سرمربی پرتغالی تیم ملی در کنفرانس مطبوعاتی روز قبل از بازی در دوحه با هدف گمراه کردن کادرفنی قطر گفت: "ما عجله ای برای برد نداریم ولی قطر عجله دارد". پیامی با این مضمون که تیمش را بسته تر از همیشه و با یک مهاجم(مانند بازی با کره در تهران) خواهد چید. غافل از اینکه مدتها قبل نسخه تاکتیکی این بازی را با شیوه ای جدید از نوع 4-3-3 پیچیده بوده است.
اگر به تعریفی که سایت اکیپ از فوتبال امروزی با سیستم 4-3-3 ارائه داده است رجوع کنیم، دو نوع 4-3-3 داریم: نوک بالا و نوک پایین. اولی به همان 4-2-3-1 همیشگی کی روش شبیه هست: دو هافبک دفاعی، یک بازیساز مرکزی و دوبالی که در فاز هجومی به حمله(تک مهاجم نوک) اضافه می شوند و آنرا تبدیل به 4-3-3 می کنند. ولی سیستم 4-3-3 بازی با قطر از نوع نوک پایین بود. پنج شنبه گذشته، تیم ملی ایران برای نخستین بار با یک هافبک دفاعی مرکزی(عزت الهی)، دو پیستون(حاج صفی-جهانبخش)، دو بال(طارمی-انصاری فر) و یک مهاجم مرکزی(آزمون) به میدان رفت.
فردریک یانگ در توصیف این سیستم می نویسد: "چنین سازمانی عموما امکان کنترل و توازن بیشتری به تیم می دهد چرا که سه هافبک کاملا در قلب بازی قرار می گیرند. این سیستم قابل انعطاف است چون در فاز دفاعی یکی از بال ها خودش را بین دو پیستون جا می کند و دیگری می رود به مهاجم مرکزی کمک کند(4-4-2) اما در فاز حمله دو پیستون به بال ها ملحق می شوند.( 4-1-4-1)"
محسنات زیادی را به این سیستم نسبت داده اند: امکان اعمال یک پرسینگ بالا در زمین، فراهم کردن فرصت برای بروز خلاقیت به مهاجمان با تعویض متناوب جای خود در زمین و همچنین پیستون ها، استفاده از تمامی عرض زمین در فاز تهاجمی ... اما همچون بقیه شیوه های بازی، نقاط ضعفی هم در آن وجود دارد: ریسک دفاعی به این دلیل که در میانه میدان، فضا آزاد می کند، انرژی زیادی از بال ها می طلبد چون وقتی توپ در دست حریف است بال ها باید نقش هافبک را بازی کنند و بلافاصله بعد از تصاحب آن باید تبدیل به یک مهاجم مرکزی شوند.
بازیکنان خط میانی مسئولیت بالایی برای پوشش فضاهای آزاد در مرکز زمین دارند. همچنین بازیکنان کناری باید توانایی حذف بازیکن مقابل را در موقعیت یک مقابل یک داشته باشند. در بین شروط لازم برای انتخاب این سیستم از نظم مطلق با بازیکنانی با قابلیت های چندگانه و جایگزین های خوب برای مهاجمین و هافبک ها هم صحبت شده است.
هر چند فوتبال ملی ما توسط کارلوس کی روش چندین سال است به سیستمی خو کرده که در آن هافبک بازیساز نقش کلیدی خود را از دست داده است، ولی در تمام این 6 سال همواره یکی چون جباری، مسعود شجاعی، بختیار رحمانی، اشکان دژاگه، سروش رفیعی، داریوش شجاعیان برای حمل توپ از دفاع به حمله در مرکز زمین گماشته می شد. به همین دلیل وقتی در غیاب اشکان دژاگه مصدوم نامی از سروش رفیعی، مسلمان یا شجاعیان در لیست 23 نفره تیم ملی دیده نشد و مسعود شجاعی تنها فرد دعوتی در این پست بود، خیلی ها تعجب کردند. تا اینکه ترکیب تیم ملی برای بازی با قطر بدون هافبک مرکزی نفوذی ولی با سه مهاجم اعلام شد و مورد سروش رفیعی پاسخ فوتبالی اش را گرفت. ضمن اینکه از دیدگاه کی روش امید ابراهیمی بیش از آنکه کاندیدایی برای پست هافبک دفاعی(عقب) باشد تبدیل به هافبکی شده است که بالاتر بازی می کند.
به جز آنالیزی که کادرفنی تیم ملی از نقاط قوت و ضعف قطر داشته اند، چندین عامل در انتخاب کی روش تاثیرگذار بوده اند.عواملی چوت قابلیت هایی که احسان حاج صفی و علیرضا جهانبخش به تازگی تجربه کرده و می کنند. اولی را کی روش برای نخستین بار در تاشکند از کناره چپ به طرف مرکز زمین برد و خوب هم جواب گرفت. حاج صفی در شروع دو فصل پیش در این پست توسط کرانچار در سپاهان گماشته شد ولی این تجربه چند هفته ای بیشتر طول نکشید و انتقال او به بوندسلیگای دو سبب شد، فرانکفورت از او در همان پست سابقش یعنی دفاع کناری بازی بگیرد. کاپیتان 27 ساله تیم ملی ایران در بازی با قطر(81 بازی ملی) در بازگشت به سپاهان از ابتدای فصل متمایل به مرکز بازی کرده است. باشگاه آلکمار نیز هفته هاست علیرضا جهانبخش را از کناره راست، نزدیک تر به مرکز زمین انتقال داده است. حالا می توان گفت جهانبخش و حاج صفی مشخصات و تجربه ای که پیستون ها در سیستم 4-3-3 نوک پایین به آن نیاز دارند را دارا هستند.
غنای تیم ملی ایران از نظر بازیکنان تهاجمی فاکتور دیگری است که کی روش نمی تواند به این سادگی از کنار آن عبور کند. این غنا تا حدی است که حتی با استفاده همزمان پدیده جوان روستوف، مهاجم اول المپیاکوس، آقای گل این سال های ایران، کی روش مجبور است روی مدعی آقای گلی لیگ هلند خط بکشد.
ارزش کار ملی پوشان وقتی بیشتر نمایان می شود که بدانیم این تیم هیچگاه با ترکیبی که در ورزشگاه جاسم بن حمد پا به میدان گذاشت، بازی تدارکاتی انجام نداده بود. جهانبخش، آزمون، انصاری فر و میلاد محمدی 48 ساعت قبل از مسابقه به دوحه رسیدند و سرمربی پرتغالی تیم ملی نیز وسواس زیادی برای پنهان کاری و لو نرفتن نقشه هایش در دو جلسه تمرین پیش از بازی داشت. لذا به غیر از جوانی تیم(معدل سنی 25 سال) که کی روش از آن به عنوان یکی از دلایل از دست دادن موقعیت ها نام برده است، عدم هماهنگی مهاجمین در بیست متر آخر زمین بی ارتباط با کمبود تمرین و بازی تدارکاتی در این ترکیب نمی تواند باشد.
با تمام این احوال، سیستم مورد استفاده مقابل قطر تنها ثابت می کند که تیم ملی ایران قابلیت ایجاد تنوع تاکتیکی و غیرقابل پیش بینی بودن برابر حریفان را دارد و قرار نیست همیشه با این روش به مصاف همه رقبا برود. از این حیث قبل از بازی مقابل چین، کارلوس کی روش موفق شده است در ذهن مارچلو لیپی چندین نقطه ابهام آزاردهنده ایجاد کند.