صادق گودرزی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
داستانی زیبا و آموزنده برای همه ی ما انسانها
خواجهاى کارگرش را میوهاى داد . کارگر میوه را گرفت و با رغبت تمام میخورد. خواجه، خوردن کارگر را میدید و پیش خود گفت: کاشکى نیمهاى از آن میوه را خود میخوردم .
بدین رغبت و خوشى که کارگر، میوه را میخورد، باید که شیرین و مرغوب باشد. پس به کارگر خود گفت: یک نیمه از آن به من ده که بس خوش میخورى.کارگر نیمهاى از آن میوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن میوه خورد، آن را بسیار تلخ یافت. روى در هم کشید و کارگر را عتاب کرد که چنین میوهاى را بدین تلخى، چون خوش میخورى . کارگر گفت: اى خواجه! بس میوه شیرین که از دست تو گرفتهام و خوردهام. اکنون که میوهاى تلخ از دست تو به من رسیده است، چگونه روى در هم کشم و باز پس دهم که شرط جوانمردى و بندگى این نیست .صبر بر این تلخى اندک، سپاس شیرینیهاى بسیارى است که از تو دیدهام و خواهم دید.
همیشه از خوبی ادمها برای خودت دیوار بساز
هر وقت در حق تو بدی کردند
فقط یک اجر از دیوار بردار
بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی!!!