خود استقلال چرایی «زیر و زبر» شدن راهش را اینگونه توضیح میدهد و توجیه میکند: ... جنس بازیکنانم جور نیست! به عنوان مثال و یا اشاره به یک واقعیت، باز هم میگویم (استقلال این را میگوید) هافبک بازیساز و یک «پلیمیکر» که جای پر نشده جاسم کرار و جای خالی مانده مرد بدسگال را پر کند، نداریم! نه الان داریم و نه از اول فصل داشتیم! در توضیح این چرایی، به چون و چراهای پرشمار باید پرداخت!
متأسفانه، استقلال از وارد شدن به این قبیل بحثها، گریزان است و فرار میکند! متأسفانه استقلال، هنوز هم نه از خودش و نه از بقیه درس نمیگیرد و عبرت نمیآموزد! استقلال، حتی از تکرار اتفاقات و مکرر شدن حوادث هم به نکتهای که فایدهمند باشد و نشانهای از «حواس جمع» نمیرسد! استقلال که در 5 بازی اول نیمفصل دوم لیگ برتر «9» امتیاز از دست داده، فراموش کرده که 4 سال پیش هم عیناً دچار همین بایدها و نبایدها شد که 7 امتیاز برتری روی تیم دوم و 9 امتیاز برتری روی تیم سوم را به بهانه جدایی بدهنگام فرهاد مجیدی از دست داد تا قهرمانی لیگ و مقام اولی - و حتی دومی- را ببازد! حکایتی که در حال تکرار است؛ 9 امتیاز در 5 بازی؛ استقلال سرمایه قابل توجهی را به دست خود از دست داده!
رسم خوب این روزهای فوتبال ما، باز هم بهجا آمد!
استقلال و نفت، در ارائه یک بازی پرهیجان و سرشار از دیدنیها کم نگذاشتند! همانطور که سایپا و سپاهان هم درست و هم قشنگ بازی کردند! بازی گسترشفولاد و ملوان هم فوتبالی خوشمنظر بود! ایضاً که استقلال خوزستان به رغم از دست دادن یک پیروزی انگشتنما، تراکتورسازی را هم به فوتبال کردن وادار کرد!
بازی پرسپولیس - فولاد اهواز که جای خودش را دارد! برخوردی که بازنده نداشت! دیداری که مطابق قاعده برنده - برنده پیش رفت و چون تمام شد، افسوس پایان گرفتنش بیشتر از هر حس دیگری بر جانها بود! افسوس پایان لحظههای دوستداشتنی! افسوس تمام شدن مسابقهای که همه چیز داشت! برانکو، هم خودش موفق است و هم تیمش!
برانکو، الگوی رفتاری بسیار کسانی از میان همکاران درستاندیش و عاقل خود شده است؛ برانکو، از پرسپولیس هم یک تیم «مدل» و یک الگوی بازی صحیح ایرانی را ساخته است! الگویی برای تمام فوتبال ایران و نه فقط برای لیگ برتر؛ لیگ برتری که استقلال اهوازش هم یقه استقلال تهران را میگیرد و هم ذوبآهن را با بچههای پا به توپ اهواز و خوزستان، وادار به تعظیم میکند!
نفت تهران، بد بازی نکرد! استقلال تهران هم بازی خوبی را به اجرا گذاشت! معمولاً در روزها و بازیهای پرشماری، مهدی رحمتی برای استقلال نقش نجاتدهنده را بازی میکند! اینبار، در میدانی که رحمتی، مرد همیشگی استقلال بود، دستهای بلندی را دیدیم که بالای دستهای او درآمد! استقلال حریف «بیرانوند» نشد! همانطور که حریف بازی ضعیف خط حمله خود (از جمله جابر انصاری) هم نشد!
ما که نفهمیدیم آرش برهانی چرا در دو بازی قبلی اصلاً نبود و نیز این را هم نفهمیدیم برابر نفت تهران، کارش در زمین چه بود؟ یا وظیفه جابر و سجاد! بعداً هم وظیفه حرکتی بهنام برزای و محسن کریمی را درک نکردیم! انگار بودند که باشند!
استقلال از بازیکنانش - به ویژه مهاجمانش، به خصوص در زمین حریف- بد بازی میگیرد، ولی استقلال از جوانانش، بدتر بازی میگیرد و غلط استفاده میکند! جوانانی مثل امید نورافکن که در هر تیم عاقبتاندیشی، مثلاً استقلال خوزستان مکانی دارند در آفتاب! استقلال قدر جواهرهای جوانش را نمیداند! استقلال، وارونه کیمیاگری میکند!
فرق استقلال با نفت آنجایی معلوم شد که منصوریان بهترین دستورالعمل را برای تیمش در نظر گرفت و جوانترهای نفت را مثل شلاقی بلند و تازیانهای گزنده، در اختیار ایمان مبعلی و پاسهای بلندش قرار داد؛ منصوریان از بازی ضعیف وحید امیری به خشم نیامد اما جواب یک سؤال را باید بدهد: ... خاصیت نیمکتنشینی مطهری چه بود؟ در روزی که استقلال بیشتر دوید، مغلوب برنامهای شد که برای بردن، فاقد آن بود!
استقلال زحمت زیادی کشید، نفت فایدهاش را برد چون به «آنالیز» بهتر و کاملتری متکی و مجهز بود.
منصوریان پاسخ دندانشکنی به آنها که او را جوان و خام و ناپخته میدانند، داد! منصوریان خرید زمستانی ندارد ولی در عوض مهدی شیری، علی قربانی، علیاری و امیرارسلان مطهری را دارد، پس همه چیز دارد! راستی؛ از پنجره زمستانی استقلال چه خبر؟ چرا به بازی گرفته نشد؟ میگویند لباس بعد از عید، برای گِل منار خوب است!