مهدی مهدویکیا با آکادمی فوتبالاش بدون تردید در آینده فوتبال ایران حرفهای زیادی برای گفتن خواهد داشت. اسطوره محبوب و خوش اخلاق فوتبال ایران البته کنار مدیریت این آکادمی راهی متفاوت از سایر مدارس فوتبال و سیاستهای فوتبال پایه در ایران دارد، در آکادمی باشگاه هامبورگ مشغول به مربیگری است و به تازگی مدرک B مربیگری خود را هم دریافت کرده است.
در حاشیه سفر اخیر کاپیتان سابق تیم ملی فوتبال ایران به تهران برای رونمایی از پیراهن جدید تیمهای آکادمی و معرفی اسپانسر جدید، اما فرصتی دست داد تا مهدی مهدوی درباره مسائل روز فوتبال ایران و آکادمی کیا صحبتهای خود را مطرح کند.
حدود دو سال و نیم میشود که ما کار خودمان را در آکادمی کیا شروع کردهایم. هدف اصلی ما هم کشف استعدادها و پرورش آنها است. در اصل مد نظر ما این بود که بیشتر این استعدادها را از مناظق محروم کشف کنیم. مناطقی که بضاعت مالی نداشتند و نمیتوانستند به فوتبال و باشگاهها ورود کنند. ما این بستر را به وجود آوردیم که استعدادها بیایند و خودشان را نشان بدهند.
* البته آکادمی شما برنامههای بیناللملی قابل توجهی را پست سر گذاشته است.
از روز اول هم هدف من این بود که بچهها حتما باید با فوتبال روز دنیا مقایسه شوند. به این ترتیب اصلیترین برنامه خود را شرکت در تورنمنتهای بزرگ و خوب دنیا قرار دادیم تا بفهمیم مراحل پیشرفت و کار چگونه طی میشود. خدا را شکر شرایط در این مدت خیلی خوب بوده و در تورنمنتهایی که شرکت داشتهایم تیم ما همیشه از بهترینها بوده است.
* این فاصله فوتبال پایه اروپا با ایران را چگونه میخواهید جبران کنید؟
امکانات و برنامه ریزی که در فوتبال اروپا وجود دارد با آن چیزی که در فوتبالمان میبینیم اصلا قابل قیاس نیست. به ویژه در بخش پایه که نگاه آنها زمین تا آسمان با ایران تفاوت دارد. در ایران مشکلات خیلی زیادی وجود دارد. تا کنون سختیهای زیادی را پشت سرگذاشتهایم اما خدا را شکر کار را جلو میبریم. من همیشه اعتقاد داشتهام که استعدادهای بسیار خوبی در ایران وجود دارند اما بستر هیچ وقت برای پرورش درست آنها فراهم نبوده است. در فوتبال پایهای که امکانات آموزشی و سخت افزاری در حد صفر است و با آن چیزی که دنیا دارد انجام میدهد خیلی فاصله داریم. به ویژه نسبت به کشور آلمان! با تمام مشکلات و مسائل من از روند حرکت آکادمی فوتبال کیا رضایت دارم و امیدوارم در آینده بتوانیم فوتبالیستهای بزرگی به فوتبال ایران معرفی کنیم.
*شما همزمان با اداره آکادمی، خودتان هم در تیمهای پایه باشگاه هامبورگ در حال مربیگری هستید، در مورد این مسئله هم توضیح میدهید؟
برای اینکه بتوانم تجربیاتم را به خوبی به آکادمی کیا منتقل کنم و بدانم در بخش فوتبال پایه دنیا چه اتفاقاتی دارد رخ میدهد، به کشور آلمان رفت، کشوری که سالها در آنجا در بالاترین سطح حرفهای فوتبال بازی کردم. جایی که الان با توجه به سرمایه گذاریهای عظیمی که داشتهاند، بهترین شرایط را در فوتبال پایه جهان دارد. در حال حاضر دو سالی میشود که در آکادمی باشگاه هامبورگ مشغول به فعالیت هستم. در این دو سال به خوبی فهمیدم که در فوتبال آلمان چه اتفاقاتی رخ داد که آنها تواسنتند به عنوان قهرمانی جهان، قهرمانی یورو، جام کنفدراسیونها و موفقیتهای دیگر در ردههای سنی مختلف برسند. آنها موفقیتهای مختلفی را در ردههای گوناگون به دست میآورند، چون از نظر برنامه ریزی، امکانات و اهمیت دادن به فوتبال پایه و همچنین سرمایه گذاری حرف اول را در فوتبال جهان میزنند.
*از شرایطی فعالیت خود رضایت دارید؟
در این دو سال من به عنوان مربی اختصاصی بچههای ۱۱ تا ۱۹ سال فعالیت داشتهام. تجربیات و تخصصهای خودم در زمان بازیگری مثل زدن ضربات ایستگاهی، سانتر کردن، شوت زدن و... را به آنها با برنامه ریزی آموزش میدهم و البته سیستم تعریف شده تمرینی از طرف باشگاه را هم با آنها کار میکنیم. خودم هم خیلی چیزها در این مدت یاد گرفتهام و فهمیدهام هرچقدر هم که در فوتبال یاد بگیریم، باز هم چیزهای جدید برای فراگرفتن وجود دارد و به همین ترتیب مدام باید خودمان و اطلاعاتمان را به روز کنیم.
