پرسپولیس خوب نبود. در واقع به اندازه بردن پدیده خوب نبود. کافی است نیمه دوم بازی را مرور کنید. دو شوت خارج از چارچوب از مسلمان و انصاری و دو ضربه جلال حسینی که در پی ضربات ایستگاهی خلق شد، نه کار تیمی منسجم.
پرسپولیس بد بود و این بار نمیتوان بد بودنش را به تعطیلی لیگ و ویروس فیفا ربط داد. البته که تعطیلات رخوتی در تیم برانکو ایجاد کرده بود اما ملیپوشان حداقل این بار به موقع برگشته و فرصت بازسازی خود را داشتند.
پرسپولیس در فاز حمله بد بود. مهاجمان راه دروازه را گم کرده بودند و هافبکها نشانی از آن روزهای خوب نداشتند. خلاقیت در تیم مرده بود. گاهی اوقات وحید امیری بود که فقط بازی میکرد و به دفاع حریف زدنهای مصلح مصداق بارز استیصال در حرکات ترکیبی بود.
پرسپولیس نیمه اول نشانههایی از تیم آماده قبل از تعطیلات عیان کرد اما نیمه دوم همه چیز بدتر شد. البته که سختگیری پدیده و کیفیت این تیم در کند شدن چرخ دندههای پرسپولیس تاثیر داشت اما برانکو باید ایراد کار را از تیم خود پیدا کند.
از اینکه چرا منشا گل نمیزند یا بهتر بگوییم سخت گل میزند؟ از اینکه چرا محرمی هنوز در ارسال پاس نهایی مشکل دارد و مصلح در روزهای نیاز دستش را نمیگیرد؟ برانکو باید علت افت مسلمان را پیدا کند و برای تیر آخر مهره بهتری نسبت به علوان زاده پیدا کند.
پرسپولیس گل نزد و به صدر نرسید. بدتر اینکه کیفیت تیم برانکو پایینتر از معمول بود اما بازی بزرگ در پیش است. شنبه در جم پرسپولیس با این کیفیت برنده نخواهد شد و برای امید به قهرمانی نیم فصل حتما باید تیم بهتری باشد. در مسیر قهرمانی همیشه حریفان درها را به روی تیمی که میخواهد به سوی صدر پیش برود، میبندند. پرسپولیس نباید مثل دیروز سردرگم شود، حق ندارد کلیدهای بازی را گم کند و به در و دیوار بکوبد. از تیم برانکو توقع این است که راه را پیدا کند و مهمتر اینکه کنشگر باشد، نه اینکه هربار به در بسته میخورد، مجبور به فوتبال واکنشی شود. تیمی که میخواهد قهرمان شود، باید اختیار و کنش را در بازی به نام خود ثبت کند. این توقع تازهای از تیم برانکو است که پیش از ما، برانکو باید از تیمش بخواهد.