علیرضا نیکبختواحدی ستاره استقلال بود که ناگهان سر از پرسپولیس درآورد.
* چهره محبوبی در استقلال شده بودی اما رفتی پرسپولیس؟
به خاطر کلکل با مربی وقت استقلال؛ در واقع آقای قلعهنویی علنی به من گفت تو را نمیخواهم و باشگاه بهشاد یاورزاده را هم جایم جذب کرد. سه روز مانده بود نقل و انتقالات تمام شود و برای اعتبارم بد بود بدون تیم بمانم که آری هان سرمربی پرسپولیس خواهانم شد. رفتم سنگ بزرگ انداختم ولی موافقت کردند. هنگام خروج یواشکی از باشگاه پرسپولیس دیدم 10 تا عکاس منتظرم هستند یعنی به آنها گفته بودند نیکبخت اینجاست که در عمل انجام شده قرار بگیرم. من هر کاری کردم در استقلال بمانم ولی مرا نخواستند.
* اما همین قلعهنویی تو را برگرداند استقلال!
بله، ولی هواداران تیم از من دلچرکین شده بودند ضمن این که کلاً 17 تا بازی مرا به میدان فرستاد آن هم به عنوان مدافع و هر جوری بازی میکردم، مطمئن بودم بازی بعدی برمیگردم روی نیمکت.
* پشیمان هستی از حضور در پرسپولیس؟
من استقلالی هستم و دوست نداشتم بروم پرسپولیس و هنوز از من گلایه میشود. چند روز قبل رفته بودم بیمارستان نیکان تا از کمرم MRI بگیرم، مسئول آن قسمت استقلالی بود و به من گفت وقتی رفتی پرسپولیس، یک سال درس را کنار گذاشتم. من هم ضمن عذرخواهی گفتم آخه اونا (پرسپولیس) سالها بود قهرمانی نداشتند، رفتم که یک قهرمانی برایشان بگیرم و گرفتم و جدا شدم.
* در خیابان دعوایت شده بود؟
یک بار در فشم یک استقلالی تنومند قصد داشت دعوا کند، به او گفتم استقلالی واقعی باشخصیت است، ضمن این که من بچه سوسول نیستم و دعوا نکردیم. (خنده)
* بهترین شهرآورد برایت کدام بود؟
شهرآورد سال 82 که 2 بر یک بردیم. سامره و فکری برای ما و عیسی ترائوره برای پرسپولیس گل زدند. ۲ بر صفر جلو بودیم، در یک صحنه حامد کاویانپور زیرم را خالی کرد و دندهام شکست. با برانکارد مرا بلند کردند ببرند داخل آمبولانس تا برویم بیمارستان. در آن گیر و دار پرسپولیس گل زد. یکی از افرادی که برانکارد را بلند کرده بود، از خوشحالی برانکارد را ول کرد و مشغول دست زدن شد؛ من با دنده شکسته افتادم روی زمین و درد خیلی سختی تحمل کردم.
* این شهرآورد چه میشود؟
یا استقلال میبرد یا پرسپولیس میبازد. امیدوارم از این دو حالت خارج نشود.