*پس مربیگری در هامبورگ و مدیریت در آکادمی کیا، مکمل خوبی برای رسیدن به اهدافی است که در نظر دارید.
من هر چیزی که اینجا یاد میگیرم بلافاصله در آکادمی کیا پیاده میکنیم. اخیرا هم قراردادی امضا کردیم که جریانات فوتبال پایه آلمان البته نه به صورت صددرصد، از طریق برخی مربیان آلمانی به بچههای آکادمی خودمان انتقال بدهیم. البته من الان دو سال دیگر هم با باشگاه هامبورگ قرارداد دارم و این قرارداد به تازگی امضا شده است. در این بین حتی توانستم با یک نمره بسیار خوب مدرک B مربیگری را هم در آلمان کسب کنم. امیدوارم بعد از یک سال کار مدرک A را هم در بگیرم. از همان اول یکی از اهداف اصلی من برای حضور در آلمان گرفتن مدرک مربیگری بود که طبق برنامهریزی که داشتهام به این هدف خواهم رسید.
*اخیرا وحید هاشمیان هم به جمع مربیان آکادمی باشگاه هامبورگ اضافه شده است.
وحید که از دوستان بسیار خوب و قدیمی من است که سالها در تیم ملی همبازی بودیم. در آخر فصل گذشته که برای پست مربیان تصمیم گیری کردند، قرار شد وحید هاشمیان به عنوان کمک مربی تیم زیر ۱۷ سالههای هامبورگ فعالیت داشته باشد. کمپ اختصاصی جدیدی هم توسط باشگاه هامبورگ به تازگی ساخته شده است و تمام تمرینات تیمها به آنجا انتقال داده شده است. من فکر میکنم با توجه به این سرمایهگذاری و کار حرفهای در آکادمی، تیم هامبورگ هم در آیندهای بسیار نزدیک شرایط بسیار خوبی در فوتبال آلمان پیدا خواهند کرد.
*چرا شرایط فوتبال پایه ایران تا به این حد فاجعه است؟
شرایط فوتبال پایه در ایران خاص است. خیلی از مربیان بودهاند که از سالهای گذشته حضور داشتهاند و دارند زحمت میکشند و کار میکنند. نمیتوانیم بگویم که کارها در حد صفر است. اگر اینطور بود امروز ما تیم نونهالان و نوجوانان و جوانان و امیدی نداشتیم. قطعا در همه جا زحمتهایی کشیده میشود. اما آنچه در فوتبال پایه دنیا دارد اتفاق میافتد، باز هم میگویم که چیزی نیست که ما در ایران داریم میبینیم!
*بیشتر توضیح میدهید؟
ما در کشور خودمان امکانات و برنامه و اهمیتی که آنها به فوتبال پایه میدهند اصلا نمیبینیم. متاسفم که باید بگویم فاصله ما با فوتبال پایه دنیا خیلی زیاد است، خیلی خیلی زیاد است.
*با بررسیها و افشاگریهای انجام شده باید بگوییم که فساد در فوتبال پایه ایران هم زیاد است.
در همه جا فساد هست و در فوتبال هم هست. به ویژه در فوتبال پایه که مثل لیگ برتر نیست که تمام رسانهها و مردم اتفاقات ریز و درشت آن را دنبال و پیگیری کنند. قطعا فوتبال پایه ایران از فساد مستثنی نیست. اما من درباره بخش دیگر کار که مربوط به امکانات، سخت افزار و مباحث آموزشی است صحبت میکنم که بی نهایت ما با فوتبال دنیا فاصله داریم و فکری هم به حال آن نمیشود.
*نگاه ما به فوتبال پایه باید در اولین قدم تغییر کند؟
قطعا نگاه باید تغییر کند. آلمان وقتی در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۰ جام ملتهای اروپا با آن وضعیت اوت شد، در این کشور احساس خطر کردند و از سال ۲۰۰۱ انقلاب در فوتبال پایه خود را شروع کردند. یک برنامه ریزی ۲۰ ساله داشتند که بتوانند به عنوان قهرمانی جام جهانی برسند که مدل اجرایی و سرمایه گذاری آنها به قدری قدرتمند و حرفهای بود که این هدف بعد از ۱۳-۱۴ سال تحقق یافت و آلمان تبدیل به بهترین تیم جهان شد.
