بعد از سه هفته پرماجرا استقلال حالا به کرانه آرامش رسیده. کرانهای که خریدهای جدید و هیجان انگیز آن را ساختهاند. بعد از یک نیمفصل کابوس وار و فراز و نشیبهای بسیار حالا درست در بزنگاه کلیدی ستارههای جدید از راه میرسند. ستارههایی که بعد از یک دوره طولانی و قیل و قال آمدن یا نیامدن، حالا استقلال را لبریز از امیدهای تازه کردهاند.
سه هافبک با چمدانی از افتخار و البته خاطره حالا پیراهن آبی را بر تن کردهاند تا مجموعه استقلال کاملتر و البته جذابتر شود. سه ستارهای که هر کدام خصوصیات فنی و سبک بازی متفاوتی دارند اما یک فصل مشترک هیجان انگیز سبب شده تا شور و امید در دل آبیها دوباره شروع به جوانه زدن کند. بازوبند کاپیتانی فصل مشترک هر سه ستاره تازه وارد است. روزبه چشمی، سرور جباروف و آندو تیموریان سه کاپیتانی هستند که هر کدام از آنها به تنهایی برای تغییر معادلات و تعیین نتایج کفایت میکنند اما استقلال امروز به خود میبالد که هر سه را در پیراهن آبی میبیند و این مثلث تازه وارد میتواند برمودایی بسازد که همه خاطرات تیره و ناخوشایند نیمفصل نخست و البته حریفان را یک جا ببلعد و غرق کند.
روزبه چشمی کاپیتان تیم امید که بسیاری مصدومیت سخت او را عامل از دست رفتن قهرمانی در فصل گذشته میدانستند، نخستین ورودی استقلال در نیمفصل است. مردی که به واسطه مصدومیت سنگین نامش از فهرست استقلال در نیمفصل اول خارج شد و حالا سلامی دوباره به تیم داده. ستارهای سرشار از شور و انگیزه که میخواهد یک سال دوریاش از مستطیل سبز را جبران کند و لبریز از شوق بازی است. ستارهای که قبل از مصدومیت در حلقه مردان نزدیک به تیم ملی قرار داشت و حالا میخواهد ماموریت ناتمام فصل پیش را تمام کند.
سرور جباروف ضلع دوم این مثلث است. یک ستاره خوش خط و خال که تداوم بی نظیری در سطح اول فوتبال قاره داشته. ستارهای با سابقه بوسه بر توپ طلای فوتبال آسیا که به دیدنش با بازوبند کاپیتانی در میانه میدان تیم ملی ازبکستان عادت کردهایم. جباروف یگانه ستاره افول ناپذیر ازبکها در تمام این سالها بوده که تماشای طنازیاش در ترکیب تیم ملی ازبکستان بدل به عادت شده. یک ستاره همه فن حریف و یک هافبک کامل با فیزیک فوقالعاده که آثار یک بخیه و یک مصدومیت جزیی هم در آن دیده نمیشود و با این کیفیت آمده در چالش تازهاش موفق باشد. سرور با جام قهرمانی لیگ ازبکستان به ایران آمده و میخواهد این جام را در ایران نیز تکرار کند.
نفر سوم اما بی تردید مهمترین ضلع مثلث تازه وارد آبیهاست. آندرانیک تیموریان کاپیتان یک سال اخیر تیم ملی. مردی که جدایی ناگهانیاش از استقلال یک معامله دو سر باخت برای هر دو طرف بود. هم برای استقلال که بعد از آندو دیگر رنگ عافیت را ندید و هم برای آندو که مجبور شد سالهای اخیر را در تیمهایی توپ بزند که با کیفیت و تواناییهای او سنخیتی نداشتند و نتیجه همین شد که از چشم کیروش نیز کم کم افتاد. این وصلت دوباره میتواند یک معامله دو سر برد برای هر دو باشد. هم برای استقلال که یک فرمانده بزرگ و یک سامورایی جنگجو را در مرکز زمین خواهد داشت و هم برای آندو که بعد از یک دور باطل در میان متوسطها، دوباره به جایی بازمیگردد که لیاقتش را دارد. جایی که دوباره بدرخشد و در ویترین قرار بگیرد و بازگشتی شکوهمندانه به تیم ملی داشته باشد. آندو به خاطر قلهنشینی و تداومش در یک دهه اخیر و تمامی خاطرات خوبی که برای ما ساخته، لیاقت یک پایان باشکوه را دارد و چه جایی بهتر از استقلال برای یک پایان بندی زیبا. آواز قوی آندو در استقلال قطعا شنیدنی خواهد بود.
استقلال با این سه ستاره و این سه کاپیتان روزگار متفاوتی را در نیمفصل دوم خواهد داشت؛ روزگاری با یک هوای تازه و امیدهای تازه تر.