قائدی: دود ماجرای تیم امید نباید به چشم بازیکنان برود

مهدی قائدی جوان اول این روزهای خطه بوشهر قلمداد می شود. بازیکنی که با جثه ریز و نحیف خود اما با تکنیک ناب با سن کم در ترکیب ایرانجوان در لیگ دسته اول همه نگاه ها را به خود معطوف کرد و لقب "باشوی کوچک" را به خود اختصاص داد. درخشش او در ترکیب ایرانجوان سریال معرفی استعدادهای ناب از بوشهر را ادامه داد تا جایی که استقلالی ها در اولین گام خود در بازار تابستانی با این جوان جنوبی قرارداد بستند تا قائدی به امید اصلی آبی های پایتخت برای درخشش در سال های آتی تبدیل شود. بعد از گذشت نزدیک به دوماه از حضور در اردوی استقلال با قائدی گفتگوی مفصلی انجام شده است که خواندن آن خالی از لطف نیست.

روز اول کمی ترس داشتم اما الان نه

شکر خدا همه چیز برای من در این یکی دو ماه خوب پیش رفته است. روز اول که می خواستم به تمرین استقلال بروم از رویارویی با بازیکنان بزرگ و جو حاکم بر این تیم پرطرفدار ترس داشتم اما در همان اولین جلسه تمرینی برخوردها و استقبال تیم و طرفداران کاملا ذهنیتم را تغییر داد و خیلی زود به این خودباوری رسیدم که استقلال خانه اول و آخر است و می توانم با این تیم و طرفدارانش به همه آرزوهای بزرگی که دارم برسم.

افتخار می کنم عضو یکی از بهترین تیم های تاریخ استقلال هستم

در استقلال برخوردهایی دیدم که اصلا تصورش را نمی کردم چه از جانب کادر فنی و شخص علی آقا منصوریان چه از جانب بزرگترهای تیم از قبیل آقامهدی، آقامجتبی، آقاخسرو، آقاپژمان و ... باور کنید از این که به استقلال آمده ام از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدم اما حالا به صراحت می گویم که از لطف و عنایت خداوند سپاسگذارم که در چنین شرایطی زمینه حضور من جوان کم تجربه را در یکی از بهترین تیم های چند دهه اخیر فوتبال استقلال و ایران فراهم شدو افتخارم این است که بگویم عضور کوچکی از استقلال بزرگ هستم.

مطمئن باشید خانواده ام به تهران می آیند

یه گله کوچک هم از برخی رسانه ها و همکاران شما دارم. من، مهدی قائدی یک جوان 19 ساله بدون هیچ تجربه از شهری کوچک وارد بزرگ ترین شهر و تیم ایران شدم پس چه خوب بود کمی بیشتر هوای من را داشته باشم. در این مدت باور کنید نه حرفی زدم نه مصاحبه ای انجام دادم اما برخی روزها دیدم مصاحبه هایی از قول من منتشر شده که خودم از از خواندن آن خنده ام می گیرد. نمونه اش ماجرای اقامت و کوچ خانواده ام به تهران است که شنیدم نوشته اند این اتفاق رخ نمی دهد و خانواده ام به تهران نمی آیند. ماجرا اینگونه که نوشتند نیست چون در به در دنبال یک منزل مسکونی مناسب با بودجه ای که من دارم، هستم چون برای کوچ خانواده ام به تهران بی تاب هستم به خصوص مادر و پدرم که هر چه دارم از لطف و زحمات آنها با عنایت خداوند است. شاید باور نکنید خانواده ام چمدان های خود را برای زندگی در تهران بستند و تنها منتظر تماس من برای کوچ به تهران هستند.

با بهترین متدهای بدنی و تاکتیکی تمرین کردیم

اردوی بسیار خوبی را در ارمنستان سپری کردیم که نتیجه این اردو را قطعا در همین بازی های ابتدای فصل خواهید دید. من اولین تجربه ام در تیم های لیگ برتری است و شاید برایم کمی همه چیز تازگی داشته باشد اما تا آن جا که می دانم استقلال با بهترین متدهای تمرینی چه از نظر تاکتیکی چه از نظر بدنی خود را برای رسیدن به آرزوها و جاه طلبی هایش در لیگ هفدهم آماده کرده است و امیدوارم که در این جاه طلبی ها بتوانم نقش کوچکی ایفا کنم.

دود ماجرای تیم امید نباید به چشم بازیکنان برود

در ماجرای تیم امید و عدم سفر ما به قرقیزستان باور کنید هر سه نفری که فدراسیون حکم به محرومیت داده بی تقصیر هستیم و تنها دور این ماجرا به چشم ما رفته است. در کدام نقطه از دنیا بازیکنی پیدا می شود که بخواهد از پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورش خودداری کند که ما بخواهیم این کار را بنا به میل و اراده خود انجام بدهیم. واقعا وقتی خبر محرومیتم را شنیدم تعجب کردم چون اصلا انتظار آن را نداشتم و حالا هم امیدوارم با پیگیری های باشگاه و تعامل با فدراسیون فوتبال این مشکل حل بشود و ما بتوانیم از اولین هفته لیگ برتر برای استقلال بازی کنیم.