آنها تمام باشگاههای فوتبال خود را مجبور کردند که آکادمی فوتبال داشته باشند و به صورت آکادمیک بچهها را آموزش بدهند. در این راه فقط از مربیانی استفاده کردند که برای آموزش دادن خودشان آموزش دیده بودند! نقاط زیادی را در کشور برای استعدادیابی تعیین کردند و با یک سیستم کاملا استاندارد چنین تحولی عظیم در فوتبال خود ایجاد کردند. جالب است به شما بگویم این کار هنوز ادامه دارد و قطعا شاهد اتفاقات بزرگتر در فوتبال آلمان خواهید بود. اما در ایران چه اتفاقی بعد از این همه شکست و بحران رخ داد؟
*آکادمی و مدارس فوتبال علاوه بر پروندههاب اخلاقی که بعضا شاهد آن هستیم، تبدیل به بنگاه درآمدزایی دلالان و ... شده است.
بزرگترین باشگاههای ما در بخش فوتبال پایه چه وضعیتی دارند؟ اصلا سرمایه گذاری نمیکنند. اصول حرفهای میگوید در کشوری مثل ایران اگر باشگاهی برای تیم بزرگسال در طول سال به صورت میانگین چیزی حدود ۱۵ میلیارد تومان هزینه دارد، حتما باید حدود ۱.۵ تا ۲ میلیارد هزینه فوتبال پایه و آکادمی خود بکند. ولی متاسفانه اینجا دقیقا برعکس شده است. فوتبال پایه جایی است که شما با برنامه ریزی و کار درست باید سرمایهگذاری کنید تا این جوانها بعد از چند سال بزرگتر شوند و بیایند خودشان را با فوتبالی خوب نشان بدهند و از آنها استفاده کنید. اما اینجا فوتبال پایه و آکادمیها به محل درآمد باشگاهها تبدیل شده است.
البته در فوتبال دنیا داریم میبینیم که میروند به قیمتهای نجومی بازیکن میخرند و استفاده میکنند. اما به فوتبال پایه خود هم اهمیت میدهند. مثلا بارسلونا میرود نیمار را با قیمتی گزاف میخرد، آنها به ستاره احتیاج دارند اما ببینید در لاماسیا چه کارخانه بازیکن سازی دارند. شما بروید تحقیق کنید ببینید بارسلونا چه پول گزافی را خرج لاماسیا میکند و چه امکانات و تشکیلاتی برای آکادمی خود راه اندازی کرده است.
* فدراسیون فوتبال هم سیاستگذاری درستی درباره فوتبال پایه ندارد و حتی تیمهای ملی پایه هم در بدترین شرایط ممکن اداره میشوند.
اینجا یک شیوه گلخانهای از طریق فدراسیون فوتبال دارد رو به جلو میرود. مثلا در رده سنی ۱۲-۱۳ سال ۲۰ بازیکن انتخاب میشوند و آنها همینطوری میآیند ردههای بالاتر. این مدل نه چندان درست از سالها پیش باب شده درحالی که این بستر باید در تمام کشور وجود باشد. تمام باشگاههای حرفهای ما باید آکادمی خود را راه اندازی و از مربیان حرفهای و کار بلد استفاده کنند. امکانات در اختیار بازیکنان نونهال و جوان قرار بدهند. شما وقتی توپ، زمین، برنامه و سخت افزار نداشته باشید هیچ پیشرفتی حاصل نمیشود. فدراسیون باید از حاصل زحمات باشگاهها استفاده کند. نه اینکه خودش با شیوهای که گفتیم تیمداری کند.
*وقتی تیمهای لیگ برتری یا حتی تیم ملی ما زمین تمرین ندارند چطور انتظار دارید؟ اتفاقات این فوتبال خندهدار است. ما در لیگ برتر میبینیم که یک تیم ظهر تشکیل میشود و همه از خانه به اردو میروند و بعد از ظهر هم اولین بازی خود را انجام میدهند. شما هیچ کجای دنیا چنین سیستم عجیب و غریب و غیر قابل باوری را مشاهده نمیکنید.
ما در فوتبال ایران چیزهای حیرت انگیز جدیدی را میبینیم که در هیچ کجای دنیا اتفاق نمیافتد. جالب اینجا است که هر روز بدتر میشود!
*با توجه به پروژهای که در آکادمی کیا اجرا میشود، میتواند آماری بدهید که نشان دهد در سالهای آینده چند نفر از این بازیکنان به بالاترین سطح فوتبال ایران میرسند؟
اصلا قابل پیش بینی نیست. مثل ساختمان نیست که برای ساخت برنامه ریزی کنید و بدانید دو سال دیگر میتوانید از آن بهره برداری کنید. وقتی روی فوتبالیست ۱۲-۱۳ ساله شروع به سرمایهگذاری میکنید اصلا نمیدانید که سال آینده میتوانید از او استفاده کنید یا خیر. ممکن است مصدوم شود، مریض شود. یک فوتبالیست در سن ۱۱-۱۲ سالگی عالی است، اما بزرگتر که میشود افت میکند و مثلا در سن ۱۵ سالگی نمیتواند بازدهی مناسبی داشته باشد. به خاطر همین معمولا در اروپا تا سن ۱۶ سال به بازیکن اجازه میدهند که شرایط خود را برای ورود رسمی به فوتبال حرفهای بسنجد. البته در این راه شرایط درسی و رفاهی او هم تامین میشود.
