ابراهیم اسدی، هافبک سابق تیمهای پرسپولیس و استیلآذین. خیلیها هنوز او را با گلی که در دوره اول لیگبرتر برای پرسپولیس زد میشناسند. گلی که موجب قهرمانی قرمزها در لیگ شد. با او درباره پرسپولیس سالهای قبل و البته امروز صحبت کردیم.
ابتدا از خودت بگو. خیلی وقت است که از شما خبر نداریم. چه میکنی این روزها؟
سال گذشته که تیم شهید کلهر را در لیگ آسیا ویژن داشتیم و حتی تا فینال هم بردیم. امسال هم در غرب یکی از تیمهای پرسپولیس را داریم و در تلاش هستیم نخبهها و استعدادهای خوبی را پرورش دهیم. من تا سال ۹۳ برای تیم آپادانا دست یک تهران بازی میکردم. اما بعد مهرههای گردنم آسیب دید و مجبور شدم آن را زیر تیغ جراحی ببرم. دو سال در استراحت مطلق بودم و حالا هم در عرصه مربیگری فعالیت میکنم. در ۳۳ سالگی فوتبال را کنار گذاشتم. شاید خیلی زود بود. چون الان هم حس میکنم میتوانم بازی کنم. اما به دلیل شرایط مصدومیت کمی ترس هم درونم وجود دارد.
آخرین تیمی که بازی کردی کجا بود؟
تیم صنعت ساری در لیگ یک که به صورت قرضی آنجا بازی میکردم. آن مصدومیت هم بازی با تیم ابومسلم بود که گرفتارش شدم.
چه مصدومیتی؟
دقیقه ۹۰ بود. وسط زمین میخواستم سر بزنم. هافبک تیم حریف با آرنج به گردنم زد و دیگر نفهمیدم چه شد. ضربهای که زد خیلی محکم بودبه نخاعام آسیب رسید و قسمت این شد که از عرصه بازیگری خداحافظی کنم.
آخرین تیمی که در لیگبرتر بازی کردی؟
تیم استیلآذین بود. از لیگ یک این تیم را به لیگبرتر آوردیم. نیم فصل هم آقای سردار آجورلو آمدند و گفتند تو را نمیخواهیم و من هم بعد از ۳-۴ سال کاپیتانی از این تیم رفتم.
آن سال که خیلی خرج شد شما بودید؟
بله من همان سال هم بودم. آقای پروین هماهنگ کردند که آن تیم شکل بگیرد. بازیکنان بسیار خوبی از لیگ جمع شدند و تیم تشکیل شد.
چطور شد که با آن همه بازیکن کارش به آنجا رسید و در نهایت سقوط!
استیلآذین تیم بسیار خوبی بود. ما در آن فصل ابتدای لیگ کمی مشکل بدنسازی داشتیم و رفتهرفته بهتر شدیم. اما میدانید مهمترین مسئله در تیمهای بزرگ که بازیکنان بزرگ جذب میکنند این است که چشموهمچشمی انقدر زیاد میشود که همه دوست دارند با یکدیگر کلکل کنند و کسی به حرف دیگری گوش نمیدهد.
برای پرسپولیس آخرین بار کی بازی کردی؟
همان سال ۸۷ بود. زمانی که آقای قطبی میخواستند بیایند. همان سال آقای کاشانی که معلم من هم بودند در یک زمان، گفتند که همینجا بمان. اما من دیگر خسته شده بودم. هم به دلیل مشکلات مالی و هم به دلیل اینکه به همان میزان که پرسپولیس شهرت دارد به همان میزان آدم را از خودش دور میکند. مثلا سال ۸۳ که آقای بگوویچ سرمربی بودند و من از تیم بیرون انداخته شدم، قراردادم با پرسپولیس ۱۰ میلیون بود. در حالیکه باشگاه ذوبآهن برای حضور من به طور قرضی در آسیا ۱۴۰ میلیون پیشنهاد داد. من هم محبور شدم و رفتم. چون بازی به من نمیرسید.
