انتخاب سرمربی جدید برای استقلال اصلی ترین سوژه فوتبال ایران است. مطرح شدن نام «وینفرد شفر» آلمانی که میتواند شانس زیادی برای تصاحب نیمکت داغ آبی پوشان داشته باشد، این احتمال را ایجاد کرده تا استقلال دومین مربی آلمانی تاریخش بعد از رولند کخ را هم تجربه کند.
رولند کخ در دومین دوره برگزاری لیگ برتر فصل را با آبی پوشان آغاز کرد اما روند کار به نوعی بود که وی سرانجام در پایان هفته بیستم و پس از شکست دو بر یک برابر برق شیراز و با فشار تماشاگران از کار برکنار شد تا عنان اختیار این تیم به صورت مشترک به جواد زرینچه و ابراهیم طالبی (دستیار اول و مترجم رولند کخ) سپرده شود.
قوت گرفتن حضور یک مربی آلمانی بعد از ۱۴ سال ما را بر آن داشت تا با دستیار اول تنها مربی آلمانی تاریخ استقلال گفتگو نماییم. ابراهیم طالبی مطالبی را در خصوص احتمال حضور شفر و انتخاب مربیان خارجی مطرح کرد که مشروح این گفتگو در زیر می آید:
* شفر پایین تر سقف انتظار استقلال است
وینفرد شفر را به خوبی میشناسم و حتی زمانی که در اوج مربیگریاش بود یکبار به نمایندگی از باشگاه پاس و برای پاسی شدنش از طرف آقای آجورلو مامور مذاکره با او شدم. شفر آن زمان تا یک قدمی نشستن روی نیمکت پاس هم پیش رفت که البته این اتفاق در نهایت نیفتاد و پاسیها به سراغ دنیزلی رفتند. با شناختی که از این مربی آلمانی دارم به جرات می گویم که او پایین تر از سقف انتظار و توقع آبی پوشان است. استقلال تیمی است که در ایران و حتی آسیا به دنبال قهرمانی است و به پایین تر از قهرمانی راضی نیست. شفر به درد تیم هایی که هدف شان قهرمانی است نمیخورد.
* مثل غلام پیروانی برای فجر سپاسی
اگر بخواهم شفر را به یک مربی ایرانی تشبیه کنم باید بگویم مثل غلام پیروانی برای فجر سپاسی است. او سالها مربی کارلسروهه بوده و هیچ نتیجه قابل توجهی با این تیم نگرفت و هرگز در آلمان به یک افتخار باشگاهی دست پیدا نکرد. مربیانی مثل شفر برای تیم هایی مثل سایپا، پیکان و از این قبیل خوب هستند. تیم هایی که هدف اولشان قهرمانی نیست و تنها به دنبال این هستند که با یکسری بازیکن جوان جایگاه مناسبی در جدول داشته باشند.
* برند شوستر مثل خداداد عزیزی است
برند شوستر هم گویا یک گزینه آلمانی دیگر برای استقلال است و من با شناختی که از فوتبال آلمان دارم به جرات می گویم شوستر هم مربی خوبی برای استقلال نیست. او را در فوتبال آلمان میتوان به خداداد عزیزی در فوتبال ایران تشبیه کرد. شوستر در زمان بازیگریاش یک بازیکن بزرگ اما در دوران مربی گریاش نه تنها مربی بزرگی نبوده، بلکه دوران مربیگریاش سرشار از ناکامی بوده و چند سقوط را هم تجربه کرده است. اما تا دلتان بخواهد توانایی انجام مصاحبههای تند و تیز و بیپروا بر علیه هر یک از عوامل و مسئولین فوتبال آلمان یا کشوری که در آن کار میکند را دارد.
* استقلال یک مربی مثل کریستوف دام میخواهد
من نمیگویم حتما کریستوف دام را بیاورند، اما توصیه من به استقلالیها این است به سراغ یک مربی مثل کریستوف دام بروند. مربی که قوارهاش کسب قهرمانی است. رزومه کاری دام میگوید که او هرکجا بوده به کمتر از قهرمانی قانع نبوده. عملکرد او در ترکیه، رومانی، بلژیک و آلمان گواه این ادعای من است. اگر استقلالیها میخواستند دام حاضر بود برای در دست گرفتن هدایت این تیم به تهران بیاید. آن هم با یک رقم کاملا معقول و معمول.
* مشکلات اخلاقی دام حل شده
شاید خیلیها فکر کنند که دام اسیر یک سری مشکلات اخلاقی و اجتماعی باشد. این تفکر کاملا باطل است. او پانزده شانزده سال قبل دادگاههای خود را پشت سر گذاشت و مشکلاتش به طور کلی مرتفع شد. اگر غیر از این بود در این پانزده سال اخیر نمیتوانست در خیلی از کشورهای اروپایی به کار مربیگری بپردازد.
* مربیان آلمانی با فوتبال ایران سازگارند
تاکنون چند مربی آلمانی مثل رولند کخ، پیر لیت بارسکی و ورنر لورانت در ایران فعالیت کردهاند که کارنامه موفقی نداشتهاند. طالبی در این خصوص گفت: قبول دارم که مربیان آلمانی تا به حال در ایران خوب نتیجه نگرفتهاند، اما این دلایل خاص خودش را دارد. یکی از آنها انتخابهای نادرست بود. در مورد کخ هم باید بگویم که از شانس بد او و استقلال آن سال ورزشگاه آزادی در حال بازسازی بود و همه بازیهای ما به ورزشگاه تختی رفت و زمین ناهموار تختی هم روی فوتبال ما تاثیر بدی گذاشت.
اما فوتبال ایران و آلمان به هم نزدیک است و اگر انتخابهای خوبی صورت گیرد، مربیان آلمانی به مراتب میتوانند از مربیان کروات و دیگر کشورها در فوتبال ایران مفید باشند. چون جنس فوتبال ایران و آلمان یکی است.
* کرواتها نمی توانند چیزی به فوتبال ایران اضافه کنند
بیشترین مربیان خارجی که به ایران آمده اند کرواتها بودند. این درست که کرواتها سه قهرمانی در فولاد، سپاهان و پرسپولیس قهرمانی لیگ برتر را به دست آورده اند، اما شما تعداد مربیان کروات که به ایران آمده اند را حساب کنید و ببینید که این سه قهرمانی نه تنها برای آنها کار خارق العادهای نبود، بلکه کم هم بود. ضمن این که تعداد مربیان کروات کاملا ناموفق در ایران آنقدر زیاد است که از شمارش خارج شده است.
* برانکو شانس آورد که تیمهای بزرگ در افت هستند
خیلیها می گویند برانکو در فوتبال ایران خیلی خوب کار کرده. برانکو در پرسپولیس خوب کار کرده و کسی منکر این نیست. اما او شانس آورده که در این یکی دو سال تیمهای بزرگ که شخصیت بزرگی کردن در فوتبال ایران دارند در افت بودند و پرسپولیس رقبای بزرگی نداشت. تیمهایی مثل استقلال، سپاهان، تراکتورسازی و ذوب آهن نبودند و پرسپولیس بدون رقیب ماند. همین استقلال در دوران افتش نایب قهرمان شد. شما فکر میکنید اگر استقلال و سپاهان و تراکتورسازی مثل سالهای قبل روی اوج بودند پرسپولیس میتوانست اینطور درخشان کار کند؟