کاری که ما شروع کردیم بر حسب علاقه بوده است. چون من دوست دارم این کار را انجام بدهم. همیشه به این فکر میکردم که یک سری بچه در این کشور حضور دارند که استعداد هستند. ولی جایی به آنها فضا نداده است که استعداد خود را نشان بدهند. خیلیها به خود من مراجعه میکردند که از استعداد سوخته خود حرف میزدند. میگفتند به فلان باشگاه رفت و قبول شدم، ولی چون پول نداشتم که به آنها بدهم خط خوردم و نتوانستم فوتبالیست بشوم. ما آمدیم این بستر را به وجود آوردیم تا هر کسی که واقعا استعداد داشت بیاید و تست بدهد. اگر واقعا خوب باشد او را نگه میداریم و بدون اینکه حتی یک ریال دریافتی از بازیکنی داشته باشیم آنها را رایگان پرورش میدهیم تا به جاهای خوبی برسند.
*حضور در تورنمنتهای مختلف خارجی و بازی با تیمهای بزرگ تا چه حد به شما کمک کرده است؟
ما امسال به طور مثال رفتیم با بارسلونا بازی کردیم. بعید میدانم سابقه داشته باشد که یک تیم باشگاهی از ایران با بارسلونا دیداردوستانه داشته باشد. ما با بهترین بازی دوستانه برگزار کردیم. دیدیم که از آنها خیلی عقب هستیم. اما اگر کار کنیم میشود نتایج خوبی از کار گرفت. مثلا با تیم ۱۱ سالههای بایرنمونیخ و لورکوزن و تیمهای بزرگ دیگر هم بازی کرده و آنها را حتی بردهایم اما این ملاک موفقیت نیست. نشان دهنده پیشرفت است که میتوان کارهای بزرگتری هم انجام داد چون ما باید شرایط خودمان و بچهها را در مقایسه با همین تیمهای بزرگ دنیا بسنجیم.
ما امیدواریم که این بچهها که سرمایههای ایرانی فوتبال ما هستند، در آینده به جاهای بزرگی برسند. امیدوارم آن تعداد از فوتبالیستهایی که لیاقتاش را دارند از آکادمی کیا پیشرفت کنند و به تیم ملی برسند.
*شما پیشکسوت باشگاه هامبورگ هستید و الان به خوبی این باشگاه دارد از شما حمایت میکند. چرا در ایران ارتباط و تعمل خوبی بین باشگاهها و پیشکسوتان وجود ندارد؟
از چند منظر میشود به آن نگاه کرد. مثلا یک تیمی مثل استقلال و پرسپولیس چقدر پیشکسوت دارد؟ سابقه ۵۰ ساله و چیزی حدود ۵۰۰-۶۰۰ پیشکسوت شرایطی را به وجود میآورد که عملا مدیران باشگاه نتوانند با تمام پیشکسوتان همکاری داشته باشند. در باشگاه هامبورگ هم به همین شکل است. تمام پیشکسوتان با باشگاه همکاری ندارند اما بر حسب نیازی که وجود دارد میآیند با بررسی کارنامه و سوابق افراد نوعی همکاری با او را شروع میکنند.
در کشور ما قدیم هیچ پولی وجود نداشته است و این یک واقعیت است. خود ما قدیم در باشگاه بانک ملی بعد از ۵-۶ ماهی که بازی کردیم، آمدند و یک پاکت به بچهها دادند. پاکت را که گرفتیم برایمان سوال بود که چرا آن را به ما دادهاند. وقتی سوال کردیم گفتند که این حقوق شما است. یادم میآید وقتی پاکت را باز کردم ۶ اسکناس هزار تومانی در آن قرار داشت و حقوق ۶ ماه فوتبال بازی کردن ما برای بانک ملی بود. واقعا خیلی تعجب کردیم! باور نداشتیم برای فوتبال بازی کردن پول هم میگیریم!
*ولی نسل قبل از شما همین پول را هم شاید به زور دریافت میکردند.
قدیم بیشتر عشق به پیراهن و فوتبال این صحبتها بود. به خاطر همین بسیاری از پیشکسوتان ما که در آن مقطع کاری جز فوتبال نکردند الان بعد از پایان دوران فوتبال با مشکلات عدیده روبهرو شدند و این یک واقعیت است. ولی از آن طرف هم نمیشود به تمام پیشکسوتان پست داد اما احترام گذاشتن به پیشکسوت، جایگاه تعیین کردن برای پیشکسوت، ارائه برخی خدمات مثل فراهم کردن حضور در استادیومها یک بحث دیگر است. نباید ببینیم که پیشکسوت یک باشگاه را جلوی در استادیوم به ورزشگاه راه ندهند. یا مثلا خود من خیلی دوست دارم بعضی مواقع جوی بشود که آن تیم سال ۱۳۷۴-۱۳۷۵ پرسپولیس استانکو در یک فضا دور هم جمع بشویم. فوتبالی با هم بازی کنیم و غذایی با هم بخوریم و تجدید خاطره کنیم. هر چقدر که سن بالاتر میرود توقعات بالاتر هم میرود. متاسفانه این داستان در فوتبال ایران پررنگ نبوده است.
