بازیکنان استقلال بعد از بازی بهت زده بودند و باورشان نمیشد مسابقه را اینطور باختهاند. آنها موقعیتهای خطرناکی داشتند و گل نکردند. توپها یکی یکی خراب شد و دیگر در اواخر بازی، استقلال از نظر روحی و روانی افت کرد تا بازیکنان باور کنند نمیتوانند گل بزنند. پس از بازی استقلالیها باورشان نمیشد دو گل خوردهاند و باختهاند. خیلی زود در رختکن زمزمهای بلند شد: «به خدا طلسممون کردن. مگه میشه موقعیتهای ما گل نشه؟ تو این بازی و بازیهای قبلی هرچی زدیم خورد به در بسته. نکنه یه اتفاقی واسمون افتاده؟» یکی از بازیکنان استقلال در این باره به خبرورزشی میگوید: «بچهها میگفتند باورکردنی نیست. حتی علی قربانی شوکه بود.» این بازیکن یک موقعیت فوقالعاده به دست آورد و از داخل 6 قدم توپ را با سر زد که به دست شهاب گردان خورد. این بازیکن در رختکن استقلال گفت: «چطوری توپم گل نشد؟!» این سؤال را یکی، دو بازیکن دیگر هم از استقلال پرسیدند و علی قربانی گفت: «من هم باورم نمیشود گل نشد.»
اما در ادامه بحث جالبتری هم به میان آمد؛ نکند جادویمان کردهاند؟ این بحثی بود که بازیکنان خیلی به آن اعتقاد نداشتند. وقتی دیروز از یکی از بازیکنان استقلال در این باره هم سؤال کردیم، مکثی کرد و گفت: «من خودم واقعاً به این چیزها اعتقاد ندارم ولی حرفی بود که زده شد. ولی من فکر نمیکنم درست باشد. البته شنیدیم یک جادوگر را در لیگ برتر گرفتهاند. والا ما که از این چیزها سر در نمیآوریم.»
بعضی از آبیپوشان هم میگویند پشت این استقلال آه و نفرین است. این باشگاه به آدمهای زیادی بدهکار است. حتی خانواده مرحوم پورحیدری هم حالا گلایه میکنند. خیلی از بازیکنان با ناراحتی و با گلایه استقلال را ترک کردند. این بحث سال گذشته هم در تیم مطرح شد که انگار پشتشان آه و نفرین است. درست مثل امسال که بعضیها حرفش را میزنند.