شاید این درست باشد که از منظر جذب ستاره استقلال قافیه را به پرسپولیس باخته باشد آن هم تا این لحظه، شاید این درست باشد که استراتژی مدیران بالادست استقلال در نقل و انتقالات غلط بوده و شاید باید گفت اشتباهاتشان پیش از نیم فصل قبلی استارت خورد آنجا که با تجربه های نقل و انتقالات باقی مانده از مدیریت قبل را کنار گذاشتند اما با این وجود نمیتوان نگفت که منصوریان در ذهنش تیمی دارد یک دست تر از قبل.
علیرضا منصوریان روحی را در استقلال دمیده که سالها بود مربیان قبلی نتوانسته بودند این روح اتحاد را از روی سکو تا میان بازیکنان بدمند. او را یک « بد استقلالی» مینامند و بسیاری از هواداران مصاحبهای از منصوریان را به یاد میآورند که در دوران یاغیگری های بزرگ گفت: از کیلومتری باشگاه پرسپولیس هم رد نخواهم شد.
این حرف منصوریان امروز لابه لای مصاحبه اش، بغضش، دست تکان دادنها. مشت گره کردنها و حتی حرف های خصوصیاش در رختکن میتوان لمس کرد.
استقلال با همین روحیه منصوریان میتواند متحد شود و این همان نکته ای بود که امیر قلعه نویی و پرویز مظلومی که طی این سالها استقلال را دست به دست کرده اند بلد نبودند. امیر قلعه نویی که به فکر نفی دیگران حتی روی سکو و در داخل زمین بود و پرویز مظلومی هم اصلا حرف درستی نمیزد و بیشتر سکوت میکرد.
منصوریان اما بلد است حرف بزند، او ادبیات خاصی دارد و منتظر ستاره نیست، تیم او استقلالی است که بزرگ شده نفت است و پس از سالها شبیه به استقلالی که خود منصوریان در آن به میدان میرفت.
استقلال دهه ۶۰ و ۷۰ این فضا را داشت، فضایی که در تمرینش هزاران نفر حضور داشتند، فضایی که فقط حرف از پول نبود، استقلالی که اتحاد داشت.
حالا قضاوت منصوریان زود است اما باید تاکید کرد برداشتها از حرفهای اولیه منصوریان این است که او استقلالی متحد میسازد نه استقلالی پر از ستاره، در واقع او همه استقلالیها را بدون جذب ستاره ای دیگر و تنها با حرفهایش و آنجا که پیراهن استقلال را سه میلیارد قیمت گذاری کرد و بازیکنان خودش را برای معاوضه با حدادی فر ستاره خواند.
او روح استقلال را برگردانده است، باید دید می تواند موفق شود یا قصه خوش استقبال و بد بدرقه ما ایرانی ها برای منصوریان هم تکرار میشود؟