*به دوران پرسپولیس استانکو اشاره کردید که نتایج خوبی میگرفت. این روزها هم پرسپولیس با برانکو ایونکوویچ شرایط بسیار خوبی دارد، حال هواداران پرسپولیس هم خوب خوب است.
فکر میکنم قبل از اینکه این حال خوب به پرسپولیس بیاید، این روزهای خوب را با توجه به شناختی که از برانکو داشتم پیشبینی کرده بودم. همان موقعی که در ابتدای لیگ پانزدهم پرسپولیس بازیهای ابتدای فصل را باخته بود، من جزو معدو نفراتی بودم که از برانکو حمایت کرد و گفتم که باید صبر کرد و به او فرصت داد. همه دیدیم که با اعتماد به این مربی، پرسپولیس دو فصل طلایی را پشت سر گذاشت. فصل اول که در روز آخر با بدشناسی نتوانست به خاطر تفاضل گل قهرمان شود. فصل قبل هم که با قدرت کامل قهرمان لیگ برتر شد. برانکو مربی بزرگ و حرفهای است که کار خودش را بلد است. مهرههای خیلی خوبی هم دارد. البته از حق هم نگذریم که پرسپولیس فوتبال بسیار زیبایی هم بازی کرد و قهرمان شد. الان هم که در لیگ برتر هفدهم دو بازی ابتدایی را مقابل تیمهای خوب فولاد خوزستان و تراکتورسازی با پیروزی پشت سر گذاشتهاند و هواداران هم حوشحال هستند. هواداران و پیشکسوتان و هه ما خوشحال هستیم. امیدوارم این روند را ادامه بدهند.
*حاشیههای تیم هم به گوش شما میرسد؟ نگران نمیشوید وقتی اخبار مربوط به جنجالهای درون تیم را میشنوید؟
من زیاد دنبال حاشیه نیستم. کم و بیش اخبار تیم به گوشم میرسد و در جریان مشکلات و بحثهایی که به وجود میآید قرار میگیرم. اما این طبیعت فوتبال است و در همه جای دنیا همین است. همه جای دنیا حاشیه وجود دارد، چون ورزش فوتبال پرمخاطب و جذاب است. قرار نیست هیچ وقت خبری از حاشیه و مشکلات نباشد. اینطوری برای مردم و خبرنگاران هم فوتبال جذاب نخواهد بود. شما به باشگاههای بزرگ دنیا هم که بروید شاهد اخبار حاشیه و مشکلات مختلف خواهید بود. البته به صورت کلی باید بگویم که بهتر از در شرایط کنونی که حال همه خوب است، برخی از حاشیههای پرسپولیس کنترل شود!
*در ماههای اخر صحبتهای زیادی هم درباره قهرمانی پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا مطرح شده است. فکر میکنید تیم برانکو این پتانسیل را دارد؟
قطعا پرسپولیس پتانسیل قهرمانی آسیا را دارد. درست است که برخی از حریفان بازیکنان بزرگ خارجی به خدمت گرفتهاند اما سالهای قبل هم شاهد بودهایم که بازیکنان بزرگ هم همیشه نتوانستهاند کار بزرگی برای تیم خود انجام بدهند. پرسپولیس با حمایت هواداران و فوتبال خوبی که انجام میدهد، قطعا میتواند قهرمان آسیا شود. اما اصلا کار آسانی نیست. من خودم خیلی امیدوارم. البته دو بار تا مرز فینال باشگاههای آسیا رفتیم، ولی بازی نیمه نهایی را واگذار کردیم و نتوانستیم فینالیست شویم. امیدوارم این طلسم توسط تیم برانکو شکسته شود.
*دقت کردهاید که در سالهای اخیر فوتبال ایران مثل گذشته، در لیگهای معتبر اروپا لژیونر ندارد؟
در دو سه سال گذشته شرایط بهتر شده است. شاید در لیگهای معتبر بازیکن نداریم ولی ما در هلند و بلژیک و روسیه و یونان بازیکن داریم. بخشی از آن بر میگردد به این مسئله که در جام جهانی ۱۹۹۸ یک نسل طلایی داشتیم که اکثر آنها جوان بودند. شما میدانید که جام جهانی یک ویترین است و ما بازیهای بسیار خوبی در فرانسه انجام دادیم. در جام جهانی بازیکن اگر خوب کار کند بلافاصله با پیشنهادهای خوب خارجی مواجه میشود. ما در چند مرحله این شانس را از دست دادیم. جامهای جهانی ۲۰۰۲ و ۲۰۱۰ فوتبال ایران ناکام بود و نتوانست در مهمترین تورنمنت فوتبال دنیا حضور داشته باشد. به این ترتیب جوانهای ما فرصت نشان دادن تواناییهای خود در جام جهانی را نداشتند.
