برای پرسپولیسیها برانکو ایوانکوویچ یک پدیده استثنایی است. شاید او مربی خارقالعادهای نباشد و شاید بشود از کارهایش ایرادهای فنی و مدیریتی ریز و درشتی گرفت، اما به هر حال او تیم خوبی ساخته که دو سال است دوباره میلیونها پرسپولیسی را در ایران سر شوق آورده. بالاتر از این، برانکو مردی است که از یک موقعیت مجهول و غیرمنتظره تاریخی بیرون آمد تا به همه اختلافات دردناک و فرسایشی قرمزها پایان بدهد. محبوبترین تیم ایران، در همه این سالها در آتش سوءتفاهمهای درون خانوادگی سوخته و بخش زیادی از انرژیاش را صرف مهار بحرانهای داخلی کرده است. یک روز کریمی علیه دایی، یک روز دایی علیه استیلی و یک روز درخشان علیه دایی... درست در شرایطی که به نظر میرسید گریزی از این چرخه تکراری و زیانآور نیست، برانکو فصل جدیدی را در تاریخ باشگاه باز کرد. انگار یکی مثل او لازم بود تا به همه منازعات پایان بدهد. برانکو همان کسی بود که هواداران ندانسته انتظارش را میکشیدند. کارنامه داشت، وجاهت و شخصیت داشت و هنوز تواناییهای فنیاش ته نکشیده بود. حاصل کار او، یک تیم محترم و مغتنم است که زیبا بازی میکند و سخت گل میخورد. چه کسی باور میکرد روزی دایی و کریمی و استیلی و درخشان و پروین با طیب خاطر و از صمیم قلب پشت سرمربی پرسپولیس بایستند و او را به سمت جلو هدایت کنند؟ برانکو چنین تحفه محالی را برای قرمزها به ارمغان آورد. راستی این سوغاتی، چقدر میارزد؟
با این همه اما، تردیدی نیست که بخشی از محبوبیت و مشروعیت کمنظیر برانکو محصول موفقیتهای او در مقابل حریف دیرینه بوده است. ایوانکوویچ در بازی برگشت لیگ چهاردهم، در حالی استقلال را با یک گل شکست داد که تیمش به شدت نسبت به حریف در موضع ضعف بود. در مسابقهای که حتی گابریل برزیلی هم به دلایلی نتوانست سرخپوشان را همراهی کند، برانکو با تک گل علیپور جوان دومین شکست پیاپی تاریخ داربیها را به امیر قلعهنویی تحمیل کرد. او سال بعدش در بازی رفت یک سر و گردن از تیم مظلومی بالاتر بود و عاقبت با گل تساویبخش بنگستون در آخرین ثانیهها، حداقل حقش را از آن مسابقه گرفت. بازی برگشت پارسال را هم که همه یادشان مانده؛ آن نمایش درخشان و آن هجوم تاریخی به نمادی که استقلالیها ساخته بودند و به کمکش پرسپولیسیها را میآزردند. حالا برانکو برای باقی ماندن در آسمانها، محتاج نگهبانی از نتایجش در داربیهاست. ناکامی برابر استقلال در بدترین فصل تاریخ این باشگاه، اولین شکاف جدی را روی دیوار مقبولیت اجتماعی پروفسور خواهد انداخت و بعید است این چیزی باشد که او انتظارش را میکشد!