الان از باشگاه پرسپولیس طلب نداری؟
من تا به حال به شکایت و اینطور چیزها فکر هم نکردم. چون این تیم خانه من است. اما متاسفانه انقدر که به پیشکوستان بیتوجهی میکنند ... . شرایط طوری میشود که ما از صحنه دور میشویم. الان بعضیها هستند که مجوزهایی از باشگاههای استقلال و پرسپولیس میگیرند و باشگاههایی میزنند که اصلا اسم و رسم پرسپولیس خراب میشود. بحث مهدی مهدویکیا جداست. او بزرگ پرسپولیس است و کارش کلا فرق میکند. ما که هر چه داریم از پرسپولیس داریم اسیر یکسری شرایط شدیم که انگار نه انگار من ابراهیم اسدی برای پرسپولیس بازی کردم. در صورتی که قهرمانی که قسمت شد من آن گل را بزنم، هیچکس به آن فکر نمیکرد. خود مسئولان نیز فکر نمیکردند که اصلا من به بازی برسم. چه برسد به این که گل قهرمانی بزنم.
آن قهرمانی را شما خودتان هم پیشبینی نمیکردید؟ انگار که معجزه بود.
بله، معجزه بود. هیچکس فکرش را نمیکرد. استقلال باخت میخواست و ما فقط برد. انقدر همه ناامید بودند که آقای پروین میگفت فقط بروید و یک مساوی بگیرید حداقل نایب قهرمان شویم.
خیلی سخت هم به پرسپولیس رسیدی. چقدر نیمکتنشین بودی؟
چیزی حدود ۶-۷ ماه شد. چون پرسپولیس هافبکهای بزرگ و بسیار زیادی داشت. آقای پروین و ابراهیمی هم خیلی به جوانها میدان نمیدادند. صبر میکردند جوان پخته شود بعد در کنار بزرگترها بازی کند. اولین بازی من هم به طور اتفاقی برابر بهمن در ورزشگاه آزادی بود. الان ببینید دیگر پول واقعا جای عشق و علاقه را گرفته است. پیراهن پرسپولیس خیلی باارزشتر از این حرفهاست. الان اما دیگر کمتر این مسائل را میبینیم. مسائلی که باعث میشود هم پرسپولیس خراب شود هم بازیکن جایگاه خود را از دست دهد.
مثلا شما اگر فصل پیش سرمربی پرسپولیس بودید، رضاییان و طارمی را برمیگرداندید؟
اصلا این کار را نمی کردم. چون بازیکنان در نظر من یکسان هستند. مگر از این نظر که نظم تیمی را رعابت کنند. فقط در این زمینه میتوان فرق بین آنها گذاشت. این دو بازیکن کار خوبی با پرسپولیس نکردند. من حتی قبلا هم گفتم بزرگترهای تیم رفتند و الان برای اینکه فقط در فوتبال باشند رو به مربیگری آوردند. اینطور بگویم که پرسپولیس جایی برای کلاس گذاشتن بازیکن نیست. چون تیم مردمی است.
اصلا همه چیز فکر کنم نسبت به زمان شما فرق کرده. همین چند روز پیش بود که مهدی طارمی گفته بود تماشاگران نیایند سر تمرین و وقتی اینجا ما را تشویق میکنند تمرکزمان به هم میریزد. حتما درگیری هم در تمرین پرسپولیس به وجود آمد.
زمان ما اصلا اینطور نبود. من ۱۵سال در کارگران تمرین کردم. هر تمرین ۵ هزار نفر میآمد که روی ما باز شود تا در بازی اصلی برابرشان تعظیم کنیم.
گفتی کارگران یادم آمد یک زمان خبرنگاران را آنجا میزدند!
آره ... بعضی از لیدرها. اما بعد که آقای پروین آمد یک جای مخصوص برای خبرنگاران و عکاسان در نظر گرفت که مشکلشان حل شد.
درباره تیم بگوویچ کمی صحبت کنیم. پرستارهترین تیم تاریخ پرسپولیس بود. چرا نتیجه نگرفت؟
متاسفانه یکسری باندها به وجود آمد در آن تیم. به طوریکه تفرقه و پراکندگی بین بازیکنان زیاد شده بود و رفاقتها کم.
شما در کدام باند بودی؟!
ما که گفتم اخراج شدیم! شاید اگر در باندی بودم آنطور نمیشد.
رفتی همان سال به ذوبآهن. پشیمان نیستی؟
نه برای چه پشیمان؟ در آسیا برایشان بازی کردم. اما فصل بعد که آقای پروین برگشت من دوباره آمدم پرسپولیس. در آن فصل هم وجود داشت یکسری تفرقه و باندبازی که در آخر منجر به رفتن آقای پروین شد.
مشکلی با علی پروین نداری؟
نه من تا به حال اصلا در فوتبال با کسی مشکل نداشتم.