*ولی بازیکنان آسیای شرقی در بهترین تیمهای اروپا دارند فوتبال بازی میکنند.
قطعا این یک حقیقت است که تقاضا برای جذب بازیکنان ایرانی با توجه به کیفیت بازیکنان کرهای و ژاپنی پایین آمده است. ژاپنیا و کرهایها این جریان را قبضه کردهاند. من یادم میآید زمانی جندین بازیکن شاغل در فوتبال آلمان داشتیم و یک نفر فوتبالیست ژاپنی هم در آلمان نبود. اولین بازیکن ژاپنی هم که آمد به صورت تستی بود. اما الان دقیقا اوضاع تغییر کرده و تعداد زیادی بازیکن ژاپنی در آلمان حضور دارند و حتی یک بازیکن ایرانی هم در این کشور توپ نمیزند. این بر میگردد به همان نگاهی که کره و ژاپن به فوتبال پایه خود داشتند و ما نداشتیم.
آنها سرمایه گذاری کردند و فوتبالیستهای پایه خود را پرورش دادند و به جایی رساندند که در تیمهای بزرگ دارند بازی میکنند و بازیکن تاثیرگذار هستند. ولی ما چه تلاشی کردیم؟ وقتی هیچ توجهی به فوتبال پایه خود نداشتیم الان باید چه توقعی داشته باشیم؟
الان البته شرایط بهتر شده است و تیم ملی ما نتایج بسیار خوبی کسب کره و دوباره به جام جهانی صعود کرده است. بازیکنان جوان زیادی هم داریم و خیلی امید دارم که در جام جهانی روسیه، بازیکنان زیادی به لیگهای معتبر صادر کنیم.
*درست است که تیم ملی ایران با اقتدار به جام جهانی بدون حتی یک گل خورده صعود کرده است اما حقیقت اینجاست که رقبای ایران در آسیا تحولی عظیم در فوتبال خود ایجاد کردهاند. در حال حاضر تیم ملی کیروش با فوتبالی نتیجهگرا موفقیت داشته است اما کشورهای دیگر در تمام زمینهها و حتی مدل فوتبال با سرعت در حد پیشرفت هستند و این حقیقت زیر سایه نتایج تیم ملی قرار گرفته است و توجهی به آن نمیشود.
پتانسیل فوتبال ایران اصلا قابل مقاسیه با کشورهای حوزه خلیج فارس نیست. قطعا استعداد فوتبالی بین ۸۰ میلیون نفر بیشتر از کشوری است که زیر یک میلیون نفر جمعیت دارد. ضمناینکه فاکتورهای فیزیکی و تکنیکی فوتبالیستهای ایرانی هم از کشورهای حاشیه خلیج فارس همیشه بهتر بوده است. استعدادها اصلا قابل مقایسه نیست اما جدا از ماجرای نتایج خوب تیم ملی با دقت کردن به فوتبال امارت و قطر و... باید توجه کنیم که چطور میشود این کشورها برابر ما دارند مدعی میشوند و روز به روز دارند فوتبال بهتری بازی میکنند.
دلیل این پیشرفت خیره کننده آنها سرمایهگذاری عظیم در فوتبال پایه است. شما وقتی کشور قطر را میبینید که آن آکامی حیرتآور و بزرگ را ساخت باید هم منتظر پیشرفت آنها باشیم. آنها اگر پیشرفت میکنند حقشان است چون واقعا دارند سرمایهگذاری میکنند. آنها دارند به فوتبال پایه خود اهمیت بسیار زیادی میدهند. شما هرکجا که میروید تیمهای پایه قطری هم حضور دارند. بدون استثنا در کشورهای مختلف باشگاهداری میکنند و سرمایه گذاری کردهاند. ولی ما این کارها را نکردهایم. زنگ خطر برای فوتبال ایران سالهای سال است که به صدا درآمده و وقت آن رسیده که به خودمان بیاییم. پیشرفت آنها از آن جهت بیشتر نمود پیدا میکند که خود ما هیچ کاری نکردیم و صبر کرده ایم که آنها به ما برسند و دارند میرسند!
*۱۳ سال پیش در چنین روزهای تیم ملی در دوران مسابقات جام ملتهای آسیا ۲۰۰۴ چین بود.
بازی ما با کره جنوبی که یکی از بهترین بازیهای تاریخ جام ملتهای آسیا بود. ما شرایط بسیار سختی داشتیم. یکی دو شب قبل از بازی در فرودگاه بودیم و اصلا نخوابیده بودیم. حتی چند بازیکن محروم و مصدوم داشتیم. منتهی با توجه به شرایطی که داشتیم در آن روز واقعا تیم ما فوتبال زیبایی بازی کرد. گلهای قشنگی زدیم.
*خیلیها اعتقاد دارند که آن تیم حقاش بود به عنوان قهرمانی آسیا برسد.
