم ایران کی روش مشاهده کرده و از آن پس می توانیم به این تیم به خاطر تلاشش افتخار کنیم.
*در ادامه اما دلیل دومی هم برای انتقاد از تفکرات تاکتیکی کی روش وجود داردو آن این است که "اصولا ما فکر می کنیم که با این سبک دفاعی نمی توانیم در آسیا قهرمان بشویم!" . دقیقا اینجا مشخص می شود که ما به صورت کامل با پیچیدگی های تاکتیکی ایران کی روش آشنا نیستیم. باید روشن ساخت که گزاره "ایران یک تیم دفاعی است" کاملا گزاره اشتباهی می باشد و شکل درست آن این است که "ایران یک تیم دفاعی-احتیاطی است" . در واقع از پنج سبک دفاعی- احتیاطی- متعادل- تخریبی و تهاجمی که توسط مربیان استفاده می شود کی روش با شناخت صحیح از قاره آسیا تیم را مجهز به اجرای قوی دو سبک دفاعی و احتیاطی کرده است.
ایران برابر حریفان خارج از قاره و حریفانی مانند کره جنوبی و ژاپن و استرالیا در داخل قاره از بازی دفاعی استفاده می کند. اما برابر حریفان دیگر که ضعیف تر هستند نقشه دستوری اجرای بازی احتیاطی است. احتیاط در رفتار. ممکن است ایران برابر یک تیم نود دقیقه حمله کننده باشد اما این حملات از زیر مجموعه حملات احتیاطی باشند که در آن همواره باید نسبت بازیکنان پشت توپ از بازیکنان جلوی توپ سه به یک باشد. بیایید اینگونه ماجرا را شرح دهیم: مربیان دفاعی می دانند که بدترین وضعیت برای تیم شان عقب افتادن است چون نسبت به آن توانایی و دانایی ندارند پس مجبور شده برای جبران گل باز شوند و همین باعث خوردن گل های بعدی می شود. هر کدام از ما گیر افتادن در همچین وضعیتی برای تیم های دفاعی و فروپاشی تاکتیکی و خوردن گل های بعدی را بارها دیده ایم.
اما ما شاهد بودیم که تیم ایران در جام جهانی برابر دو حریف قدرتمند دوبار مجبور به بازشدن برای جبران عقب افتادگی شد و نه فقط تیم دچار فروپاشی تاکتیکی نشد بلکه در یکی از بازی ها جبران گل هم اتفاق افتاد. خوب چرا تیم دفاعی صرف ایران هنگام بازشدن ضربه نخورد؟پاسخ روشن است. چون شیوه باز شدن ایران بر اساس سبک بازی احتیاطی که کی روش در کنار بازی دفاعی به شاگردانش آموخته صورت گرفت. در برابر این دو تیم قدرتمند ما به بهترین شکل ممکن شیفت ایران از بازی دفاعی به بازی احتیاطی را دیدیم در حالی که اگر این سبک دوم وجود نداشت تیم مجبور می شد از یک بازی دفاعی صرف به یک بازی تهاجمی انتحاری شیفت کند که حاصلی جز نابودی بیشتر مطمئنا نداشت.
با این تفاسیر و با توجه به سبقه بازی ایران در هفت سال گذشته باید قبول کرد که خیلی غیرمنطقی است اگر فکر کنیم ایران قرار است برابر یمن و سوریه دفاعی بازی کند. آیا ایران برابر ازبکستان دفاعی بازی کرد؟در واقع فقط قرار نیست بیش از اندازه و افراطی برابر آنها حمله کنیم. همین و بس. و خوب دقیقا همین تسلط به دو سبک بازی است که باید مارا امیدوار کند که برای قهرمانی یک سیستم بازی کامل و بدون عیب و نقص را داریم.
سیستم بازی که کی روش در تمام هفت سال گذشته برای باغبانی آن زحمت کشیده و اگر جام جهانی وقت رسیدن محصول بود، جام ملت ها وقت برداشت آن می باشد. به غیر از آن هر نگاهی با نقد سلبی که از کی روش می خواهد این محصول آماده و پخته را دور بیندازد و با یک میوه نرسیده پنج ماهه به جام ملت ها برود نگاهی ست از سر نشناختن اصول تاکتیکی و لاجرم کشاورزی.