برگردیم به پرسپولیس امروز. بازی برابر فولاد را دیدی؟
به نیمه دوم بازی رسیدم. به نظر من خیلی خوب بازی نکردند. نسبت به فصل گذشته میگویم. چون توقعات را هم خیلی بالا بردهاند. احتمال هم دارد که برای بدنسازی باشد. من فصل قبل که استقلال را دیدم شما شاهد هستید گفتم که به دلیل بدنسازی سخت این تیم تا هفته دهم نتیجه نمیگیرد و همینطور هم شد. کموکم و پلهپله بالا آمدند و نایب قهرمان شدند.
درباره طارمی و رضاییان حرف زدیم. دوست دارم از تو که با علی پروین کار کردی بپرسم اگر امروز او سرمربی پرسپولیس بود با طارمی چه رفتاری میکرد؟
به نظر من او را روی نیمکت میگذاشت. آنقدر که حساب کار دستش بیاید. چون علی پروین شخص خاصی است. انقدر حس ششم بالایی دارد که خیلی چیزها را زودتر میخواند. علی پروین احمد عابدزاده و کریم باقری را کنار گذاشت ... .
الان منشا را هم برای همین آوردند که در مواقع لازم جانشین لازم برای طارمی را داشته باشند.
منشا از نظر من بازیکن خوبی است. اما برای تیمی به جز استقلال و پرسپولیس. چون آنقدر شرایط در این دو تیم فرق دارد که کار بازیکنهای خارجی خیلی سخت میشود.
چرا خودت نتوانستی ماندگار باشی و بمانی؟
من همی ۸-۹ سال هم فقط به عشق هواداران ماندم. من را خیلی باشگاه اذیت کرد. خیلی با آنها کنار آمدم اما زیاد اذیت شدم. مخصوصا بابت وعدههایی که دادند و عمل نکردند.
پیشنهاد خارجی داشتی؟
از امارات داشتم اما چون تیم کمبود هافبک داشت آقای انصاریفرد اجازه خروج نداد. من واقعا فکر میکنم بیحاشیهترین بازیکن پرسپولیس من بودم. من روز آخر که خواستم از پرسپولیس بروم گفتم دلیلش این است که با هر بار عوض شدن مدیرعامل بازیکن واقعا اذیت میشود.
در پرسپولیس امروز برای پستی که خودت بازی میکردی وضعیت چطور است؟
من همیشه در این چندین ساله مصاحبه کردم که پرسپولیس یک هافبک دفاعی گردن کلفت میخواهد. حالا به غیر از کمال کامیابینیا. چون مثلا فصل گذشته در دیدار دربی خود او مصدوم شد جایگزین نداشت.
احمد نوراللهی که برگشته چطور؟
چندان کارایی کمال را ندارد. فهم فوتبالی ولی دارد. قلب زمین را برای خود میکند. اما پرسپولیس هافبک گردن کلفت میخواهد. فانتزی بازی کردن با قدرتی بازی کردن خیلی فرق میکند. سروش رفیعی هم بود. اما مثل مسلمان فانتزی باز بود. منظورم از قدرت این است که مثلا یک زمان آقای پروین تمریناتی برای تقویت قدرت بازیکنان میداد که اصلا حال بازیکن بد میشد. الان میگوییم پرسپولیس خیلی تیم خوبی است. برای اینکه آقای برانکو بازیکنان جوان را وارد کرده و نظم خوبی به تیم بخشیده است. اما این بازیکن جوان نباید به خودش اجازه دهد که چیزی نشده بگوید میخواهم فیکس باشم.
تو بهتر بودی یا کمال؟
شرایط خیلی فرق میکرد. آن زمان سیستم ۳-۵-۲ بود. الان اما کمال بازیسازی نمیکند. من اما بازیسازی هم میکردم. کمال فقط میجنگد. شما ببینید او یک پاس ۲۰-۳۰ متری نمیتواند بدهد، چون توقع آقای برانکو از او همین است که بجنگد و پاس کوتاه به سایر هافبکها برساند. بحث بهتر و بدتر نیست. سبک بازیها متفاوت است.
انقدر از قدرت تیمی حرف زدیم، یاد این افتادم که میرفتید تپههای داوودیه و ...