صد در صد حق ما بود که قهرمان جام ملتهای آسیا بشویم. باز هم این حسرت دیگر فوتبالی من بوده که دو بار تا آستانه فینالیست شدن در جام ملتهای آسیا رفتهام، اما هر دو بار در نیمه نهایی با تیم ملی شکست خوردیم و نتوانستم قهرمان شوم. بازی نیمه نهایی با چین را هیچ وقت فراموش نمیکنم. آن اتفاقاتی که داور مسابقه رقم زد. آن پنالتیها و بدشانسی! جام ملتها ۲۰۰۴ واقعا برای تیم ملی خوب بود و فقط با بدشانسی نتوانستیم قهرمان شویم.
*این روزها صادق محرمی ستاره جوان پرسپولیس را با شما مقایسه میکنند. فکر میکنید بتواند جای شما را پر کند؟ اصلا با این عادت که تا یک بازیکن جوان در فوتبال ایران چره میشود او را با بزرگان مقایسه میکنند موافق هستید؟
از یک طرف مسئولیت جوان را سنگین میکند و از طرفی هم شاید برایش خوشایند باشد. صادق محرمی را من از تیم ملی نوجوانان میشناسم. همان موقع هم پیش بینی میکردم که قطعا بازیکن بزرگی خواهد شد. یادم میآید باهماهنگیهایی که انجام داده بودم، تیم ملی نوجوانان در آلمان اردو زد و در بازی دوستانه با باشگاه گلادباخ، یکی از افراد شناخته شده و صاحب نظر در فوتبال آلمان که کنار من بود با دیدن بازی صادق محرمی به من گفت که او این پتانسیل را دارد که بیاید در اروپا فوتبال بازی کند. نفری که جلوی صادق بازی میکرد بازیکن اصلی تیم ملی نوجوانان و جوانان آلمان بود که اتفاقا یک سال از محرمی هم بزرگتر بود. اما صادق او را در آن مسابقه دوستانه محو کرده بود. صادق پسر آرامی است. دوندگی و تکنیک و انگیزه دارد، انشاءالله که همینطوری بماند.
*در هفتههای اخیر بزرگان فوتبال ایران انتقادهای تندی علیه مدیریت فدراسیون فوتبال داشتهاند. نفراتی مثل علی کریمی، علیرضا منصوریان و محمد مایلی کهن به شدیدترین شکل ممکن علیه مدیران رده بالای فدراسیون موضع گیری کردهاند.
حاشیه در همه جای دنیا هست. ولی بعضی مواقع مسائلی مطرح میشود که جالب نیست. مسائلی که با فوتبال اصلا ارتباطی ندارد. ما اگر درباره فوتبال به مشکل بخوریم میتوانیم درباره آن بحث کنیم. ما درباره حاشیههای فوتبال مسائل بدی دیدیم و شنیدیم که حل نشد. همیشه داشتن تعامل با بازیکنان بزرگ و ملی مملکت از طریق فدراسیون اتفاق خوبی خواهد بود اما در این بخش هم خیلی ضعیف بودهایم.
*محمد مایلیکهن به خاطر انتقادهایی که میکند بعضا نکوهش میشود و خیلیها او را زیر سوال میبرند. میخواستیم بدانیم اصلا در جریان صحبتهای جنجالی که او مطرح کرده قرار دارید؟ با حرفهایی که میزند موافق هستید؟
نظرات همیشه شخصی بوده است. محمد مایلی کهن مربی من بوده است و به شدت برای او احترام قائل هستم، چون از بزرگان فوتبال ایران است. فکر میکنم یک نفر اعتقادی دارد و روی آن اعتقاد ایستاده است. هیچ کسی هم به او نمیتواند بگوید که اعتقادش غلط است. همه آدمها برای مطرح کردن اظهارات خود آزاد هستند و آقای مایلیکهن هم حق دارند عقاید خود را بیان کند.
*یکی از شدیدترین انتقادهای مایلیکهن به کیروش درباره اخراج مربیان ایرانی از کادر فنی تیم ملی و سکوت عجیب فدراسیون فوتبال بود!
درباره برخورد با مربیان ایرانی من هم فکر میکنم که اتفاق جالبی نبود. اگر کیروش در ایران حضور دارد و فعالیت میکند، چقدر بهتر بود که مربیان ایرانی را در کنار او میگذاشتیم تا درس بگیرند و آموزش ببینند. بالاخره یک روز کیروش از ایران خواهد رفت. یک نفر جواب بدهد! وقتی او برود قرار نیست کسی از مربیان جوان ایرانی با درس گرفتن از کیروش بتواند راه او را ادامه بدهد؟ به نظر من در این بخش هم حتما ایراد است. باید مشخص شود چرا از دانش او استفاده نکردیم. چرا چند مربی جوان ایرانی در کنار کیروش قرار نگرفتند تا درست و اصولی یاد بگیرد. چرا آنهایی که بودند بعد از مدتی نتوانستند کار کنند. در این چند سال دانش کیروش در اختیار خود این مربی بوده است و فوتبال ایران در این زمینه به نظر من ضرر کرد.
*با تمام این تفاسیر تیم کیروش در انتخابی جام جهانی بهترین نتایج ممکن را کسب کرده است و حالا هم صحبت از تلاش برای صعود از گروه در جام جهانی برای اولین بار است.
