اتفاقی رخ داد، اتفاقی زشت، اما اتفاق نبود، تصادفی نبود، تکرار مکرر بی ادبی بود و بیاحترامی. حمله به صفحه امین حاج محمدی به دلیل درگیری لفظی با هوادار جانباز پرسپولیس که با دعوت یا بی دعوت خودش را به بازی استقلال و نفت رسانده بود و هیچکس حتی ما نمیدانیم که آیا جروبحثی بین حاج محمدی و جانباز معزز «موسی سلامت» رخ داده یا نه، اما حملهها این بار به صفحه حاج محمدی بود، آخرین دستآورد مسابقه هتاکی پس از آبروریزی های بین المللی برای پایت فرانسوی.
حاج محمدی اگر برخوردی با جانباز ما داشته باید توسط باشگاه خودش، مربی خودش، با او برخورد شدیدی صورت بگیرد و نیازی به توضیح هم نیست که چرا!
لشگر زرهی سرخابی های مجازی
اما با این حال این وظیفه لشکر زرهی سایبری سرخابیهای مجازی نیست که با پرتاب فحش های عجیب به جنگ هم در زیر پوست این شهر بروند. آنها فوتبال را با جنگ اشتباه گرفته اند آنها تصور کرده اند که این فوتبال با آن چرخش میلیاردیاش و تولید هیجانش در کشور برای این ساخته شده که جنگ راه بیافتد و خود هواداران مجازی تیمهای پرطرفدار، قاضی شوند، خطا بگیرند، تنبیه انضباطی کنند، حکم تبانی بدهند، گل بزنند، اوت پرتاب کنند و ...
فوتبالی به زیبایی طاووس
به عکس های تفکیک شده دقت کنید؛ فوتبال این است، موجودی طاووس گونه زیبا، پر از محبت و معرفت و کری و خنده. عکس ها و رابطه عالی بین منصوریان و دایی نمایشگر ذات و بطن فوتبال است، کرکری، خنده، دوستی، رقابت، شوت و گاهی حتی مشت!
هواداران استقلال و پرسپولیس به جای خود، حتی حاج محمدی و همه دیگرانشان در آن فوتبال هم باید بفهمند، باید بدانند که آن جانباز نه نیاز به دعوت به جایی دارد - که کارت دعوتش را سال ها قبل در ازای از دست دادن پاهایش و سلامتی اش برای زنده ماندن و زندگی کردن ما گرفته است – و نه نیازی دارد که کری نخواند و رعایت حال بازیکن استقلال را بکند.
برای کری خواندن همه آزادند، برای بیاحترامی اما تابلوی ورود ممنوع را باید جلوی چشم خود ببینند و برخی البته کور شدهاند آنقدر بازی های جنگی موبایلی انجام داده اند که تصور میکنند در دنیای مجازی همه چیز پرتابی است و فحاشی.
رفاقت لپ کشانی
دایی و منصوریان اصل کار هستند، باخت و برد آنها برای خودشان هزاران برابر مهمتر از هواداران خشمگینشان است، با این حال رفاقتشان را میتوان دید و لمس کرد و فهمید. این دو -هر دو – با هم شوخی می کنند، یکی لپ میکشد و دیگری مشت میزند و معلوم نیست درگوشی به هم چه میگویند، در میدان مسابقه اما رقیبند، فریاد می زنند، شکست دادن هم را میخواهند و کوتاه هم نمی آیند.
آنها نمونه و الگوی درستی هستند برای هوادارانی که تصور جنگ دارند در موبایلهایشان و خیال میکنند همچنان در حال بازی کردن هستند و ابزار جنگی شان پرتاب فحش است و ناسزا.
فوتبال اما ثبت شده در این عکس هاست، پر از درگوشی حرف زدن و ریز ریز خندیدن و محبت کردن و جنگیدن برای قهرمانی. فوتبال این است نه آنکه با بازی جنگی موبایلی برخی آن را عوضی گرفته اند.