زیر بارش سهمگینِ سنگ از روی سکوها، به نظر میرسید بازیکنان هر دو تیم تمرکزشان را از دست دادهاند و مسابقه از مدار نظم خارج شده است. ادامه روند رخوتناک و کسلکننده مسابقه میتوانست دو امتیاز حساس و کلیدی را از پرسپولیس بگیرد اما یک ضربه سر، همه چیز را به سود تیم برانکو تغییر داد. باز هم نجات پرسپولیس توسط بازیکنی محقق شد که بین دو نیمه، سوژه انتقاد هواداران قرمزها بود. مهاجمی که در بیشتر لحظات بازی تنها در زمین راه میرود اما همیشه در لحظه درست، در نقطه درست قرار میگیرد.
قبل از جری بنگستون، آخرین تجربه خرید مهاجم خارجی در پرسپولیس به امضای قرارداد با یک بازیکن صد و چند کیلویی ختم شده بود. بازیکنی که حتی برای تکان خوردن در زمین مسابقه نیز با مشکل روبرو بود اما با «تشخیص» حمید درخشان، پیراهن پرسپولیس را بر تن میکرد. عجیب نبود اگر در روزهای اول حضور بنگستون در پرسپولیس، هواداران با بدبینی به این خرید نگاه کنند. حتی سابقه بازی او برای تیم ملی هندوراس نیز چندان قانعکننده به نظر نمیرسید. آقای مهاجم در ۵ هفته اول فقط ۱۸ دقیقه برای پرسپولیس بازی کرد و هفت هفته طول کشید تا برای اولین بار در ترکیب تیمش فیکس شود. گلزنیهای او برای تیمش درست از همان هفته آغاز شدند. او با یک پنالتیِ دقیق، کابوس پنالتیهای خرابشده تیمش را حداقل برای مدتی به پایان رساند تا پرسپولیسیها از تراکتور عبور کنند و سه امتیاز سرنوشتساز یک مسابقه نزدیک را به دست بیاورند.
تلاش بیوقفه مهاجم نحیف هندوراسی برای اثبات خودش به پرفسور از اواخر نیم فصل اول آغاز شد. او در مسابقه با ملوان موقعیتهای زیادی را از دست داد اما سرانجام موفق به گلزنی برای تیمش شد تا برانکو روی او به عنوان یکی از تعویضیهای دربی حساب باز کند. تعویضی که نهایتا قرمزها را از مرگ حتمی در مسابقه حیثیتی نجات داد. چهار هفته بعد، وقتی ضربه سر جری دوباره پرسپولیس را صاحب پیروزی برابر رقیبی از تبریز کرد، تصور میشد جایگاه ثابت او در خط حمله تیمش محفوظ باشد اما بنگی دوباره به نیمکت برگشت و زیر سایه مهدی طارمی قرار گرفت. حالا زمان رونمایی از «دارک ساید» آقای مهاجم بود. او بعد از چهار هفته دوری از ترکیب به زمینِ مسابقه حساس با سایپا فرستاده شد. دو اخطار گرفت. با بیخیالی زمین را ترک کرد و مردِ منفور هواداران باشگاه شد. حتی برانکو که دهها بار پای اشتباهات سوشا و بنگر ایستاده بود، او را در کنفرانس خبریاش زیر سوال برد. حالا همه علیه بنگستون بودند و دوران او در پرسپولیس تمام شده به نظر میرسید اما این مهاجم بار دیگر همه را غافلگیر کرد. از پنالتی بازی ملوان تا دو گل در جنگِ سنگیِ اهواز. از شمال تا جنوب.
جری بنگستون، شباهتی با بازیکنان معمولی ندارد. در چهرهاش خبری از اشتیاق برای فوتبال بازی کردن نیست و در نگاهش، «به درکی» دیده میشود که حداقل در شروع هر مسابقه هواداران تیمش را کلافه میکند. اکتهای او درون مستطیل سبز، هر بار مخاطبان تلویزیونی مسابقه را به این نتیجه میرسانند که جری هیچ تاثیری روی سرنوشت مسابقه نخواهد گذاشت اما او ناگهان در یک لحظه خاص، همه را وادار به اعتراف به اشتباه میکند. تا پایان لیگِ جذاب پانزدهم فقط سه هفته باقیمانده و قابل انکار نیست که درصدی از صدرنشینی تیم برانکو، مدیونِ چارچوبشناسی گلزن مادرزاد هندوراسی است. مدیونِ چند فرار با جری. فورواردی دقیق اما کم حوصله از آمریکای شمالی.