یک بار چنین اشتباهی انجام دادیم و تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ به حاشیه رفت. این حرفها و تفکر اولین عامل شکست فوتبال ایران خواهد شد. آخر با چه متر و معیاری الان میگویند تیمملی باید از گروه خودش صعود کند؟ اگر این اتفاق رخ بدهد، باز هم مشکلات فوتبال ایران سر جای خودش باقی خواهند ماند. در آلمان میگفتند، باید مکزیک و آنگولا را ببریم و با پرتغال مساوی کنیم. اما این انتظار و توقعات هیچ متر و معیاری نداشت. آن حرفها جو بدی را برای تیمملی درست کرد. آخرش همه دیدند چه شد. در جامجهانی ۳۲ کشور حضور دارند که بهترینها هستند و بیشتر این کشورها از نظر برنامهریزی و امکانات و سرمایهگذاری بهتر از ایران عمل میکنند و فوتبال حرفهایتری دارند. تیمملی با کیروش پتانسیل کسب نتایج خوب را دارد، اما بیاییم توقعات را بیجا با درسگرفتن از ناکامیهای گذشته بالا نبریم. البته باید امید داشته باشیم که در بهترین شرایط تیم اعزام شود و فوتبال خوبی ارائه بدهیم. تیم ملی انقدر باید به خودباوری برسد که میتواند صعود کند. اما نباید توقع بیجا درست کرد.
*امکان دارد در آیندهای نه چندان دور مهدی مهدویکیا را روی نیمکت تیم ملی یا پرسپولیس ببینیم؟
شما باید برنامه داشته باشید و برای برنامه خود بجنگید و تلاش کنید که آن را به بهترین نحو جلو ببرید. من الان به دنبال این هستم که دانش مربیگری خودم را بالاتر ببرم. اصلا قابل پیش بینی نیست که سال آینده قرار است چه اتفاقی رخ بدهد. شاید در فوتبال آلمان بمانم. شاید برگردم ایران. اما قطعا به دنیای مربیگری فکر میکنم!
*ولی چقدر خوب است که نمیخواهید بدون داشتن مدرک مربیگری مربی شوید!
این هم تضمینی برای موفقیت نیست که تمام مدارک را داشته باشید. در دنیا هم بارها و بارها اتفاق افتاده که طرف هنوز بازیکن بوده که به دنیای مربیگری روی آورده و نتیجه هم گرفته است. یکی بوده که اصلا فوتبالیست نبوده و تبدیل به مربی بسیار بزرگی شده است. پس مدرک مربیگری ربطی به نتیجه گرفتن یا نگرفتن یک مربی به صورت صد درصد ندارد. به هر حال هر انسانی فلسفه کاری خودش را دارد. بعضیها دوست دارند پله پله تمام قدمها را بردارند و بعد به یک چیز خوب برسند. این خیلی بهتر است تا اینکه بخواهید یک قدم بلند برداید و به چیزی نرسید. آن وقت سقوطی میشود که جای بلند شدن ندارید.
*چند اسم میگوییم، نظرتان را راجع به آنها بگویید:
بهترین مربی ایرانی: من زیاد سابقه همکاری با مربیان ایرانی را نداشتم و نمیتوانم اسم فرد خاصی را بیاورم. در این سالها هم از فوتبال ایران دور بودم و نمیتوانم اسم یک مربی را به عنوان بهترین مطرح کنم. همه به صورت پایاپای دارند کار میکنند.
بهترین خاطره در تیم ملی: پیروزی مقابل آمریکا در جام جهانی.
بدترین خاطره در تیم ملی: بازی با بحرین در منامه که به بدترین شکل ممکن باختیم.
بهترین خاطره در پرسپولیس: چیزی که هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشود برد سه بر دو مقابل استقلال با هتتریک ایمون زاید بود که هیچ کسی پیش بینی آن نتیجه را نمیکرد.
بهرین دوست فوتبالی: ادموند بزیک کسی است که بیش از ۲۰ سال است رفاقت خوبی با هم داریم. با علی کریمی و وحید هاشمیان هیشه در تماس هستیم. خیلی از بچهها هستند که رفیق من هستند.
بهترین دوست فوتبالیست حارجی: خیلیها هستند از بچههایی که همبازی بودیم. اما یکی از بهترینهای آنها که هنوز هم ارتباط داریم سرگی باربارز بازیکن تیم ملی بوسنی بود که در هامبورگ هم خاطره خوبی با هم داشتیم.
بهترین گلی که زدید: گل به چین از راه دور و کلی که به آمریکا زدم واقعا ویژه بود.
پاس گل: من در جام جهانی و جام ملتهای آسیا و مسابقات مختلف پاس گلهای زیادی داده ام. اما یکی از فنیترین پاسهایم همان پاسی بود که در بازی رده بندی جام ملتهای آسیا در بازی مقابل بحرین به صورت چیپ به علی کریمی دادم و او گل زد.