 

این پاها هدیه خداوند به من است

در بدو ورود به اردوی استقلال با موضوع شکل و شمایل پاهایی که خداوند به من داده روبرو شدم. این مدل پاها شکل خاصی است که خداوند متعال در وجود من قرار داده و من هم راضی ام به رضای خدا. مسلما حکمتی در آن است و می بینید که با همین پاها توانستم پله های پیشرفت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارم و الان هم با همین پاهای قوسی شکل می خواهم بهترین بازی ها را برای استقلال به نمایش بگذارم و قهرمانی زیادی به دست بیاورم. خوشبختانه در تمام تست های پزشکی در ایفمارک هم موفق بودم و مشکلی خاصی نبود پس این موضوع این قدرها هم سوژه جالبی نبود(باخنده)

برای استقلال و منصوریان جانم را می دهم

علی آقا منصوریان از همان روزهای ابتدایی که پروسه پیوستن به استقلال کلید خورد با صحبت ها و ایده های حرفه ای که برای آینده من داشت انگیزه ام را برای درخشش در این تیم دوچندان کرد و بدون اقراق بگویم که یکی از دلایل اصلی انتخاب استقلال هم حضور چنین مربی در راس کادر فنی بود. چون علی اقا ثابت کرده بود که از بها دادن به جوانان ترسی ندارد. الان هم هر جا که سرمربی تیم بخواهد بازی می کنم و اگر لازم باشد دروازه بان استقلال هم می شوم(باخنده) البته با اجازه از آقامهدی رحمتی. البته دوباره تکرار می کنم که برخوردها در اردو واقعا متعجبم کرد چون هم بازیکنانی که خود تازه به استقلال آمده بودند از قبیل شجاعیان، بیت سعید و ... چه آنها که قدیمی های تیم بودند انصافا مثل یک برادر از من استقبال کردند و جوی را برایم درست کردند که احساس کردم 10 سال است افتخار پوشیدن پیراهن استقلال را در کارنامه دارم.

بی صبرانه منتظر بازی در آزادی هستم

بی صبرانه منتظر بازی با پیراهن استقلال در ورزشگاه رویایی و بزرگ آزادی تهران هستم. ورزشگاهی که بازی کردن در آن مقابل تماشاگران پرشمار یکی از آرزوهای بزرگ دوران فوتبالی من بود و حالا برای تجربه این آرزو لحظه شماری می کنم. حتی اگر یک ثانیه هم باشد دوست دارم این اتفاق در کمترین بازه زمانی رخ بدهد چون صبح تا شب و شب تا صبح را با این رویا می گذرانم. آرزویی که سال هاست با من است از روزی که فهمیدم فوتبال چیست و پای تلویزیون همیشه بازی های آزادی را با حسرت خاصی تماشاکردم.

لقب "باشو" را دوست دارم

الگوی فوتبالی من نیمار برزیلی است. بازیکنی که همیشه از شیوه فوتبالی او الهام گرفتم و تمام تلاشم را انجام دادم تا شکل و شمایل فوتبالی ام شبیه به او باشد. برخی طرفداران خونگرم بوشهری هم در ابتدا وقتی برای اولین بار بازی های من با پیراهن ایرانجوان را در لیگ دسته اول دیدند همین لقب را به من دادند اما با گذشت زمان کوتاه در یکی از بازی های خانگی وقتی خیلی خوب بازی کردم و زمینه برد سرنوشت ساز ایران جوان فراهم شد یکی از این طرفداران به یکباره از روی سکوهای ورزشگاه شهید بهشتی لقب "باشو" را به من داد. لقبی که برای بوشهری ها خیلی اهمیت دارد و خوشحالم که با این اسم شناخته می شود تا سفر فوتبال مستعد اما فقیر جنوب ایران باشم.البته اعتراف می کنم الان دیگر لقب و القاب برایم اهمیتی ندارد چون مهدی قائدی در حال حاضر افتخار پوشیدن پیراهن استقلال را به دست آورده و فارغ از هر لقبی باید جان خود را برای موفقیت این تیم و خوشحالی طرفدارانش بدهد که قطع به یقین همین طور هم خواهد شد.

می خواهم سفیر استقلال و بوشهر در روسیه باشم

رسیدن به پیراهن استقلال یکی از اولین رویاهای من بود که به لطف خداوند محقق شد. اما این تازه شروع رویاپردازی های مهدی قائدی در فوتبال ایران است چون هدف بعدی ام رسیدن به جام جهانی 2018 به عنوان سفیر استقلال و فوتبال پراستعداد بوشهر به این تورنمنت بزرگ است. می خواهم از فرصت پوشیدن پیراهن استقلال به بهترین نحو استفاده کنم و در صورت قرار گرفتن در ترکیب کادر فنی تیم ملی را برای دعوت به اردوی تیم ملی تحت تاثیر قرار دهم چون شک ندارم کارلوس کی روش ترسی از دعوت جوانان به اردوی تیم ملی ندارد.

امیدوارم پایان فصل رویایی باشد

قراردادم را با استقلال ثبت کردم و امیدوارم این اتفاق بزرگی در دوران فوتبالی من رقم بزند و بتوانم از شرمندگی ابتدا خانواده ام به خصوص مادر بزرگوارم دربیایم،کسی که تمام زندگی و جوانی اش را برای رشد من فدا کرد همین طور پدرم. ضمن این که محبت استقلالی ها و طرفداران را نیز جبران کنم تا فصلی که رویایی برای من آغاز شد رویایی نیز به پایان برسد.