تمرینات آقای پرویز کماسی خیلی حرفهای بود. من هنوز هم او را قبول دارم. او از بازیکن تا جایی که میخواست کار میکشید، بعد با یک شکلات او را رضی نگه میداشت. بعد جالب است بدانید از چه بازیکنانی کار میکشید؟ مثلا علی انصاریان که برای خودش یاغی بود. مهدی هاشمی نسب که هیچکس را قبول نداشت. بهروز رهبری فرد، علی کریمی و ... . حس و انگیزه را در این بازیکنان ایجاد میکرد. تپههای داوودیه بازیکن را مصدوم نمیکرد. من خودم در آن سالها بودم. اصلا هم مصدومیتی از رفتن به آنجا به وجود نیامد.
الان به این فکر میکنی که کاش جای بازیکنان فعلی بودی؟
خیلی زیاد. روزی حمید استیلی که نیمکتنشین من شده بود رو به من کرد و گفت ابراهیم قدر فوتبالی که الان بازی میکنی را بدان. گفتم چرا حمیدخان؟ گفت من دیگر به آخر فوتبالم رسیدم همه چیز را میبینم. تو سعی کن فوتبالی بازی کنی که کسی تو را فراموش نکند. آن زمان ناپخته بودم گفتم حمید استیلی اینطور میگوید که دوباره جای من را بگیرد. اما الان به حرفش میرسم که چقدر درست گفت. من واقعا حسرت آن روزها را میخورم.
این روزها همه اهالی ورزش درباره ورود بانوان به ورزشگاهها نظر خودشان را اعلام میکنند. دیدگاه شما چیست؟
من هم نظر مثبت دارم که حضور داشته باشند. هیچ مشکل خاصی هم نیست. هم به خاطر بعضی از مسائل باید کمی بیشتر زمان داد. حتی میتوانند این راهکار را پیش ببرند که از هم جدا باشند و مشکلات هم کمتر شود. ورزش ما به هر حال باید فرهنگ لازم را داشته باشد. حضور خانواده خیلی مهم است. طوری شود که اگر امروز موافقت کردیم، فردا پشیمان نشویم. در بازیهای والیبال آمده بودند. خدا را شکر مشکلی هم ایجاد نشد. اتفاقی هم نمیافتد مگر اینکه خودمان مقصر باشیم.
پرسپولیس به نظرت قهرمان آسیا میشود؟
من از خدا می خواهم که بشود. اما خیلی سخت است. چون چندین سال است تیمهای شرق آسیا خیلی قوی هستند. سالی که ما رفته بودیم کره برای جام باشگاهها، یک نفر از سفارت برای انجام کارهای اجرایی آمده بود. در هتل تیمهای رقیبمان را میدیدیم. سالی هم بود که کره چهارم جهان شد. آن اقا با من صحبت کرد گفت من همیشه شرایط زندگی و همه چیز اینها را پیگیری میکنم. زمانی کره و ژاپن یا چین قدهایشان خیلی کوتاه بود. اما اینها در این ۷-۸ ساله اصلا تغییرات ژنتیکی ایجاد کردند. میگفت برنامه اینها طوری است که پلهپله بالا بیایند و برای جامجهانی هم برنامهریزی کردند. اما ما اینطور نیستیم. یک نفر را میبریم میگذاریم بالا، بعد نتیجه که نمیگیرند صندلی را از زیر پایشان میکشیم. من خیلی امیدوارم. اگر بتوانند به نیمهنهایی برسند خیلی خوب میشود. آقای برانکو در این تیم واقعا تحول ایجاد کرده است.
ابراهیم اسدی تا به حال اسیر دلالی یا باج دادن شده؟
خدا را شکر نه.
همه میگویند ندادیم.
من واقعا میگویم چون از گود دور هستم. دلیل همین دور بودن هم به نظرم باج ندادن است. من دو سال از ناحیه گردن مشکل داشتم. با هیچ باشگاهی به خودم اجازه ندادم که قرارداد ببندم. خیلی از بازیکنها هستند که الان هم میبینیم از بدنسازی فرار میکنند. من اما سه سال پیش آقایی لیدر تیم بود و الان شده دلال. به من زنگ زد گفت میروی شهرداری بندرعباس بازی کنی؟ گفتم میروم. ولی به آنها بگو که من مصدوم هستم. در ادامه به من گفت فقط من ۴۰ میلیون اول میگیرم، ۱۰۰ میلیون دیگر برای تو. گفتم دستت درد نکند! من اگر میخواستم این ۴۰ میلیون را به یک ایجنت رسمی میدادم من را میبرد یک تیم بهتر. به همین دلیل است که من الان بیرون گود نشستم.