مهرداد کفشگری در گفت و گویی در مورد تعریف خودش در یک کلمه و جمله گفت: آدم احساسی هستم. آدمی که همیشه سختی ها دنبالم هستند.شاید خیلی ها بگویند بدشانسم اما من اینطوری به موضوع نگاه نمی کنم و سختی کشیدن در زندگی را دوست دارم.
کاپیتان پرسپولیس در مورد نقطه ضعف و قوتش در میدان مسابقه گفت: نقطه ضعفم این است که با وجود آنکه بازیکن شوتزنی هستم اما کم شوت می زنم و نقطه قوتم هم دوندگی زیادم در میدان است.
کفشگری در مورد اینکه دوست دارد گلزن باشد یا گلساز گفت: گل زدن را همه دوست دارند اما من پاس گل دادن را هم دوست دارم زیرا شیرینی خاص خودش را دارد.
بازیکن پرسپولیس در مورد اینکه زندگی او چه رنگی است گفت: رنگ زندگی ام سبز است زیرا شمالی هستم و اهل طبیعت هستم.
وی در مورد اینکه بیشترین دلمشغولی اش بعد از فوتبال گفت: دوست دارم بیشتر در زمین های شالیزار باشم. در زمان کشت شالی به شمال می روم.
کفشگری در مورد اینکه چه رابطه فامیلی با بهداد سلیمی قهرمان وزنه برداری جهان دارد گفت: او پسر دایی من است و تا حالا این مساله را در جایی نگفته ام. او دو سال از من کوچکتر است و از بچگی باهم بزرگ شده ایم.
بازیکن پرسپولیس در مورد اینکه سلیمی چطور وزنه بردار شد گفت: او در بچگی خیلی غذا می خورد و بی نهایت چاق شده بود و دایی ام نگرانش شده بود و او را پیش دکتر بردند و پزشک گفت اگر ورزش نکند چربی دور قلبش زیاد می شود و در نهایت بهداد را در رشته وزنه برداری ثبت نام کردند و او اکنون تبدیل به قهرمان المپیک شده است. البته نه به این راحتی که من می گویم و خیلی سختی کشید. من چند بار در تمریناتش شرکت کردم.
کفشگری در مورد اینکه بهداد سلیمی پرسپولیسی است یا استقلالی گفت: من خودم هم نفهمیدم پرسپولیسی است یا استقلالی او یکسال به پرسپولیس آمد و قرارداد بست. بعد یکبار باهم بیرون بودیم گفت من استقلالی ام البته فکر می کنم پرسپولیسی باشد و چون می داند که من در این قضیه سرسخت هستم سر به سرم می گذارد.
وی در مورد اینکه با استقلالی ها کل کل کرده گفت: یکبار قبل از دربی گفتم که ما برنده دربی می شویم و این دربی هم گل دارد.
بازیکن پرسپولیس در مورد عدد 4 گفت: عددی است که استقلالی ها خیلی رویش مانور می دهند اما غیرطبیعی است که عدد 4 را نشان می دهند اما عدد 6 درست است زیرا شش گل استقلال خورده است. به هر حال استقلال هم تیم بزرگی است.
کفشگری در مورد عدد 24 گفت: رفیق نیمه راه!
وی در مورد روز درگذشت هادی نوروزی گفت: ساعت 4 صبح بود که همسر هادی نوروزی به من زنگ زد من خواب بودم گفت هادی حالش بد است و بیا بیمارستان، اول فکر کردم در حد یک مریضی معمولی باشد.چون همسرش خیلی هادی را دوست داشت فکر کردم دارد هیجان می دهد به این قضیه و مساله خاصی نباشد. وقتی نزدیک بیمارستان آتیه رسیدم دلشوره خاصی به دلم افتاد و رسیدم جلوی بیمارستان. همسرش بود و یک پرستار پشتش بود که پرستار آرام به من گفت مرد! بالای سر هادی رفتم دیدم دارن به او شوک می دهند که ازدکتر پرسیدم چه شده که گفت فوت کرده و شوک خاصی به من وارد شد.
کفشگری ادامه داد: از یک طرف نمی توانستم گریه کنم چون خانمش نمی دانست او مرده و چون دوست نداشتم من این خبر را به همسرش بگویم و من بودم و همسرش و هادی که روی تخت خوابیده بود. نیم ساعت من هم در بیمارستان بستری شدم چون به من هم شوک وارد شده بود. ساعت 8 صبح بود که پزشک تیم و سایر اعضای تیم آمدند و به همسرش گفتم مگر الکی هادی بمیرد و ... وقتی فهیید به شدت گریه کرد وقتی من به خانه اش رفتم همسرش چند سیلی مشتی به من زد و گفت تو که گفتی هادی نمی میرد. اون روز بدترین روز زندگی ام بود حتی لب خوانی پرستار که گفته بود هادی مرد. من رفته بودم بیمارستان که هادی را به خانه ببرم. هنوز هم مجبورم خودم را قانع کنم و آن روز و آن شوک بزرگ را فراموش نمی کنم. فوتبال ایران قدر هادی را نمی دانست. مطمئنا جای هادی وسط بهشت است.
وی در مورد اینکه بزرگترین درسی که از پرسپولیس گرفته چه بوده گفت: تیم بزرگ ظرفیت بزرگ و روح بزرگ می خواهد. اینکه مقابل سختی ها کم نیاوری. من بعد از مرگ هادی آن فشار را نتوانستم تحمل کنم و حتی مصدوم شدم و دیگر نتوانستم به ترکیب تیم برگردم.
کفشگری در مورد اینکه ممکن است روزی به استقلال برود گفت: هیچ وقت! تا ابد پرسپولیسی می مانم چه به عنوان یک بازیکن چه به عنوان یک هوادار...