با این حال مساویهای پیاپی در برخی بازیها که استقلال به اعتقاد خودش و باور هوادارانش باید برنده آن میشد و بردهای خفیفی که فقط با یک گل و با رنج بسیار حاصل آمدند، برخی طرفداران آبیها را بر این باور رسانده که فاقد کارایی و قدرتی هستند که نام و اعتبار نامهای حاضر در این تیم آن را میطلبیده است و درخشش فنی – رقیب بزرگ قدیمی – پرسپولیس در روزهای کمفروغی استقلال، حساسیتها را در این خصوص بیشتر کرده است.
ضایعات و نقصانها
پس از 8 ماه مبارزه بیامان، روزبه چشمی صدمه جدی دیده و فعلا (6 ماه) از صحنه خارج شده است، جاسم کرار آنقدر کج مداری کرد که عذرش را خواستند.
میثم مجیدی و جابر انصاری پس از شروع توفانیشان رو به خاموشی رفتهاند، هنوز معلوم نیست موضع پرویز مظلومی نسبت به آرش برهانی چیست (!) و خسرو حیدری به سایهای از گذشته خود تبدیل شده یا مصدوم است یا کمفروغ و دفاع وسط استقلال در برخی روزها حتی با وزش یک نسیم فرو میریزد و یعقوب کریمی نیز کم و بیش مشکل حیدری را دارد.
میلاد فخرالدینی هم ریتم ثابتی ندارد و امید ابراهیمی نیز همین طور و محسن کریمی توپهایی را گل میکند که اصلا گل نیست و توپهایی را هدر میدهد که گل نکردنشان غیرممکن است و سجاد شهباززاده هم گاهی گلهایی فوقالعاده میزند که دعوت اخیر وی به تیم ملی را توجیه میکند ولی او هم در نیم فصل دوم رو به خاموشی رفته و چشمه گلهایش کمی تا قسمتی خشک شده است.
در آخرین روزهای سالی که در آن به سر میبریم، استقلال یک هافبک مراکشی – آلمانی چپ پا به نام عادل شیحی را به ترکیب خود اضافه کرده که مشخص است فوتبالیستی توانا است و با پای چپش میتواند گرههای متعددی را بگشاید اما کسی نمیداند آیا مظلومی او را هم مثل پروپژیچ کروات «ترشی» خواهد انداخت یا از وی با وسعت و به شکلی موثر سود خواهد جست.
اگر رحمتی نبود...
آنچه قطعی مینماید اکتفای استقلال به حداقلیها در اکثر روزها است و حتی وقتی یک - صفر پیش است، از محکمتر کردن جایگاه و بیشتر کردن برتریاش ابا دارد و ترجیح میدهد رو به عقب بازی کند و به حفظ نتیجه بپردازد. در این میان همه آبیها مدیون سیدمهدی رحمتیاند که اگر درون دروازه نبود، الان استقلال هم در جایگاه فعلیاش ننشسته بود ولی حرکات بخشی متعدد سنگربان توانای آبیها آنها را بد عادت کرده و به این باور غیر اصولی رسانده که هرچقدر هم بد باشند، رحمتی هست تا گلیمشان را از آب بیرون بکشد و به نتیجهای آبرومندانه برساند و تکلیف چنین اندیشهها و امیدهایی گاهی روشن و مثبت نیست.
استدلالی درست اما دیرهنگام
با این ابزار و تدابیر «استقلال 1395» لابد چندان توفانیتر و بهتر از آنچه دیدهایم، ظاهر نخواهد شد و احتمالا تا پایان فصل مردد و محتاط خواهد ماند. سران این باشگاه ابتدا حکم به لغو سفر نوروزی به سوئد داده و سپس به بررسی میزان خسارتی مشغول شدهاند که لغو یکطرفه این ماجرا برای آنها موجب خواهد شد. استدلال مخالفان این سفر مبنی بر کم اثر بودن آن در غیاب تعدادی از نفرات تیم اساس درستی دارد اما این عارضه و نقصان از قبل هم مشخص بود و از همان ابتدای مطرح شدن این سفر هم میشد حدس زد که ملیپوشان استقلالی درگیر با مسابقات تیم ملی برابر هند و عمان در دهه اول فروردین 1395 هستند و برخی مصدومیتها هم در کار است که از شمار مسافران سوئد میکاهد و در نتیجه باید پرسید چرا و چگونه مدیران استقلال در دو ماه آخر سال بارها از سفری در ایام عید سخن گفتند که پایههایش از آغاز هم سست بود؟
آیا آنها میشنوند؟
برخی میگویند رقبا و بدخواهان مظلومی و به واقع سایر متقاضیان پست هدایت استقلال در کمین نشستهاند تا در صورت هدر رفتن فرصت فتح جامها، جای وی را در فصل بعد بگیرند اما مدیران باشگاه آلترناتیو مشخصی برای او ندارند و حتی تندروترین مخالفان مظلومی هم معترفند که معلوم نیست اگر کس دیگری سکان هدایت این تیم را در دست داشت، همین نتایج فعلی حاصل میآمد. آنچه بر حجم نارضایتیها به رغم مدعی بودن استقلال در هر دو جام میافزاید و رازها و ابهامها را در ارتباط با این تیم بیشتر میکند، قاطعیت نداشتن پیشاهنگ در هفتههای پایانی لیگ و درست در ایامی است که احتیاط و تردید بیش از حد در عین داشتن فوایدی میتواند مسبب ناکامی هم باشد. نگاهی به سرنوشت تیره امیر قلعهنویی در دو فصل آخر که هدایت استقلال را برعهده داشت و به کسب رتبههای پنجم و ششم لیگ منجر شد، درسهای لازم را در این خصوص به همگان شامل کادرهای فنی و بازیکنان میدهد. آیا مظلومی و یارانش این درس و پیام را میگیرند و گوش شنیدن آن را دارند؟